نام‌هایی که فراموش نمی‌شوند

  • یادی از غایبان موسیقی در 8 سال گذشته


  • چه بخواهیم و چه نه، حالا با پایان دولت‌های نهم و دهم مخالفان و موافقان سیاست‌های فرهنگی قد علم کرده‌اند و نظریات متناقضی را بیان می‌کنند. موافقان البته چون همیشه آمار و ارقام رو می‌کنند و به این مسئله صحه می‌گذارند که فعالیت‌های فرهنگی‌ای که در این زمان انجام شده است، قابل مقایسه با هیچ دولت دیگری نیست. اما آنان که در این سال‌ها خود از نزدیک دستی بر آتش داشته‌اند، ‌این حرف‌ها را رد می‌کنند. آنان به آمار پایین فیلم‌های تولید شده در این مدت اشاره دارند و همچنین پروژه‌هایی که هیچ‌گاه به نتیجه نرسیدند. از آن طرف بسیاری از بزرگان ادب و هنر در این مدت امکان انجام هیچ‌گونه فعالیتی را پیدا نکردند، یا خانه‌نشین شدند یا مجبور به مهاجرت. شاید در هیچ دوره‌ای شاهد مهاجرت این میزان اهالی فرهنگ و هنر به خارج از مرزهای ایران نبودیم. اتفاقی که بیش از هر چیز نشان‌دهنده از دست دادن پتانسیل‌های پرقدرتی است که می‌توانستند در شکوفایی هنری ایران گام بردارند و البته برنداشتند. در این میان می‌توان نام‌هایی را کنار هم قرار داد. 
    شب‌، ‌سکوت... 
    از آخرین حضور «محمدرضا شجریان» روی صحنه سال‌ها می‌گذرد. او طبق حکمی نامشخص از اجرای برنامه در ایران محروم است و در حالی که با گروهش «شهناز»‌ و همچنین برادران «پورناظری»‌ در این سال‌ها برنامه‌های متعددی را در خارج از کشور به اجرا درآورده است، از اجرای کنسرت در ایران محروم مانده است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که او همچنان هرگاه که به ایران می‌آید، ‌جلساتش را با گروه شهناز می‌گذارد و خود امیدوار به اجرای برنامه در ایران است. این ترجیع‌بند جملات تمام کسانی است که به او نزدیک هستند. در این مدت آلبوم چندانی هم از او به انتشار درنیامده است، آن هم در شرایطی که او برنامه‌های متنوعی با سازهای جدید خود داشت. حالا اما در سکوتی ناخواسته فرورفته است. البته اواخر سال گذشته جدید‌ترین آلبوم تصویری محمدرضا شجریان شامل اجراهای تصویری «رندان مست» و «مرغ خوشخوان» با کارگردانی محمدرضا هنرمند از سوی شرکت دل‌آواز منتشر شد، آن هم بعد از آن‌که چهار سال در نوبت انتظار برای دریافت مجوز بود. آلبوم تصویری محمدرضا شجریان و گروه شهناز متعلق به اجرای کنسرت تالار وزارت کشور است. هواداران او اما در این سال‌ها محروم از حضور او بر صحنه بودند. بسیاری هنوز خاطره صف‌های طویلی که در مقابل بلیت‌فروشی‌ها راه می‌افتاد تا برنامه او را مشاهده کنند، ‌به خاطر دارند. حالا اما باید تنها دلخوش کنند به ویدیوهایی که گاه از کنسرت‌های خارجی‌اش روی شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گیرد. کسی که او را بزرگ‌ترین خواننده معاصر ایران می‌دانند، حالا از اجرای برنامه محروم است. 
    کسی حواسش هست؟ 
    فرهنگ شریف، ‌هوشنگ ظریف، داوود گنجه‌ای، فریدون حافظی، حسن ناهید، داریوش طلایی و ده‌ها و ده‌ها نام دیگر. این اسامی از اسامی ماندنی تاریخ موسیقی ایران هستند که هر یک آثار جاودانه‌ای را خلق کرده‌اند، اما در بازار آشفته موسیقی ایران مدت‌هاست که نامی از آنان شنیده نمی‌شود. چه در زمینه انتشار آلبوم و چه برای برگزاری کنسرت. انگار این ماجرا هم برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد که پیگیری کند که این بزرگان چه می‌کنند و چه روزگاری را از سر می‌گذرانند. البته این سرنوشت محتوم بسیاری از بزرگان موسیقی ایران است. کسی یادشان نمی‌کند تا روز رفتنشان و آن وقت همه برای صحبت درباره‌شان دست‌وپا می‌زنند. همان‌طور که «پرویز مشکاتیان»‌ که همین روز‌گذشته سالروز تولدش بود در سال‌های پایانی عمر خویش برنامه‌های چندانی را به اجرا در نیاورد و همچنان افسوس بسیار مانده است بر قدرت خارق‌العاده‌ای که او داشت و کسی قدرش را ندانست. 
    خبری از موسیقیدانان کلاسیک نیست
    دیگر در این سال‌ها بسیار واگویه شده است از وضعیت نابسامان ارکستر سمفونیک تهران. ارکستری که قدیمی‌ترین ارکستر سمفونیک خاورمیانه است و در بحرانی‌ترین شرایط حتی در زمان جنگ نیز به حیات خویش ادامه داده است، حالا به وضعیتی افتاده است که حتی دیگر نامش نیز شنیده نمی‌شود. هر اندازه هم که مدیران دولتی می‌خواهند به این مسئله اشاره کنند که این ارکستر مشغول فعالیت است و تمرینات خود را به صورت مرتب اجرا می‌کند، ‌اما از آنجا که ما چشم داریم و خودمان می‌توانیم اوضاع را ببینیم، می‌بینیم که وضعیت جور دیگری است. در این میان از چهره‌های شناخته شده موسیقی کلاسیک نیز خبری نیست. از «علی رهبری» که در ابتدای دوران دولت نهم به ایران آمد تا سکان هدایت این ارکستر را برعهده بگیرد و بعد از مدتی عطای اجرای برنامه در ایران را به لقایش بخشید گرفته تا «منوچهر صهبایی» که مدتی بیشتر دوام آورد و برنامه‌های مدونی داشت، اما درنهایت با او نیز کاری کردند که بعد از رفتنش حتی برای مدت کوتاهی هم به ایران نیامد. به این فهرست می‌توان نام‌های بسیاری را اضافه کرد. حتی موسیقیدانی چون «شاهین فرهت» که در سال‌های گذشته حضور پررنگی در عرصه موسیقی کلاسیک داشت و این روزها فعالیتش کمتر شده است. 
    رویایی به‌نام موسیقی ملی 
    آن هم که در آغاز دوران اصلاحات، «فرهاد فخرالدینی» پایه‌گذار ارکستر بزرگی با نام «‌ارکستر ملی» ‌شد و برنامه‌های متعددی را همراه با آن به اجرا درآورد، شاید خودش هم تصور نمی‌کرد که بعد از 12 سال در آغاز دولت دهم این ارکستر از هم متلاشی شود و برنامه‌هایش برای همیشه روی زمین بماند. از آن طرف به این سو، برنامه‌های ارکستر با وجود پادرمیانی بسیاری از بزرگان موسیقی به نتیجه نرسید. حتی «حسین علیزاده»‌ تصمیم گرفت با استفاده از رهبر جوان و خوش‌ذوقی چون «بردیا کیارس» ‌سر و سامانی دوباره به این ارکستر دهد که تمام فعالیت‌هایش بی‌نتیجه ماند. در این مدت «فخرالدینی»‌ یک‌بار برنامه‌ای را به همراه ارکستر مهرنوازان به اجرا درآورد که قرار بود برنامه‌هایش ادامه داشته باشد که این اتفاق تنها یک‌بار برای همیشه رخ داد و دیگر چوب رهبری را بر دستان آهنگساز بزرگ ندیدیم. 
    جوانان هم در امان نیستند 
    سینا سرلک مدتی است که از ایران رفته است. به همین دلیل است که نمی‌توان برنامه‌ای از او را در ایران مشاهده کرد. او که در آخرین کنسرت خود با مشکلات متعددی مواجه شد، تصمیم گرفت برای مدتی هم که شده از این فضا دور باشد تا با خیال راحت‌تری به اجرای برنامه بپردازد. از آن طرف گروه‌های کوچک‌تری چون «کامه‌راتا»‌ که در زمینه موسیقی‌ مدرن فعالیت می‌کنند، هم دیگر با مشکلات پیش روی نمی‌توانند به اجرای برنامه بپردازند. 
    موسیقی مقامی 
    با وجود چند دهه اخیر، هنوز نام‌های بسیاری برجای مانده است که در این سال‌ها فرصت نیافته‌اند تا برنامه‌هایشان را به اجرا درآورند. «فرهاد مهراد»‌ شاید مهم‌ترین موسیقیدانی است که می‌توان نامش را در این فهرست گذاشت. او سال‌هاست که خاموش شده است برای همیشه؛ اما خاموشی‌اش از پس سال‌ها سکوتش همواره در خاطره بسیاری مانده است. در این میان کسان دیگری نیز هستند که با وجود آن‌که در ایران ماندند و نخواستند تا نامشان به عنوان خواننده لس‌آنجلسی شناخته شود، هیچ‌گاه اجازه فعالیت نیافتند. کوروش یغمایی، فریدون فروغی و... . اینها بسیاری از بزرگان موسیقی مقامی ایران هستند. آن‌ها که در انزوا و در بدترین شرایط مالی، در سکوت، بی‌آن‌که میراث گرانبهایشان را در اختیار نسل‌های بعد از خود بگذارند، می‌روند. آن هم در شرایطی که کشورهای همسایه موسیقی آنان را به‌نام خود ضبط می‌کنند و در ایران آب هم از آب تکان نمي‌خورد. 
  • http://www.baharnewspaper.com

دانایی، راهی به رهایی



  • در جست‌وجوی ریشه‌های عقب‌ماندگی ایران از روند رشد و پیشرفت جهانی در قرن 19م، پژوهشگران زیادی همت گمارده‌اند تا شاید با پاسخ به این پرسش ریشه‌دار بتوانند مسیر درست را به جامعه بازشناسانند و جامعه را از تکرار تجربه‌های تلخ پیشین برهانند. تلاش در جهت ارائه یک نظریه کلان در زمینه عقب‌ماندگی کشورهای جهان سوم بدون در نظر‌گرفتن مختصات و شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن‌ها به نتیجه علمی نخواهد رسید، بنابراین بررسی موشکافانه و دقیق در این حوزه‌ها لازم و ضروری است. کمبود و پراکندگی منابع اطلاعاتی، همچنین تفاوت‌های بنیادین در ساختارهای کشورهای جهان سوم، تحقیق و پژوهش در حوزه علوم انسانی را دشوار می‌کند. بحث پیرامون عقب‌ماندگی در ایران مسئله تازه‌ای نیست و از آغاز قرن 19 م که ایرانیان با کشورهای غربی آشنا شدند ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته و هریک برای پاسخگویی در باب چرایی این موضوع یا رفع آن، مبادرت به تاملات نظری یا اقدامات عملی کرده‌اند. برخی شورش‌های خارجی یا سلطه سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی و برخی حکومت‌های خودکامه و فاسد و حتی برخی دین را عامل عقب‌ماندگی ایران قلمداد کرده‌اند در حالی‌که برای رد هر کدام از این موارد می‌توان شواهد و دلایل محکمی را ارائه کرد، به‌علاوه نمی‌توان برای تفسیر پدیده‌های اجتماعی و تاریخی به یک بعد بسنده کرد. برای مثال حکام خودکامه و رجال فاسد مولود شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه آن روز ایران بوده‌اند و نمی‌توان استعمارگران را در این‌باره مقصر قلمداد کرد یا اساسا پدیده‌ای چون عقب‌ماندگی را نمی‌توان به دین ربط داد، به‌خصوص در مورد ایران که بیشترین رشد علمی را پس از ورود اسلام به‌خود دیده است. اما این‌که حکومت‌های مطلقه به‌خصوص قاجار که از نظر مردم این عصر مقصر اصلی عقب‌ماندگی محسوب می‌شوند چرا از جانب جامعه ایران کمتر با چالش جدی روبه‌رو بودند، سوالی است که پاسخ به آن حقیقتی تلخ را آشکار می‌کند. 
    لازمه شکل‌گیری هرگونه اندیشه و فکری برای ایجاد تحول در وضع موجود، ناراضی بودن از آن وضع است، همان‌گونه که در جوامع اروپایی نارضایتی از سلطه کلیساها موجب پیدایش رنسانس و انقلاب‌های صنعتی شد. اما در ایران عدم انگیزه و آگاهی سیاسی افراد باعث می‌شده که جامعه در طول تاریخ نیاز به تحول را احساس نکند و همواره خود را فاقد هرگونه اراده و توانایی در تغییر وضع موجود بداند و چه بسا از آن واهمه داشته باشد. بنابراین نیاز تشکیل نهادهایی مستقل از حکومت برای تعدیل قدرت مطلقه شاه، در مردم ایران تا سال‌ها‌ی قبل از انقلاب مشروطه احساس نمی‌شده است. مسلما در چنین جامعه‌ای اندیشه‌ای که پتانسیل لازم جهت برهم زدن ساختار استبدادی حاکم را داشته باشد وجود نداشته است و جایگزینی را برای آن هم نمی‌توانسته متصور باشد. مردم در برابر نظام سیاسی منفعل بودند و خود را نه صاحب حق می‌دانسته‌اند نه مسئول، در نتیجه باوجود علاقه‌ای که به دولت زندیه داشتند اما دلیلی هم برای حمایت از آن نمی‌دیدند. بنابراین ایران خیلی قبل‌تر از دوره قاجار و حتی قبل از حمله مغول‌ها و افغان‌ها در سراشیبی انحطاط قرار گرفته بود، آیا می‌توان از مردمی که شخصی چون ناصرالدین شاه را «ظل‌الله» می‌خواندند و بعد از قتلش به وی لقب شاه شهید می‌دادند، انتظار داشت که در برابر خودکامگی و فساد شاهان قد علم کنند. بنابراین آنچه عقب‌ماندگی را در قرن 19 م و در برابر جهانی که به سرعت به‌سوی توسعه می‌شتابد، رقم می‌زند نه حاکمان فاسد بلکه جامعه و فرهنگی است که از دانستن می‌گریزد؛ مسئله‌ای که شاردن جهانگرد فرانسوی نزدیک به 150 سال پیش از آن هم به آن اشاره کرده است. وی می‌نویسد: «در مشرق‌زمین و ایران کسی به کشف علوم جدید علاقه‌ای ندارد» و در جای دیگر می‌گوید: «مردم ایران نمی‌توانند بپذیرند که کسی دنیا را برای اطلاع از وضع زندگی سایر مردم جهان زیر پا بگذارد بنابراین اگر بگویی جهانگرد هستم به تو به چشم یک جاسوس نگاه می‌کنند.»
  • رویا نظری*
    *کارشناس ارشد علوم سیاسی 
  • http://baharnewspaper.com

در كشورهاي در حال توسعه مرگ جاده‌يي در رقابت با مالاريا و سل است







هر مرگ ناشي از سانحه ترافيكي، داستان غم‌انگيز زندگي انساني است كه با رفتن خود، بهت، اندوه و خشم را در ميان بازماندگان بر جاي مي‌گذارد. اما اين همه ماجرا نيست؛ كاهش بهره‌وري ناشي از حوادث ترافيكي كه گريبانگير كشورهاي در حال توسعه مي‌شود، يك تا 2 درصد توليد ناخالص داخلي اين كشور‌ها را مي‌بلعد. در اين كشور‌ها بخش سلامت و بهداشت، در نتيجه حوادث ترافيكي، متحمل فشار زيادي مي‌شود. در همين كشور‌ها، اين‌گونه حوادث در ميان افراد كم‌بضاعت، به مفهوم سفري بي‌بازگشت به وادي فقر و تنگدستي است.

در برخي از كشور‌هاي توسعه يافته، استاندارد‌هاي نوين ايمني را با اولويت حفظ جان انسان‌ها به‌كار بسته‌اند. به عنوان مثال سوئد برنامه «چشم‌انداز صفر» را با هدف طراحي راه‌ها با كمترين ميزان ريسك و مخاطره، اجرا كرده است.

در اين راستا برخي از كشور‌هاي در حال توسعه نيز اقداماتي انجام داده‌اند. مثلا رواندا از سال 2000، ميزان تلفات ترافيك جاده‌يي را كاهش داده است. راننندگان خودرو‌هاي سنگين كه از كنيا وارد رواندا مي‌شوند، موظفند سرعت خود را از 60 به 40 كيلومتر بر ساعت كاهش دهند.

در ويتنام و تايلند، ‌آموزش عمومي همراه با اعمال مقررات استفاده از كلاه ايمني، به ميزان قابل توجهي، آمار متوفيان را كاهش داده است.

حمايت سياسي دولت‌ها و تخصيص اعتبارات مالي براي ساخت راه‌هاي ايمن مي‌تواند از وقوع تراژدي‌هاي بي‌شمار انساني جلوگيري كند، سلامت عمومي را ارتقا بخشد، انسان‌ها را از ورطه فقر بيرون كشد و رشد اقتصادي را تقويت كند.

كشور‌هاي ثروتمند با اجراي برنامه‌هايي همچون اتخاذ قوانين ترافيكي سختگيرانه و طراحي راه‌هاي ايمن‌تر و حفاظت از جان انسان‌ها در برابر جاده‌ها، به پيشرفت‌هاي بزرگي در زمينه كاهش تلفات دست يافتند. با اين حال، متاسفانه منحني تلفات در كشور‌هاي در حال توسعه همچنان سيري صعودي دارد؛ به نحوي كه تعداد متوفيان ناشي از حوادث ترافيكي در اين كشور‌ها را مي‌توان با تعداد قربانيان بيماري‌هاي فراگيري همچون مالاريا و سل مقايسه كرد.

برابر گزارش بانك جهاني بايد مكانيسم‌هايي درباره افزايش تسهيلات و تجهيزات براي مقابله با تلفات ناشي از سوانح جاده‌يي در نظر گرفته شود.

در اين خصوص دركشور ما نيز بايد برنامه‌هايي را براي گام برداشتن در زمينه استفاده از سيستم‌هايي امن‌تر و بهتر درباره رسيدن و دستيابي به امنيت جاده‌يي در نظر گرفت و براي دستيابي و نزديك شدن به اهداف توسعه بايد با ساير كشورهاي توسعه‌يافته جهان همكاري كنيم و به استراتژي‌هاي جديد درباره حمل ونقل، محيط زيست و سلامت دست يابيم.

همان طوري كه اشاره داشته‌ام، تصادفات جاده‌يي علت عمده مرگ و مير در بسياري از كشورهاست. تخمين زده مي‌شود كه حدود 50 تصادف جدي و يك تصادف كشنده در هر 80 ثانيه به طور متوسط در سطح دنيا رخ مي‌دهد.

اين تصادفات هزينه‌هاي اجتماعي و اقتصادي را براي كشورها به دنبال دارد، كه تخمين زده مي‌شود ميزان اين خسارات برابر يك تا دو درصد، توليدات ناخالص ملي است.

در واقع حوادث جاده‌يي اين باور را ايجاد كرده است كه تصادفات اتفاق مي‌افتند و براي جلوگيري از آن هيچ كاري نمي‌توان كرد و اغلب به سختي مي‌توان مردم يا دولت‌ها را متقاعد كرد كه امكان تغيير وجود دارد. اما حقيقت چيز ديگري است. به عنوان مثال پس از آنكه متخصصان اطفال و جراحان مشاهده كردند كه بخش اعظم كشته‌شدگان و مجروحان كودك از جمله كودكاني هستند كه در جريان تصادفات از داخل اتومبيل به بيرون پرتاب مي‌شوند، صندلي كودكان درون خودرو طراحي شد. يا پس از آنكه مشخص شد كه بخش عمده‌يي از تصادفات با مصرف مشروبات الكلي ارتباط مي‌يابد تمهيداتي از سوي كارشناسان بهداشت عمومي براي جلوگيري از رانندگي رانندگان مست ارائه شد. جالب اينجاست كه با وادار كردن مردم به استفاده از كمربند ايمني توانسته‌اند به شكل قابل توجهي از ميزان تلفات ناشي از تصادفات بكاهند. بر اساس برآورد‌هاي به عمل آمده از زماني كه استفاده از كمربند ايمني در رديف جلوي اتومبيل اجباري شده است يعني از سال 1983 هرسال 50 هزار نفر در دنيا از مرگ نجات يافته‌اند. اما آنچه در اين باره مي‌توان گفت وجود دانش و آگاهي براي جلو‌گيري از وقوع بخش اعظم اين‌گونه حوادث است حتي در كشور‌هايي كه از نظر درآمد در سطح پايين و متوسط قرار دارند. حال پرسش ديگري مطرح مي‌شود كه اهميت پيشگيري از تصادفات رانندگي از منظر دولت‌ها چيست؟

در حال حاضر تقريبا مسوولان تمام كشورهاي جهان درباره تعداد كشته‌ها و مجروحان جاده‌يي كه سبب آسيب‌هاي شديد اقتصادي و اجتماعي مي‌شوند ابراز نگراني مي‌كنند. سازمان بهداشت جهاني و بانك جهاني تخمين زده بودند كه در سال 1990 تصادفات جاده‌يي در بيش از صد عامل شناخته شده مرگ يا معلوليت در مقام نهم قراردارد و پيش‌بيني كردند تا سال 2020 اين عامل به مقام ششم در مرگ و مير و مقام سوم در معلوليت مادام‌العمر و مقام دوم در سال‌هاي از دست رفته عمر تبديل شود.

بنابراين خطر تصادفات رانندگي به لحاظ تعداد قربانيان به مراتب بيشتر از جنگ‌ها ودرگيري‌هاي مسلحانه است در واقع تصادفات رانندگي از دو جنبه مورد توجه دولتمردان قرار مي‌گيرد:

1- تصادفات رانندگي كمبود منابع در كشورها را تهديد مي‌كند.

2- پيامد‌هاي امنيتي چون بي‌سرپرست شدن خانواده‌ها و متزلزل شدن نهاد خانواده‌ها را در پي دارد.

آنچه اوضاع را وخيم‌تر مي‌كند آن است كه بدون افزايش تلاش‌ها، فعاليت‌ها و ابتكارات جديد، پيش بيني مي‌شود حوادث ترافيكي و مصدوميت‌هاي ناشي از آن بين سال‌هاي 2000 تا 2020 در حدود 65 درصد افزايش يابد و در كشور‌هايي با در آمد كم و متوسط، ميزان تلفات حتي تا

80 درصد بالا رود. دركشورهاي در حال توسعه و در كشورهاي فقير متاسفانه اين موضوع جدي گرفته نشده و وضع روز به روز بدتر شده است. ايران به عنوان كشوري وسيع و پرجمعيت، فقدان يك شبكه كافي و مدرن راه آهن، باعث فشار سنگيني از جهت ترابري و مسافر (بيش از 90 درصد) روي شبكه جاده‌يي غير ريلي شده است. شبكه راه‌هاي برون شهري و درون شهري ما چه از نظر كميت و چه كيفيت و نگهداري از ضعف شديدي در رنج بوده و اين وضعيت در تركيب با نا آگاهي و فقدان آموزش عمومي، ناوگان فرسوده، بي‌نظمي شديد در ترافيك و عدم رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي، ضعف خدمات درامداد و عدم مشاهده يك عزم ملي در برخورد با اين پديده خطرناك، وضعيتي را به وجود آورده است كه در حال حاضر هركسي قدم در جاده‌ها و خيابان‌هاي كشورمان بگذارد، عملا خود را در معرض يك ريسك بالاي كشته شدن يا زخمي شدن قرار داده است. نگاهي به تعداد كشته‌شدگان شهري و جاده‌يي ايران در سال‌هاي اخير اين موضوع را كاملا روشن مي‌سازد.

تجربه كشور‌هاي توسعه يافته نشان مي‌دهد كه گرچه حذف مطلق تصادفات و ضايعات ناشي از آن شايد غير ممكن باشد، اما كنترل آن غيرممكن نبوده و هم‌اكنون كشورهاي پيشرفته دنيا با اهميت دادن به اين موضوع در حد اهميت ملي و تخصيص منابع كافي و برنامه‌ريزي صحيح توانسته‌اند به پيشرفت‌هاي چشمگيري نايل شوند. بدين‌ترتيب يك نياز بسيار فوري براي درك اين وضعيت رو به وخامت و اقدام مناسب احساس مي‌شود. اصولا موضوع جلوگيري از ضايعات روز افزون حوادث جاده‌يي و مساله كاهش تعداد وشدت تصادف ‌بايد در همان حد و اندازه‌يي كه در حال حاضر به ساير مسائل مربوط به سلامت انسان‌ها پرداخته مي‌شود و بودجه و امكانات به آنها تخصيص مي‌يابد، مورد توجه قرار گيرد و بودجه و امكانات دريافت كند. البته اين در صورتي است كه بخواهيم ضايعات روز افزون انساني و آثار ويرانگر تصادفات جاده‌يي واقعا تحت كنترل قرار گرفته و كاهش يابد. علاوه بر آنچه گفته شد اين پديده داراي يك بعد خاص « عدم عدالت اجتماعي» نيز است. به اين معني كه آثار زيان بار آن به صورت غير متناسبي بيشتر دامنگير اقشار آسيب پذير جامعه و از جمله خانواده‌هاي فقير است. به نحوي كه 85 درصد از تلفات جاده‌يي در كل جهان 90 درصدسال‌هاي بالقوه از دست رفته تعديل شده ناشي از تصادفات و 96 درصد از كل بچه‌هايي كه در كل كشورها بر اثر حوادث ترافيكي فوت مي‌كنند، در كشورهايي با درآمد كم يا متوسط واقع مي‌شود.



روند اقدامات جهاني

در دوم مارس سال 2010 ميلادي مجمع عمومي سازمان ملل متحد دهه 2020 -2011 را دهه اقدام براي ارتقاي ايمني راه اعلام كرد. اين كار براي دستيابي به دو هدف انجام پذيرفت؛ ابتدا تثبيت و سپس كاهش ميزان تلفات پيش‌بيني شده ناشي از تصادفات جاده‌اي. سازمان ابعاد اين طرح را در سطوح ملي، منطقه‌يي و جهاني اعلام كرد.

سازمان ملل متحد از سازمان بهداشت جهاني و كميسيون‌هاي منطقه‌يي سازمان ملل متحد مي‌خواهد تا با همكاري ساير همكاران سازمان ملل در برنامه مشاركت براي ارتقاي ايمني راه طرحي براي اقدام در اين دهه به عنوان يك سند راهنما جهت حمايت از تحقق اهداف آن تهيه كند.

در واقع ديدگاه سازمان ملل به اين صورت است كه هرچند تاكنون تلاش‌هاي جمعي ايمني جاده‌يي در سطح بين‌المللي شكل گرفته اما برنامه‌ريزي فراگير با هدف هماهنگ‌سازي نهاد‌هاي مرتبط كمتر صورت گرفته است قبلا هيچ نهاد راهبردي بين‌المللي مسووليت چنين برنامه‌ريزي‌اي را بر عهده نداشته است. بدين‌ترتيب مسووليت ايمني جاده‌يي به روشني تعريف و به نهادهاي مربوط محول مي‌شود. نقش‌هاي ويژه به نهادهاي ويژه اختصاص مي‌يابد و از موازي‌كاري اجتناب مي‌شود.

پارلمان سوئد در سال 1997 طرحي را تحت عنوان چشم‌انداز صفر (Vision Zero) به تصويب رساند. اداره راه‌هاي ملي سوئد برنامه چشم‌انداز صفر را چنين توصيف مي‌كند: چشم‌انداز صفر، تصويري از يك جامعه مطلوب در آينده است. جامعه‌يي كه در آن هيچ‌كس به علت تصادف ترافيكي كشته نمي‌شود و به شكلي جدي آسيب نمي‌بيند، ما ديگر نمي‌توانيم اين واقعيت را بپذيريم كه انسان‌ها به خاطر يك اشتباه كوچك محكوم به مرگ يا يك رنج مادام العمر مجازات شوند. از آنجا كه مردم گاهي دچار اشتباه مي‌شوند پيشگيري مطلق از يك تصادف امكان پذير نيست، اما تعديل پيامد‌هاي ناشي از تصادفات از طريق ايمن‌سازي جاده‌ها و وسايل نقليه امري شدني است. ريسك موجود در جاده‌ها مي‌تواند از طريق اعمال بصيرت در حيطه رفتار ترافيكي ايمن كاهش يابد.

براي آنكه مقوله ايمني وپيشگيري در بحث تصادفات به مرحله عملي برسد به تلاش‌هاي جمعي نياز است تشكيل مديريت واحد در اين خصوص و داشتن منبع مالي كافي در اين زمينه بسيار حايز اهميت است، استفاده از بخش خصوصي و تحريك منافع خصوصي آنها بسيار مثمر ثمر خواهد بود. به عبارت ديگر كار آمد‌ترين و ضروري‌ترين اقدامي كه مي‌توان گفت اقدامات مهندسي به معني فراهم آوردن پول كافي و ضرورت مشاركت بخش خصوصي با بخش دولتي است. بايد تلاش كرد تا زمينه‌هاي همكاري بين موسسات بين‌المللي، دولت‌ها و بخش خصوصي فراهم شود، براي اين منظوردر كشور ايران تشكيل سازماني در سطح ملي با عنوان سازمان پيشگيري از حوادث ترافيكي كه مي‌تواند دولتي يا حتي غير دولتي بوده و در راستاي شعار مجمع عمومي سازمان ملل در جهت تثبيت و كاهش تلفات ترافيكي، برنامه‌ريزي و اقدامات موثري را سازماندهي كرده و قادر باشد منابع مالي لازم را جذب و با نهاد‌هاي بين‌المللي در ارتباط كامل باشد تا بتواند گزارش سالانه خود را به سازمان بهداشت جهاني كه هم‌اكنون مسووليت اين امر را برعهده دارد ارائه و در داخل كشورنسبت به هماهنگ‌سازي كليه نهاد‌هاي مرتبط در امر ترافيك فعال و مسوول باشد.
سرهنگ فرهاد اسماعيلي

تحقیق درباره زندگی جمعی مورچه ها همیشه آموزنده است

اراضی “لانگ‌شاو” (Longshaw) در ناحیه‌ “پیک”(Peak) انگلستان، خانه‌ یکی از حیرت‌آورترین موجوداتی‌ است که در جنگل زندگی می‌کنند: مورچه‌ جنگلی‌ مودار. این مورچه از نظر طبقه‌بندی بین‌المللی‌ حفظ محیط ‌زیست، در وضعیت تقریبا تهدید ‌شده‌ ای قرار دارد.

پژوهشگران دانشگاه یورک، گیرنده‌های بسیار کوچک رادیویی را روی یک هزار مورچه قرار داده اند تا ببینند آنها چگونه با هم ارتباط برقرار کرده و چگونه بین لانه‌های بسیار پیچیده‌شان، رفت‌وآمد می‌کنند. کارشناس‌ها با دقت زیاد مورچه را می‌گیرند و در چند ثانیه گیرنده‌ رادیویی در اندازه‌ یک میلی‌متر را به آن وصل می‌کنند. مورچه‌ها به اندازه‌ی ناخن شست هستند. وصل‌کردن این گیرنده تأثیری بر آنها نداشته و آسیبی به آنها نمی‌رساند.

“سام الیس” زیست شناس از دانشگاه یورک است و می گوید: «نکته‌ جالب در باره‌ مورچه‌ها این است که تک‌ تک آنها تقریبا کودن هستند اما با هم این رفتارهای حیرت‌آور و پیچیده را بروز می‌دهند. بنابراین باید فهمید چه قواعد ساده‌ ای است که تک‌ مورچه‌ها دنبال می‌کنند و باعث می‌شود این کارهای پیچیده در ‌کنش متقابل به انجام برسد. امیدواریم این گیرنده‌ها در این باره اطلاعاتی به ما بدهند. زیرا می‌توانید بفهمید که این مورچه این کار را می‌کند و آن مورچه آن کار را و هنگامی که با هم کار می‌کنند این اتفاق روی می‌دهد.آنگاه می‌توانید شروع کنید و تصویری بسازید.»

پژوهشگران چگونگی‌ِ برقراری‌ِ ارتباط بین مورچه‌ها را در جوامع‌ کوچکشان بررسی می‌کنند. یعنی مورچه‌هایی که در چندین لانه‌ منزل دارند و این لانه‌ها با شبکه‌ شاهراه‌هایِ‌ مورچه‌رو به هم وصل شده‌اند و چند ملکه هم در لانه‌ها پخش شده‌اند. دانشگران امیدوارند که این پروژه‌ پژوهشی نه تنها رفتار مورچه‌ها را روشن‌تر کند، بلکه برای حفظ آنها در آینده هم فایده داشته باشد. این پروژه‌ پژوهشی سه سال ادامه خواهد داشت.

دانش بیشتر در باره‌ی این مورچه‌ها شاید در نهایت به بیرون آمدن آنها از فهرست گونه‌های در خطر منجر شود.

حکمرانی و سرمایه اجتماعی

  •   

  • سرمایه اجتماعی، نظریه مطرح‌شده در سال‌های اخیر است که ارتباط وثیقی با رویکرد حکمرانی دارد. سرمایه اجتماعی از یک‌سو برای جامعه‌شناسان و سیاست‌شناسان جاذبه دارد، زیرا در کنار سرمایه فیزیکی و طبیعی و سرمایه انسانی قرار می‌گیرد که به نظر می‌رسد دقت نظری بهتری دارند. برای اقتصاددانان دگراندیش که نظریه متعارف اقتصادی را به دلیل غفلت محض از ساخت‌های اجتماعی و سیاسی و تقلیل‌گرایی بیش از اندازه مورد نقد قرار می‌دهند، سرمایه اجتماعی مفهومی است با ظرفیت نظری قابل توجه که اجازه می‌دهد با استفاده از آن صورت‌بندی مناسب‌تری از علل تحولات اقتصادی ارائه شود. 
    در حوزه دانش اقتصاد، ظهور دوباره رویکرد‌های نهادگرایی و توسعه انسانی و اشاعه قابل توجه آن‌ها طی سال‌های اخیر که هم خود تحت‌تاثیر گرایش به مطالعات بین‌رشته‌ای و چند‌بعدی بوده و هم بر این گرایش تاثیر گذاشته، نقش مهمی در توجه به مفاهیمی چون سرمایه اجتماعی و حکمرانی داشته است. سرمایه اجتماعی درواقع نام دیگری است برای نهادهای غیررسمی و غیربازاری مورد تاکید نهادگرایان جدید و عادات و هنجار‌های اجتماعی مورد تاکید نهادگرایان قدیم. مفهوم و نظریه «قابلیت» مورد تاکید آمارتیا سن و تاکید وی بر نقش مهم عوامل محیطی در ارتقای توانایی‌های افراد برای انجام امور مورد نظر خود، مسیر جدیدی را روی مطالعاتی گشوده که بر توجه بیشتر به شبکه‌های اجتماعی و نظام‌های همیاری در برنامه‌های توسعه از جمله فقر‌زدایی تاکید دارند. همین‌طور ظهور نظریه «اقتصاد اطلاعات» و مفاهیم همراه با آن مانند «تقارن اطلاعات» و «مخاطرات اخلاقی»، به رهبری جوزف استیگلیتز و جرج آکرلوف بر توجه به نقش شبکه‌های اجتماعی در تامین دانش و اطلاعات برای اعضا کمک فراوانی کرده است. 
    شکست برنامه‌های تعدیل و تثبیت ساختاری یا رویکرد موسوم به «اجماع واشنگتنی» در بسیاری از کشورها از جمله روسیه و بعضی از کشورهای شرق اروپا، افریقا، آمریکای لاتین و جنوب آسیا اقتصاددانانی چون جوزف استیگلیتز و جامعه‌شناسان توسعه‌ای چون پیتر ایوانز را به این جمع‌بندی رسانده که بدون وجود ساخت قدرت و حکمرانی مناسب و سرمایه اجتماعی قوی نمی‌توان بنای اقتصادی قوی را پی گذاشت. در راستای همین نقدها، بانک جهانی از اواسط دهه 1990 با کنار گذاشتن رویکرد تقلیل‌گرای غالب به بررسی نقش نهادها در تحولات توسعه‌ای پرداخت. ابتدا گزارش توسعه جهانی 1997 را به «نقش دولت در جهان در حال تحول» اختصاص داد و در آن بر نقش نهادهای غیربازاری در عملکرد اقتصادی تاکید کرد؛ سپس در سال 1999 مجموعه مقالاتی با عنوان «سرمایه اجتماعی: یک نمای چند‌وجهی» را با ویراستاری داسگوپتا و سراج‌الدین منتشر کرد. در واقع عبور از رویکرد «اجماع واشنگتنی» به آنچه رویکرد «فراسوی اجماع واشنگتنی» نامیده می‌شود، تا حد زیادی ریشه در شکست سیاست‌های «تعدیل ساختاری و تثبیت اقتصادی» دارد. 
    البته آنچه در چارچوب مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد، پیش‌تر توسط اندیشمندان بزرگی چون مارکس، دورکیم و وبر مورد بحث قرار گرفته است. بحث مارکس درباره روابط و مناسبات اجتماعی، بحث دورکیم درباره «تراکم اخلاقی» به مثابه رکن تقسیم کار اجتماعی و بحث وبر درباره «اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایه‌داری» ناظر بر شاخص‌های مختلف سرمایه اجتماعی است. از این‌رو چالش نظری که در این میان به‌ویژه بین مارکس و وبر وجود داشته، در بحث سرمایه اجتماعی نیز همچنان باقی است. برای مثال، اقتصاددانان رادیکالی چون بن فاین، اساسا موضوعیت داشتن مفهوم سرمایه اجتماعی را رد می‌کنند. در این دیدگاه، سرمایه به تعبیری که مد نظر مارکس بود، فی‌نفسه ترجمان مادی رابطه اجتماعی سلطه‌گرایانه‌ای است که میان دو طبقه‌ مالک ابزار تولید و بدون ابزار تولید وجود دارد. بنابراین تجزیه مفهوم سرمایه به مفاهیمی چون سرمایه فیزیکی و طبیعی، سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی و کاربرد آن مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا بر واقعیت طبقاتی بودن جامعه و نظریه‌پردازی متناسب با آن سایه می‌اندازد. در سوی دیگر نظریه‌پردازانی همچون وبر قرار دارند که با ربط دادن عملکرد متفاوت اقتصادی مناطق مختلف یک جامعه به عوامل فرهنگی و اجتماعی، معتقد به رابطه علی از سوی سرمایه اجتماعی به عملکرد اقتصادی هستند. 
    فارغ از نگرش‌های حدی به نظر می‌رسد که رابطه علی چند‌سویه‌ای میان عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد که در مقاطعی خاص، هریک می‌تواند بسته به شرایط خاص تاریخی هر جامعه و اتفاقات و حوادثی که رخ می‌دهد، نقش غالب و تعیین‌کننده‌تر را داشته باشد. علاوه بر این، همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان لایه زیرین هر نظام اقتصادی، کمک می‌کند تا صورت‌بندی مناسب‌تری از تحولات توسعه‌ای ارائه شود. 
    سرمایه اجتماعی را شاید بتوان در یک نگاه وسیع و در سطح کلان، مجموعه‌ای از موجودی فضیلت‌های اخلاقی و مناسبات اجتماعی همساز با تحولات توسعه‌ای دانست که هم تحت‌تاثیر عملکرد اقتصادی است و هم تحت‌تاثیر عملکرد سیاسی و ساخت قدرت و حکمرانی متناسب با آن؛ درعین‌حال که بر این دو تاثیر متقابل می‌گذارد. 
    تاثیر عامل اقتصادی بر سرمایه اجتماعی: عملکرد اقتصادی از دو طریق بر شکل‌گیری سرمایه اجتماعی تاثیر می‌گذارد: اول از طریق تاثیر بر سطح معیشت و درآمد سرانه، سطح آموزش‌های عمومی و سلامت فکری و جسمانی افراد یک جامعه، بر میزان پایبندی آنان به ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی اثر می‌گذارد. دوم از طریق تاثیر بر توزیع ثروت و دارایی و در تحلیل نهایی، درآمد قابل تصرف افراد بر همبستگی اجتماعی و میزان پایبندی آنان به میثاق‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد. هرچه توزیع ثروت و دارایی از منظر افراد یک جامعه نا‌عادلانه‌تر به نظرآید، میزان همبستگی اجتماعی و پایبندی افراد به داشتن زندگی و جامعه‌ای سالم، ضعیف‌تر خواهد بود و برعکس. 
    تاثیر سرمایه اجتماعی بر عوامل اقتصادی و سیاسی: ارزش‌ها و فضایل اخلاقی، لایه زیرین نظام اجتماعی است. درستکاری، صداقت، رعایت حقوق شهروندی، اعتماد به هم، نظم‌پذیری، تساهل و مدارا و خردگرایی از طریق هم‌افزایی که میان دولت و بخش خصوصی و میان گروه‌های مختلف اجتماعی ایجاد می‌کند، بر عملکرد اقتصادی و سیاسی اثر می‌گذارد. قراردادهای اجتماعی غیررسمی یا به تعبیر دسوتو، «خارج از قانون»، بسترهای شکل‌گیری نظام‌های حقوقی رسمی تضمین‌کننده حقوق مالکیت و شهروندی افراد را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، همان‌گونه که سن و یونس محمد تاکید می‌کنند، میزان فقر افراد و خانوارها علاوه بر درآمد، تحت‌تاثیر قابل توجه ارتباطات اجتماعی افراد از جمله عضویت در شبکه‌ها و سازمان‌های اجتماعی همیاری نیز هست. چنین ارتباطاتی قابلیت‌های افراد را ارتقا می‌دهد و موجب می‌شود که آنان بتوانند با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه حضور پیدا کنند.
    از همین‌رو رفع محرومیت‌های اجتماعی فقرا از طریق تقویت شبکه‌های اجتماعی و سازمان‌های غیردولتی، نقش مهمی در برنامه‌های فقرزدایی و اثربخشی بیشتر برنامه‌های اقتصادی معطوف به افزایش درآمد فقرا دارد. درعین‌حال، به تعبیر یوجیرو‌هایامی، اخلاق کاری معطوف به موفقیت و همکاری سازمانی به عنوان جنبه‌هایی از سرمایه اجتماعی، نقش مهمی در موفقیت بنگاه یا «کارآیی سازمانی‌» دارد. 
    نبود روابط مناسب بین نیروی کار و مدیریت و همین‌طور بین لایه‌های مختلف یک بنگاه و سازمان، بر اثربخشی هزینه‌های صرف‌شده تاثیر منفی می‌گذارد و کارآیی سازمانی و درنهایت کل کارآیی بنگاه را کاهش می‌دهد. نبود اعتماد، اثر‌بخشی هزینه‌های صرف‌شده بابت نوسازی اقتصادی، برای مثال تجهیز شبکه بانکی به دستگاه‌های پول‌شمار یا تجهیز بنگاه‌ها و سازمان‌ها به امکانات الکترونیکی را کاهش می‌دهد (اگر در جامعه‌ای اصل اسناد به دلیل تخلفات مکرر با چون‌و‌چرا مورد پذیرش قرار ‌گیرد، رونوشت الکترونیکی آن‌ها با تردید فراوانی مواجه می‌شود). 
  • علی‌دینی ترکمانی*
    *عضو موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی
  • http://www.baharnewspaper.com

زندگي با مرگ



زندگي يا مرگ يك شعار و نشان‌دهنده افراط و تفريط شناخته شده‌يي است كه گاه به طبع انسان نسبت داده مي‌شود و بيشتر هنگامي كه اسير عواطف و احساسات خود باشد رخ مي‌نمايد و در عرصه سياست و ادامه آن يعني جنگ، طنيني آشنا دارد. اين شعار بيانگر عدم تعادلي است كه اتفاقا در ميان ما ايرانيان از لحاظ تاريخي، فرهنگي، اجتماعي و فردي داراي بسامد بالايي است. در قلمروي مرگ پژوهي و مرگ شناسي نيز حكايت از نگرشي ديرينه دارد كه زندگي را در برابر مرگ قرار مي‌دهد. يكي را امري مثبت و وجودي يا خير و ديگري را امري منفي و عدمي يا شر مي‌داند و بر تضاد آن دو پاي مي‌فشارد. از آنجا كه مرگ حريفي قدر است كه پيوسته در پايان كار نشسته تا بازيگر نخست آخرين پرده باشد، نگرش تقابلي ذكرشده به ويژه در همراهي با هراس بي پايان از مرگ به مسخ و تحريف زندگي يعني تنها سرمايه آدمي مي‌انجامد و آن را تبديل به فرآيند رنجي مداوم مي‌كند كه با مرگ نيز به پايان نمي‌رسد و عذاب و شكنجه در دنيايي ديگر را در چشم‌اندازي ابدي در مقابل انسان قرار مي‌دهد. تفكر تقابلي يا دو قطبي كه در ايران در عرصه‌هاي ديگر نيز به صورت دوگانه‌هاي غرب و شرق، سنت و مدرنيته، سكولار و ديني و...بلاي جان انديشه و انديشه‌ورزي شده سابقه‌يي ديرينه دارد و در نسبت ميان زندگي و مرگ هم از ديرباز پژواكي جهان شمول داشته كه سرآغاز آن به «بودن يا نبودن» هملت باز نمي‌گردد.

در تاريخ تفكر گاه مانند قرون وسطي نگاه انسان به مرگ دوخته مي‌شود و گاه همچون دوران رنسانس به سوي زندگي بازمي‌گردد و گاه سرگردان است. بعضي زندگي را تابع مرگ مي‌دانند و تا آنجا زياده‌روي مي‌كنند كه به تحقير هستي مي‌انجامد و برخي به كلي مرگ را انكار مي‌كنند و تا جايي پيش مي‌روند كه انسان را از آمادگي لازم در برابر آن محروم مي‌سازند.

واقعيت اما در ميانه ايستاده است و چهره خود را در آينه همنوايي ذاتي مرگ و زندگي و آميزش هميشگي آن دو نشان مي‌دهد. شناخت واقعي زندگي يا مرگ بدون توجه به درهم آميختگي آن دو حاصل نمي‌شود. مرگ بخشي از زندگي است كه تنها در وجهه شخصي خود در پايان عمر از راه مي‌رسد ولي تجليات و باز نمودهاي آن از همان لحظه تولد و در تمام مراحل زندگي حضور دارد و آن را همراهي مي‌كند. به قول صائب: تو از كوتاه‌بيني‌ها اجل را دور مي‌بيني وگرنه غايبي از مرگ حاضرتر نيست. البته نبايد مرگ را آن چنان كه خطيبان مرگ مي‌پندارند در جايگاهي بالاتر از زندگي قرار داد ولي نمي‌توان آن را ناديده گرفت. برخلاف نظر برخي از متفكران مانند فرويد كه هدف تمامي زندگي را مرگ مي‌دانند، هدف زندگي خود زندگي است كه مرگ هم بخشي از نظام طبيعي آن است. از سوي ديگر در همان حال كه معناي زندگي مرگ را نيز در برمي‌گيرد، معناي بسياري از وجوه و ابعاد زندگي نيز توسط مرگ تعيين مي‌شود. اگر صاحب نظران اين همه بر لزوم شناخت مرگ تاكيد مي‌كنند بيشتر از همين منظر است. جانمايه اين جدل در آنجاست كه اگر ما بر تمناي جاودانگي خود فايق مي‌آمديم و مي‌پذيرفتيم كه ارزش واقعي زندگي از فناپذيري حاصل مي‌شود، گفته توماس مان را به خوبي در مي‌يافتيم كه مي‌گويد: «مرگ شرط مقدس زندگي است» و در سپهر ذهني و زندگي عملي خود عبارت «زندگي با مرگ» را جانشين شعار «زندگي يا مرگ» مي‌كرديم.
| غلامحسين معتمدي |

افزایش 4/5درصدی اعتیاد زنان در کشور




  • روز گذشته در حالی مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی با استناد به آمار اعلام شده از سوی ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد یک‌میلیون و 350‌هزار معتاد در کشور وجود دارد که 9/5‌درصد آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند این در حالی است که سال‌ها بود که این آمار از سوی مسئولان پنج‌درصد اعلام می‌شد. به عبارتی باید گفت با استناد به آخرین اظهارنظرها در فاصله کوتاهی که کمتر از یک سال است این رقم با رشد 4/5‌درصدی مواجه شده است. 
    برای مثال ماشاءالله صادقی، جانشین دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان خراسان‌رضوی اسفندماه گذشته گفته بود که پنج‌درصد از دو‌میلیون معتاد در کشور را زنان تشکیل می‌دهند. البته اگر بخواهیم مروری بر اظهارنظرهای گذشته فرید براتی‌سده نیز داشته باشیم باید گفت که وی نیز در سال گذشته این رقم را بین هفت تا 9‌درصد اعلام کرده بود که با احتساب این آمار هم ما با رشد 5/2درصدی اعتیاد زنان در کشور مواجه هستیم. 

    سهم 70درصدی مردان در اعتیاد همسران خود
    افزایش آماری که اگرچه در قالب اعداد و ارقام شاید ناچیز به نظر برسد اما با توجه به تبعات ناخوشایندی که با خود به همراه دارد، پیامدهایی که نوک پیکان به سمت تمامی ابعاد جامعه از جمله فرد، خانواده و اجتماع است به نظر می‌رسد نه تنها نباید ساده از کنار آن گذشت بلکه هرچه زودتر باید تدبیری برای آن اندیشید. از نظر فرهاد عبادی، روانشناس امروزه اعتیاد در زنان به دو دسته تقسیم می‌شود، گرایش به موادمخدر سنتی و تمایل به مصرف موادمخدر شیمیایی و صنعتی. 
    اما این‌که چرا زنان به سراغ این مواد می‌روند، پرسشی است که این کارشناس اعتیاد به آن این‌گونه پاسخ می‌دهد: «بیشتر زنانی که هرویین، تریاک و مخدرهایی که در گروه نخست جای می‌گیرد، مصرف می‌کنند، یکی از اعضای خانواده‌شان از جمله پدر، برادر، همسر و... باعث زمینه این امر را فراهم آورده‌اند.» بنابراین همان‌طور که معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت‌های مردمی ستاد مبارزه با موادمخدر می‌گوید: «70‌درصد از زنان معتاد به واسطه اعتیاد همسران خود در دام اعتیاد گرفتار شده‌اند.»
    از نظر بابک دین‌پرست این زنان اغلب به واسطه فشار یا تهدید، ترس یا همدردی یا حتی به بهانه عشق به همسران خود اقدام به مصرف و توزیع مواد در کنار همسران خود کرده‌اند. 

    تبلیغات سوء سودجویان هم نقش دارد
    با این وجود دلیل استفاده از موادمخدرهای صنعتی و شیمیایی بیشتر به تبلیغات به داروهای لاغر و افزایش تمایل جنسی بازمی‌گردد. به عبارتی تبلیغات سوء سودجویان و قاچاقچیان این مواد در سالن‌های ورزشی و آرایشی زنان موجب می‌شود تا افراد تحت‌تاثیر وعده‌های فریبنده از جمله قرص‌ها و کپسول‌های لاغری شفاف‌کننده پوست، افزایش‌دهنده تمرکز و... قرار بگیرند. 
    این در حالی است که از نظر دین‌پرست زنان در مقایسه با مردان با شتاب بیشتری به سمت مواد پرخطرتر و به مرحله تزریق وارد می‌شوند.
    واقعیت این است که نا‌آگاهی زنان در زمینه مصرف داروهای لاغری و رفع چین و چروک یکی از علل افزایش تغییر الگوی موادمخدر سنتی به موادمخدر صنعتی است و چنین شرایطی به‌طور معمول بعد از دو تا سه‌بار مصرف گریبانگیر افراد می‌شود. 
    اما چرا کمتر مشاهده شده است که زنان بستر اعتیاد همسران خود را فراهم آورند در حالی که این نسبت در شرایط بیشتر مصداق دارد؟ پاسخ این است که یک زن سالم، سال‌های زیادی را با همسر معتاد خود زندگی می‌کند و سعی در ترک اعتیاد وی دارد، اما تعداد مردانی که حاضر هستند با همسر خود که موادمخدر مصرف می‌کند، روزگار بگذرانند، بسیار اندک است. 
    از سوی دیگر همان‌طور که مریم یوسفی، آسیب‌شناس اجتماعی تاکید دارد، فرزندانی که دارای مادران معتاد هستند در مقایسه با دختران و پسرانی که پدر آن‌ها به استفاده از موادمخدر اعتیاد دارد، آسیب‌پذیرتر هستند، به همین دلیل کمتر خانواده‌ای حاضر به داشتن زن یا عروس معتاد حتی تلاش برای ترک دادن وی است. 

    خشونت‌های جنسی و خانگی در کمین معتادان زن
    این در حالی است که به گفته بعضی از پژوهشگران پیامدهای اعتیاد زنان ممکن است بیش از مردان باشد. به‌طور نمونه ممکن است این قشر در خطر آسیب‌هایی همچون خشونت‌های جنسی و خانگی نیز قرار گیرند. از سوی دیگر تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می‌دهد لاغری، افزایش تمرکز، کنجکاوی و افزایش قدرت جنسی از علل اصلی شروع مصرف محرک‌ها توسط زنان است هرچند که شیوع مصرف مواد در زنان ایرانی نسبت به اکثر کشورها کمتر است. 
    همچنین سن شروع مصرف مواد در زنان بیش از مردان است و مصرف مواد در زنان به‌ویژه مصرف تزریقی، با آسیب‌های اجتماعی دیگری نیز همراه بوده است، همچنین مصرف تزریقی نیز در میان زنان سهم کمتری نسبت به مردان دارد. مردان بیشتر تحت‌تاثیر عوامل اجتماعی و زنان بیشتر تحت‌تاثیر عوامل فردی به اعتیاد روی می‌آورند. شدت آسیب‌پذیری زنان نیز در محیط‌های خانوادگی بیشتر از مردان است. اما باید بدانید که به گفته معاون دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر با وجود این‌که حدود 10درصد آمار معتادان کشور را زنان به خود اختصاص می‌دهند، اما آمار مراجعه زنان به مراکز ترک اعتیاد کاهش یافته است. این امر موجب شده تا با توجه به بحرانی بودن وضعیت زنان در بحث اعتیاد دین‌پرست از راه‌اندازی کمیته تخصصی زنان در ستاد مبارزه با موادمخدر خبر دهد که به تنهایی نشان می‌دهد زنگ خطر اعتیاد زنان در جامعه به صدا در آمده است و موجب شده تا مسئولان ذی‌ربط به دنبال راهکاری برای رفع این معضل در کشور باشند. 
    بنابراین باید امیدوار بود تا با اجرای برنامه‌های پیشگیری‌محور با توجه به سند جامع پیشگیری از اعتیاد برای همه خانواده‌ها، عملیاتی کردن تدابیر مربوط به پیشگیری از گرایش به استعمال موادمخدر از سوی خانواده‌های در معرض خطر، افزایش برنامه‌های رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی عمومی، آموزش مهارت‌های زندگی و سبک‌های صحیح زندگی، همچنین عقد تفاهمنامه با سازمان زندان‌های کشور و آموزش نه تنها شاهد کاهش این آمار در زنان بلکه در کل جامعه باشیم. بنابراین باید امیدوار بود طرح‌ها و برنامه‌ها جدا از قابلیت‌هایی که روی کاغذ و در نگاه طراحان خود دارند، در میدان عمل نیز قابلیت داشته باشند. 
  • الهام صادقی
  • http://www.baharnewspaper.com

کامپیوترها به این زودی آدم نمی‌شوند!

  •    

  • کامپیوترها هرچه سریع‌تر خود را به هوشمندی ذهن انسان نزدیک می‌کنند. یک مثال خوب شکست دادن قهرمانان شطرنج جهان به دست کامپیوترهای آی‌بی‌ام است. اما هنوز اکثر مردم شک دارند که کامپیوترها واقعا صحنه‌ای پر از شکل‌ها و رنگ‌ها در برابر دوربین‌هایشان را «می‌بینند» یا با میکروفون‌هایشان سوالاتی را «می‌شنوند». مردم هنوز نمی‌خواهند باور کنند که کامپیوترها می‌توانند چیزها را حس کنند یا به عبارت بهتر، درجاتی از آگاهی را تجربه کنند؛ دقیقا همان‌طور که انسان حس می‌کند. این باور خلاف توانایی فوق‌العاده کامپیوترها در پردازش کوه‌هایی از اطلاعات با سرعت‌های فوق بشری است. آیا مردم باور اشتباهی دارند؟ حال که ماشین‌ها توان پذیرش داده‌ها و پردازش اطلاعات قوی‌تری نسبت به ما دارند، از کجا بفهمیم که صاحب کیفیت نگفتنی و وصف‌ناپذیر از هوشیاری و آگاهی شده‌اند؟ راهبرد دانش ما این است: «یک ماشین وقتی آگاه است که بتواند درک کند آیا مثلا اجزای یک عکس معمولی «درست» است یا «غلط»!» مثلا اگر در عکسی یک فیل در بالای برج ایفل بود، ماشین (کامپیوتر) بتواند خودش با مونتاژ مجموعه‌ای از حقایق قبلی در مورد وزن و اندازه فیل و ظرفیت بالای برج ایفل یا آسانسورهای آن تشخیص دهد که عکس غلط دارد. حقایقی مانند این‌ها ویژگی اصلی یک ذهن آگاه را تعریف می‌کند. عظیم‌ترین سوپرکامپیوترهای دنیا در تالارهای باشکوه سرورهای ‌ای‌بی‌ام هنوز از انجام این کار عاجزند. درک و فهم صفحات و ویژگی‌های یک ماشین آگاه به انسان‌ها کمک خواهد کرد که نه تنها طرز کار مغزهای خودمان را بفهمیم بلکه خود را برای روزی آماده کنیم که در داستان‌های علمی-تخیلی پیش‌بینی شده؛ هنگامی که باید بیاموزیم با یک موجود آگاه دیگری که خودمان ساخته‌ایم زندگی کنیم؛ این درک و فهم احتمالا به ما اجازه خواهد داد تا به حل مهم‌ترین و بزرگ‌ترین سوال تمام تاریخ علم و خرد بشری نزدیک شویم؛ مسئله آگاهی ذهن -بدن. 
    انسان یا روبات 
    فیلسوفان تمام عصرها درباره این سوال اندیشیده‌اند که آیا یک روبات ساخت انسان یا یک ماشین درون جعبه می‌تواند چیزی را احساس یا تجربه کند؟ سال ۱۹۵۰ آلن تورینگ، ریاضیدان انگلیسی‌ای که رمزشکنی زیردریایی نازی‌ها را در جنگ جهانی دوم برعهده داشت، رساله‌ای منتشر کرد که بنیانگذار «هوش مصنوعی» شد. تورینگ در مقاله‌ای در مجله «مایند» (به معنی ذهن) پیشنهاد کرد سوال بی‌نهایت مبهم را که آیا ماشین‌ها می‌توانند فکر کنند، با سوالی با این مضمون جایگزین کنیم: «آیا می‌توانیم ماشینی بسازیم که وقتی سوالی را از آن می‌کنیم، بتواند جوابی بدهد که با پاسخ یک انسان فرقی نداشته باشد؟» به این ترتیب ما با این موضوع روبه‌رو می‌شویم که آگاهی ماشین را با روش‌های پژوهشگران علوم کامپیوتر نباید دنبال کرد بلکه باید به عنوان یک پژوهشگر زیست عصب‌شناس (Neurobiologist) پی‌گرفت. زیست عصب‌شناسی درباره این است که چگونه مغز انسان تجربه ذهنی انجام می‌دهد. ابزار مطالعاتی آن‌ها، فانکشنال‌ ام‌آرآی (fMRI) و نوارهای مغزی (Electroencephalography) است. می‌دانیم که حالت‌های ذهنی‌ای که تجربیات روزمره را می‌سازند یعنی طریقی که هر یک از ما بو، تصویر، صدا، تفکرات یا خاطرات خیلی شخصی را تجربه می‌کنیم به این مربوط می‌شود که مغز ما سیگنال‌های حسی را با اطلاعاتی از حافظه منطبق کرده و تصویری منسجم از جهان بیرون به ما می‌دهد. اما چگونه می‌توان این فرآیند را دقیق‌تر تعریف کرد؟ نظریه اطلاعات یکپارچه (Integrated Information Theory) در اینجا به کمک ما می‌آید. این نظریه دو پیش‌فرض دارد: نخست، آگاهی به شدت حاوی اطلاعات است زیرا وقتی ذهن به یک درجه از آگاهی نسبت به یک مفهوم رسید، (یک عکس را درک کرد)، اطلاعات زیادی به دست آورده و اطلاعات بسیار بیشتری هم کنار گذاشته می‌شود. مثلا فرض کنید خاطرات تمام عکس‌هایی که تاکنون گرفته‌اید و به یادتان هست، یک ادراک آگاهانه ویژه است. هنگامی که یک عکس به‌خصوص را می‌بینید، ذهن شما صدها خاطره عکس دیگر را باطل کرده و دور می‌اندازد. حتی پس از بیدار شدن در اتاقی که در تاریکی مطلق است- که ساده‌ترین تجربه بینایی است- ذهن شما به این آگاهی می‌رسد که «یک اتاق روشن را تجربه نمی‌کنید»،در ضمن زیر یک سایبان جنگلی هم نیستید! یا بسیاری چیزهای دیگر... دوم، آگاهی یکپارچه است؛ یعنی مثلا زمانی که دوستتان را می‌بینید (یا به بیان بهتر، ذهن شما از قیافه دوستتان آگاه می‌شود) مهم نیست که او گریه می‌کند یا عینک به چشمش دارد. هر صحنه‌ای که وارد آگاهی می‌شود تماما کامل باقی می‌ماند و نمی‌توان آن را به اجزای مستقل و نامربوط تقسیم کرد که هر کدام به گونه‌ای مجزا و منفرد تجربه شوند. طبیعت وحدت‌یافته آگاهی، ریشه در فراوانی تعاملات میان بخش‌های مختلف مغز دارد. اگر ناحیه‌های مغز شما رابطه‌شان با هم قطع شود مانند زمان بیهوشی یا خواب عمیق، آگاهی ذهن ضعیف شده و شاید ناپدید شود. بنابراین برای آگاه بودن، شما باید یک واحد منفرد یکپارچه باشید با یک منبع بزرگ اطلاعاتی از حالت‌های قابل تشخیص که سرجمع آن‌ها را «اطلاعات» تعریف می‌کنند. 
    این عکس چه عیبی دارد؟ 
    حالا سراغ مسئله اصلی برویم. از کجا بدانیم اطلاعاتی که ماشین (کامپیوتر) به پاسخ سوال می‌دهد ناشی از یکپارچگی اطلاعات است؟ یک راه آزمایش این است که از ماشین بخواهیم کاری را انجام دهد که هر کودک شش‌ساله در آن موفق است: «این عکس چه عیبی دارد؟» حل این مسئله ساده طلب می‌کند که ماشین خیلی چیزها را بداند. این اطلاعات خیلی بیش از آن است که نرم‌افزارهای پیشرفته کامپیوترهای بسیار سریع برای شناسایی قیافه یک تبهکار یا تشخیص جعلی بودن یک کارت اعتباری لازم دارند. عکس‌های اشیا یا منظره‌های طبیعی شامل روابط بسیار پیچیده میان پیکسل‌ها و اشیاست. تکامل سیستم بینایی ما و توسعه عملکرد اعصاب ما در دوران کودکی و یک عمر تجربه فورا به ما می‌گویند که آیا تمام اجزای یک عکس با هم جور و هماهنگ هستند یا نه. آیا بافت‌ها، عمق‌ها، رنگ‌ها، روابط فضایی میان بخش‌ها و این چیزها معنی می‌دهند یا نه؟ اما در کامپیوتری که عکس را تحلیل می‌کند، تشخیص این‌که اطلاعات موجود به هم ربط ندارند، به پردازش‌های خیلی بیشتری نیاز دارد. کامپیوترها ممکن است انسان‌های قهرمانی را در بسیاری از بازی‌های پیشرفته شکست داده باشند اما آن‌ها نمی‌توانند سوالات دلبخواهی درباره یک عکس را پاسخ دهند. گرچه «هارددیسک» یک کامپیوتر معمولی ظرفیتی بیش از حافظه یک عمر ما دارد اما اطلاعات آن یکپارچه نشده است؛ ارتباط هر عنصر این سیستم با عنصرهای دیگر قطع است و ارتباطی با آن‌ها ندارد. 
    گاوهای شفاف 
    حتی یک کودک شش‌ساله هم عکس‌هایی را که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌کنیم مسخره می‌داند؛ یک اسکیت‌باز روی فرش اتاق پذیرایی، یک گاو شفاف که می‌توانید درونش را ببینید یا گربه‌ای که سگی را دنبال می‌کند؛ در این‌ها راز تشخیص این‌که یک کامپیوتر آگاهی دارد، نهفته است. مخلوطی از راهبردهای کامپیوتری که تکیه‌شان بر 
    جفت و جور کردن اطلاعات آماری سطح پایین است، مانند رنگ، لبه‌ها یا بافت عکس (که الان در نرم‌افزار فتوشاپ هم وجود دارند) ممکن است به نوعی در بعضی از این آزمایش‌ها برنده شوند. اما اگر تصاویر زیادی نشان بدهید، هیچ کامپیوتر امروزی نمی‌تواند از آن موفق بیرون آید. میزان بی‌نهایت بالای دانش یکپارچه‌ای را که شما تصور می‌کنید و در ذهن آگاه شما می‌آید، مقایسه کنید با دانش محدودی که یک کامپیوتر امروزی دارد. 
    بله، ماشین‌های امروزی می‌توانند قیافه یک تروریست احتمالی را از تعداد یک‌میلیون صورت بایگانی‌شده در کامپیوتر تشخیص دهند اما نمی‌توانند سن و سال، جنسیت یا نژاد او را تعیین کنند و این‌که آیا او مستقیما به ناظر نگاه می‌کند یا نه، یا این‌که او اخم کرده یا لبخند می‌زند. هر انسانی با آگاهی خود می‌تواند تمام این چیزها را در یک نگاه تشخیص دهد. با دانستن همه این چیزها برای آینده نزدیک چه انتظاراتی می‌توان داشت؟ نرم‌افزارهایی سریع تولید می‌شوند که می‌توانند از میان کوهی از اطلاعات آن‌هایی را انتخاب کنند که یک قهرمان شطرنج یا بازی تلویزیونی پیچیده را شکست دهند. یا نرم‌افزارهای آموزش‌پذیر را می‌توان به گونه‌ای آموزش داد که بتوانند قیافه‌هایی را تشخیص داده یا درمورد افراد مشکوک در پیاده‌روها تحقیق کنند. شاید در کمتر از 10 سال آینده کامپیوترهایی با قدرت انتخاب مشتری برای انواع سیستم‌های خودکار ماشین به بازار بیاید. اما هنوز نخواهند توانست تشخیص دهند که یک موز عظیم‌الجثه در کنار یک پمپ‌بنزین در جای درستی نیست. پاسخ به این سوالات- و ‌میلیون‌ها سوال دیگر- و تشخیص این‌که چه چیزی درمورد آن موز بزرگ غلط است، شمار بسیار بالایی از نرم‌افزارهای پیشرفته را می‌طلبد که هیچ‌کس نمی‌داند کي خواهد آمد. اما روزی خواهد آمد که آگاهی ماشین به چنین سطحی برسد که بتواند با تکیه بر توان یکپارچه کردن اطلاعات، صحنه‌ها را ادراک کند. ما تصور می‌کنیم برای رسیدن به درجات بالایی از این یکپارچگی، این ماشین باید از عملکرد مغز پستانداران پیروی کند. این ماشین‌ها به آسانی در آزمون تورینگ پیروز خواهند شد و از هدیه آگاهی برخوردار شده و با ما در پیچیده‌ترین سیستمی که در کیهان کشف شده یعنی «آگاهی» شریک خواهند شد. 
  • http://www.baharnewspaper.com

تشخیص و درمان سرطان پستان در افغانستان


دکتران می گویند یک درصد زنان افغان به سرطان پستان مبتلا هستند

همیشه کلاهی زیر روسری‌اش می‌پوشد. ابروهایش را هم با قلم می‌کشد. لبخند می‌زند و شوق برای زندگی در چشمانش دیده می‌شود.

نزدیک به دو سال است که با بیماری سرطان پستان دست و پنجه نرم می‌کند. پستان سمت راستش را در جراحی برداشته اند. شیمی درمانی سبب شده که موهای سر و ابروهایش بریزد. هنوز هم تحت مراقبت است و باید هر چند وقت یکبار به هند سفر کند.

نمی‌خواهد نامش را در گزارش بنویسم. می‌گوید دو فرزند دارد و می‌خواهد به خاطر آنها بیشتر زندگی کند. پزشکان به او امید داده اند که درمانش خوب پیش می‌رود و او کاملا صحتمند خواهد شد.

می‌گوید وقتی برآمدگی را در پستان اش دیده، مشکوک شده و در انترنت جستجو کرده تا ببیند علت این موضوع چیست؟ و زمانی که احتمال داده دچار سرطان پستان شده، به دکتر مراجعه کرده است.

سرطان پستان چیست؟

سرطان پستان بیماری است که در اثر رشد غیر عادی انساج پستان به وجود می آید. توموری که اول بدون درد می‌باشد، سختی، کلوله گی و حتی زخم ایجاد می‌کند و امکان دارد خونریزی کند و به نقاط دیگر بدن برسد.

علت این بیماری هنوز معلوم نیست اما دانشمندان بعضی عوامل را در آن دخیل می‌دانند. جغرافیا یکی از این عوامل است. گفته می‌شود این بیماری در ممالک غربی بیشتر دیده می‌شود.

ابتلا به این بیماری در کمتر از بیست سالگی بسیار نادر است اما با افزایش سن امکان آن بیشتر دیده می شود. زنان سی تا چهل ساله بیشترین بیماران سرطان پستان هستند و گفته می‌شود این بیماری نزد ۲۰ درصد افراد بالای ۹۰ سال دیده می‌شود.

مصرف الکل احتمال مصاب شدن به این بیماری را بیشتر و استفاده از ویتامین سی احتمال آن را کمتر می‌سازد.

دکتران می‌گویند که اگر عضوی از خانواده به این بیماری دچار بوده باشد، احتمال مصاب شدن به این بیماری تا ده درصد افزایش می‌یابد.

عوامل هورمونی نیز در ابتلا به سرطان پستان اثر دارد. شماری از افرادی که در سنین بالا ازدواج و صاحب فرزند می‌شوند و یا به فرزندانشان شیر نمی‌دهند به این بیماری گرفتار می‌شوند.

آغاز زود هنگام عادت ماهوار زنانه نزد دختران و یائسگی دیرهنگام آنان نیز خطر این بیماری را افزایش می‌دهد.

پس از تشخیص فورا عمل و پستان راستش برداشته شد. بعد از آن زیر شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار گرفت اما در این مدت همیشه بین کابل و دهلی پایتخت هند در سفر بوده است.

سرطان پستان یکی از بیماری‌هایی است که سالانه قربانی‌های زیادی می‌گیرد. این بیماری ۹۹.۵ درصد در زنان و نیم درصد در مردان دیده می‌شود.

دکتران افغان می‌گویند این بیماری، پس از مرگ‌های هنگام زایمان در افغانستان، علت بیشترین مرگ و میر زنان است.

دست‌کم ۱۳۴ هزار زن سرطانی

محمد سلیم توانا متخصص جراحی صدری (سینه) به بی‌بی‌سی گفت آمارها نشان می‌دهد که پنج درصد زنان جهان به این بیماری مبتلا هستند.

به گفته او، این آمار در کشورهای غیر پیشرفته و رو به توسعه به یک تا سه درصد کاهش می‌یابد.

به اساس تازه ترین آمار اعلام شده از سوی اداره احصائیه (آمار) افغانستان، جمعیت افغانستان به ۲۷.۵ میلیون نفر می‌رسد که از این مجموع ۱۳.۴ میلیون نفر زن هستند. بنابراین می‌توان تخمین زد که دست‌کم ۱۳۴ هزار زن در افغانستان به این بیماری دچار هستند.

دکتر معروف سامع متخصص زایمان نیز می‌گوید سرطان پستان در افغانستان پس از مرگ مادران در هنگام زایمان، بالاترین میزان مرگ و میر زنان را سبب می‌شود.

او می‌گوید که تاکنون مطالعه دقیقی در مورد انواع سرطان ها در افغانستان صورت نگرفته اما به تازگی وزارت بهداشت افغانستان همراه با نهادهای بین‌المللی کمیته‌ای را برای مطالعه سرطان پستان و رحم در بین زنان افغان ایجاد کردند.

اما دکتر سامع به این باور است که میزان واقعه های سرطان در افغانستان نسبت به سایر کشورهای جهان کمتر است. او ازدواج در سنین پایین و شیردهی مادران به فرزندان شان را دلیل این موضوع می‌داند زیرا مادر شدن در سنین بالا و شیر ندادن به فرزند از عوامل احتمالی بیماری سرطان پستان است.

"سرطان سینه یکی از بیماری‌هایی است که سالانه قربانی‌های زیادی می‌گیرد. این بیماری ۹۹.۵ درصد نزد زنان و نیم درصد نزد مردان دیده می‌شود."

محمد سلیم توانا

دکتر نجیب نعیمی، مسئول نظارت و ارزیابی بخش خصوصی وزارت بهداشت نیز می‌گوید که در افغانستان بیشتر بیماران سرطانی برای مداوا و حتی تشخیص به خارج از کشور به خصوص به پاکستان، ترکیه و ایران می‌روند و به این دلیل آماری دقیق از همچو بیماران وجود ندارد.

مداوای ناقص سرطان پستان در افغانستان

سرطان پستان از راه های مختلف تشخیص می‌شود. تشخیص احتمالی آن کار آسانی است اما تشخیص دقیق آن نیاز به امکانات و آزمایشات دقیق دارد.

دکتران می‌گویند که مشاهده برآمدگی یا توموری در پستان که بدون درد و تحرک باشد تجربه آسانی است که هر زن می‌تواند خودش آن را انجام دهد. پس از مشاهده همچو واقعه سریعا باید به دکتر مراجعه شود.

دکتر نعیمی می‌گوید که تشخیص احتمالی قوی تر نیز از طریق اکسری موموگرافی و سونو مومو گرافی (سیتی اسکن) صورت می‌گیرد که در شماری از بیمارستان های دولتی و خصوصی افغانستان انجام می‌شود.

اما به گفته وی، تشخیص این بیماری به شکل صد در صدی و دقیق از طریق نمونه برداری از نسج پستان، در کمتر از ده مرکز در افغانستان انجام می‌شود.

مداوا سرطان پستان نیز به سه شکل انجام می‌شود: جراحی، شیمی درمانی (از طریق دارو) و پرتو درمانی (از طریق اشعه).

"برای تداوی سرطان پستان جراحی و شیمی درمانی در افغانستان انجام می‌شود اما این تداوی ناقص است و ما مجبوریم بیمار را برای پرتودرمانی به خارج بفرستیم"

دکتر نجیب الله نعیمی

آقای نعیمی می‌گوید: "جراحی و شیمی درمانی در افغانستان انجام می‌شود اما این مداوا ناقص است و ما مجبوریم بیمار را برای پرتودرمانی به خارج بفرستیم."

اما آقای توانا به این باور است که اگر عمل جراحی به شکل دقیق انجام شود و تمام تومور برداشته شود، می‌توان به کمک شیمی درمانی بیمار را مداوا کرد و نیازی به پرتودرمانی نیست.

شیمی درمانی و پرتو درمانی پس از عمل جراحی برای جلوگیری از برگشت دوباره و توسعه و پیشرفت سرطان انجام می‌شود.

آقای توانا می‌گوید چون علت این بیماری هنوز دقیقا واضح نیست، راه های پیشگیری آن نیز هنوز مشخص نیست.

اما او تاکید می کند که تشخیص به موقع می‌تواند شانس مداوا زودتر و کاملتر را بیشتر بسازد.

او تاکید دارد که با دیدن نشانه های مشکوک هر چه زودتر باید به دکتر مراجعه شود.

سوزن‌هایی‌که درد را از پا درمی‌آورد

  • گفت‌وگو با دکتر آرش ناصری متخصص طب سوزنی

  • لیلا خاکسار

  • از آغاز خلقت تاکنون بشر همواره به دنبال راه‌هایی بوده است که به وسیله آن بتواند تسکینی برای دردها و عارضه‌های جسمی خود پیدا کند. این راه‌ها از روش‌های طبیعی و برگرفته از محیط طبیعت شروع شده و تا بزرگ‌ترین و معتبرترین دانشگاه‌های علوم پزشکی دنیا کشیده شده است تا شاید بتواند زندگی انسان امروز را عاری از دردها، بیماری‌ها، ویروس‌ها و باکتری‌های آزاردهنده کند. متخصصان و محققان علوم پزشکی دایم در تلاشند تا بتوانند به یافته‌هایی جدید برسند و راه‌حلی برای دردهای دنیای صنعتی پیدا کنند. آنچه مسلم است بیماری‌ها هم از پیشرفت بازنمانده‌اند و هم زمان با پیشرفت جهان، شکل و نوع بیماری‌ها هم تغییر کرده و دسترسی به درمان آن‌ها هم سخت‌تر شده است. اما در این میان بسیاری از علوم پزشکی ریشه در پیشینه خود دارند و از راه‌هایی که گذشتگان برای درمان بیماری‌ها به کار می‌گرفتند، می‌توان در بسیاری از بیماری‌های کنونی بهره برد. طب سوزنی ازجمله این علوم پزشکی است که به رغم کاربرد فراوانی که برای بیماران دارد اما به دلیل تصور سنتی بودن در بسیاری مواقع مغفول می‌ماند. برای آشنایی از این نوع طب و چگونگی درمان از طریق آن سراغ دکتر «آرش ناصری» که پزشکی عمومی را در دانشگاه شهید بهشتی تهران و دوره‌های تخصصی طب سوزنی را در مسکو و شهر پکن چین گذرانده است، رفتیم تا اطلاعات دقیق‌تری از روش‌های درمانی این رشته پزشکی به دست آوریم. 

    آقای دکتر، در ابتدا توضیحی برای خوانندگان درباره این نوع طب و تفاوت‌های آن با دیگر روش‌های درمانی داشته باشید. 
    طب سوزنی شاخه‌ای از طب سنتی چین و یکی از معروف‌ترین رشته‌های طب مکمل است که برخی اعتقاد دارند قدمتی چهارهزارساله دارد. 
    درواقع اصول کلی این طب از آن زمان تاکنون تغییری نکرده است. استفاده از طب سوزنی تا قرن‌ها به آسیا محدود می‌شد تا این‌که فرانسوی‌ها در قرن 16 میلادی با آن آشنا شدند و استفاده از آن را در اروپا گسترش دادند. 
    بین پزشکان مختلف در صحت و سقم طب سوزنی اختلاف نظر وجود داشت تا این‌که سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال 1975 استفاده از طب سوزنی در تشخیص و درمان بیماری‌ها را به شکل رسمی تایید کرد. 
    آیا پزشکان طب سوزنی باید تحصیلات پزشکی دانشگاه‌های علوم پزشکی را داشته باشند یا این‌که می‌توانند به وسیله همان روش‌های طب سنتی فعالیت کنند؟ 
    درحال حاضر در ایران کسانی می‌توانند مجوز رسمی فعالیت در این رشته را داشته باشند که تحصیلات پزشکی عمومی را در دانشگاه‌های معتبر به پایان رسانده باشند و پس از آن با گذراندن دوره‌های تخصصی طب سوزنی مجاز به داشتن مطب هستند. 
    نکته‌ای که در اینجا باید بگویم این است که داشتن تحصیلات پزشکی عمومی راه را برای جلب اعتماد مردم بازتر کرده است و آن‌هایی که ممکن است به دلیل نداشتن اطلاعات از این نوع درمان دچار شبهه باشند از این طریق و داشتن مجوز وزارت بهداشت با اطمینان بیشتری مراجعه می‌کنند. 
    متخصصان طب سوزنی چگونه و با چه ابزاری به درمان می‌پردازند؟ درواقع می‌خواهیم توضیحاتی درباره جزییات این روش درمانی داشته باشید. 
    - متخصص طب سوزنی با توجه به علایم و شکایات بیمار، ابتدا بیماری را تشخیص می‌دهد و تعیین می‌کند در کدام‌یک از کانال‌های انرژی، اختلال وجود دارد، سپس با تحریک نقاطی که روی این کانال قرار دارد، اختلال انرژی را برطرف کرده و بیمار را درمان می‌کند. محل دقیق این کانال‌ها و نقاط با نشانه‌های آناتومیک (مثل ابروها، استخوان‌ها، ناف و...) و با استفاده از واحد سون (Cun) تعیین می‌شود. رایج‌ترین کاربرد طب سوزنی در دنیای امروز، تسکین دردهای مزمن است که مکانیسم علمی آن مشخص شده است. شناخت کانال‌های انرژی درواقع جزیی از تخصص این پزشکان است. 
    طب سوزنی بیشتر درمورد چه نوع بیماری‌هایی استفاده می‌شود؟ 
    فهرست موارد استفاده طب سوزنی تاییدشده از سوی سازمان بهداشت جهانی عبارتند از: 
    بیماری‌های دستگاه تنفس فوقانی
    - سینوزیت
    - رینت الرژیک
    - آسم برونشیال
    بیماری‌های گوارشی
    - اسپاسم مری و دهانه معده
    - سکسکه
    - التهاب حاد و مزمن معده
    - زخم مزمن معده و التهاب حاد و مزمن روده
    -اسهال و یبوست‌های مقاوم به درمان مانند IBS
    بیماری‌های ارتوپدی
    - آرتروز مفاصل زانو
    - آرنج تنیس‌بازان
    - شانه یخزده
    - درد پایین کمر low back pain
    - آسیب‌های ورزشی بافت نرم
    بیماری‌های عصبی
    - میگرن
    -‌ام اس
    - فلج عصب صورت
    - فلج بعد از سکته مغزی
    - وزوز گوش و سرگیجه مزمن
    * دردهای مزمن دوران قاعدگی 
    *آرتریت روماتویید و دیگر بیماری‌های بافت همبند
    * ناتوانی جنسی
    * کاهش وزن، زیبایی و ترک اعتیاد 
    برخی افراد به دلیل استفاده‌ای که از تعداد زیادی سوزن در این درمان می‌شود واهمه دارند و گاهی نگرانی درباره انتقال برخی بیماری‌ها هم وجود دارد. آیا می‌توان گفت با وجود مزایا در درمان برخی بیماری‌ها معایبی هم در این نوع درمان وجود دارد؟ 
    طب سوزنی هم مانند همه درمان‌های پزشکی به رغم همه مزایا، دارای عوارض جانبی هم می‌تواند باشد که باید به آن‌ها هم توجه شود. 
    1- امکان انتقال ایدز و هپاتیت B در صورت استفاده از سوزن‌های غیراستریل یا غیریک‌بار مصرف. 
    2- ضعف، بی‌حالی و غش کردن بیمار تحت درمان در صورت تحریک نقاط ممنوعه. 
    3- درمان نشدن و حتی ایجاد مشکلات جدید در صورت تحریک نادرست نقاط، که همه این عوارض در صورتی که درمان به وسیله متخصص طب سوزنی انجام شود، به صفر خواهد رسید. 
    طبق طب سنتی چین، 12 کانال اصلی و هشت کانال فرعی در بدن وجود دارد و ارگان‌های بدن در تماس با این کانال‌ها قرار دارند. به عنوان مثال تحریک نقاط صورت در اختلالات چشمی، میگرن، بلع و... مورد استفاده قرار می‌گیرد. نقاط موجود در قفسه سینه این کانال در درد قفسه سینه و اختلالات غدد شیری استفاده می‌شود. تحریک نقاط موجود در شکم در اختلالات دستگاه گوارش و نقاط اندام تحتانی در اختلالات مفصلی صورت می‌گیرد. 
    361 نقطه مهم در بدن وجود دارد. ثابت شده است که مقاومت الکتریکی پوست در این نقاط، کمتر از بقیه نقاط بدن است. امروزه در طب سوزنی از سوزن‌های استیل، نازک و انعطاف‌پذیر استفاده می‌شود. قطر این سوزن‌ها از6/0- 2/0 میلیمتر و طول آن‌ها از 10-1 سانتی‌متر متغیر است و در انتهای این سوزن‌ها یک دسته وجود دارد. هنگام وارد کردن سوزن، سوزن به طور عمودی بین انگشتان قرار می‌گیرد. 
    عمق فرو کردن سوزن از چند میلیمتر تا پنج سانتی‌متر (با توجه به محل نقطه) متغیر است. سوزن‌ها به مدت 30-10 دقیقه در جای خود باقی می‌مانند و با توجه به وضعیت بیمار تعداد دفعات استفاده از این سوزن‌ها مشخص می‌شود. 
    یکی از مواردی که در طب سوزنی این روزها به نظر می‌رسد بسیار استفاده می‌شود استفاده در درمان چاقی است. آیا تاثیر این درمان در این بیماری قابل توجه بوده است؟ تحقیقات علمی دراین‌باره چه می‌گویند؟ 
    - تحقیقات علمی کمی توانسته‌اند تاثیر طب سوزنی بر کاهش وزن را به اثبات برسانند؛ برخی از این مطالعات بر این باورند که طب سوزنی می‌تواند به عنوان تسریع‌کننده لاغری در افراد عمل کند. براساس پژوهشی که در سال 2009 در این زمینه منتشر شد، دانشمندان 31 تحقیق را (با مجموع سه‌‌هزار و 13 شرکت‌کننده) تحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که طب سوزنی می‌تواند تاثیر عمده‌ای بر کاهش وزن بدن داشته باشد. البته همه این تحقیقات چنین نتیجه درخشانی نداشته و بعضی از آن‌ها کیفیت پایینی داشته و تحقیقات مختلف، نتایج مختلفی را در زمینه تاثیر طب سوزنی بر کاهش وزن به اثبات رسانده‌اند. برای مثال، مطالعه‌ای که در سال 1999 روی 40 فرد چاق انجام شد، نشان داد که این افراد بعد از 12 جلسه طب سوزنی که به صورت هفتگی انجام می‌شد، وضعیت اعصاب و افسردگی‌شان تا حد زیادی بهبود یافت اما در کاهش وزنشان تاثیری نداشت. با این حال تحقیقی که یک سال پیش از آن انجام شده بود، ثابت کرد افرادی که روزی دو بار، به مدت چهار هفته در جلسات طب سوزنی شرکت داشته‌اند، اشتهایشان از بین رفته و وزنشان کم شده است. در بیمارانی هم که به ما مراجعه می‌کنند نتایج متفاوت است. برخی میزان پاسخگویی آن‌ها به این درمان بسیار خوب و برخی ‌درصد پایین‌تری دارد. 
  • http://www.baharnewspaper.com

 دانشمندان موفق به شبیه‌سازی سلول‌های بنیادی انسان شدند



گروهی از دانشمندان آمریکایی از تولید سلول‌های بنیادی انسان خبر دادند. آنها این دستاورد را گامی رو به جلو در درمان شماری از بیماری‌های لاعلاج توصیف کرده‌اند. بحث بر سر اخلاقی بودن این اقدام بالا گرفته است.

پژوهشگران دانشگاه اورگان در آمریکا روز چهارشنبه (۱۵ مه/۲۵ اردیبهشت) اعلام کردند که برای نخستین بار از طریق فن‌آوری شبیه‌سازی موفق به تولید سلول‌های بنیادی جنینی انسان شده‌اند. به گفته این پژوهشگران در این فرایند روشی به کار گرفته شده که پیشتر در تولید دالی، نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده، مورد استفاده قرار گرفته بود.

از لحاظ عملی سلول‌های جدید می‌توانند به هر نوعی از سلول‌های بدن تبدیل شوند و به این ترتیب جایگزین سلول‌های آسیب‌دیده یا بیمار شوند.

این گروه از دانشمندان آمریکایی به سرپرستی دکتر شکرات میتالیپوف، این موفقیت را گامی به سمت بهبود بیماری‌هایی نظیر پارکینسون، ام اس، بیماری‌های قلبی و آسیب نخاعی توصیف کرده‌اند.

در این روش آنها با گرفتن هسته سلول‌های پوست، آن را در تخمکی که پیش‌تر کلیه مواد ژنتیکی از آن خارج شده، کاشتند. پس از رشد و نمو سلول‌های الحاقی و تشکیل بلاستوسیست (مرحله‌ای از مراحل جنینی) می‌توان به سلول‌های بنیادی جنینی دست یافت. این دانشمندان جزئیات تحقیق خود را در نشریه "Cell" منتشر کرده‌اند.

به نوشته دکتر میتالیپوف سلول‌های بنیادی تولید شده قابلیت جایگزینی به جای سلول‌های کبدی، عصبی و قلبی را دارا هستند. او اضافه کرده است که خطر پس زدن این سلول‌ها از سوی بدن بیماران بسیار اندک است. 

"شبیه سازی انسان، بی‌احترامی به کرامت انسانی"

خبر این دستاورد علمی بار دیگر به بحث‌ها در مورد اخلاقی بودن موضوع شبیه‌سازی انسان را دامن زده است. پژوهشگران دانشگاه اورگان تأکید کرده‌اند که روش جدید برای شبیه‌سازی انسان مناسب نیست و گفته‌اند که هر چند در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی در این زمینه صورت گرفته اما دانشمندان حتی در شبیه‌سازی یک میمون نیز موفق نبوده‌اند.

دالی‌، نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده در سال ۲۰۰۳ درگذشت. او تنها ۶ سال عمر کرد.دالی‌، نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده در سال ۲۰۰۳ درگذشت. او تنها ۶ سال عمر کرد.

آلبرت روپرشت و ینس اسپان، سخنگویان فراکسیون مشترک احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی آلمان، در بیانیه‌ای با تأکید بر "شأن و کرامت انسان" نوشته‌اند: «برای ما احترام به کرامت انسانی بیش از آزادی پژوهش و حصول اطمینان از توانایی رقابت در این عرصه اهمیت دارد.»

بر اساس قوانین آلمان شبیه‌سازی سلول‌های بنیادین جنینی ممنوع است و از این رو آزمایش‌های دانشمندان آمریکایی در آلمان قابل اجرا نیست.

رئیس کمیته مرکزی کاتولیک‌های آلمان نیز این دستاور نوین پزشکی را نشانی بر امکان شبیه‌سازی انسان در آینده دانسته و خواستار ممنوعیت شبیه‌سازی باروری در جهان شده است.

فرانسه وارد رکود اقتصادی شد


فرانسه در سال ۲۰۰۹ دچار بدترین رکود اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این سو شد

فرانسه، دومین اقتصاد بزرگ منطقه اقتصادی یورو تائید کرده که در رکود اقتصادی به سر می‌برد.

مقام‌های فرانسه می‌گویند که این کشور برای دومین بار طی چهار سال گذشته وارد رکود اقتصادی شده است.

قتصاد این کشور در سه ماهه اول سال جاری با دو دهم درصد رشد منفی مواجه شد در حالیکه در سه ماهه آخر سال ۲۰۱۲ نیز گرفنار رشد منفی بود.

اقتصاددانان رشد منفی در دو دوره سه ماهه پی در پی را به عنوان رکود اقتصادی تعریف می کنند.

فرانسه با نرخ بیکاری بالا، کاهش اعتماد مصرف کنندگان و بی اطمینانی سرمایه گذاران رو به رو است.

در آلمان نیز آمار نشان می‌دهد که اقتصاد این کشور، بزرگ‌ترین و قوی‌ترین اقتصاد منطقه یورو، در سه ماهه اول سال جاری، تنها یک دهم درصد رشد داشته است.

فرانسه در سال ۲۰۰۹ دچار بدترین رکود اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این سو شد.

آمار جدید اقتصادی فرانسه در آستانه اولین سالگرد ریاست جمهوری فرانسوا اولاند منتشر شده است.

اوائل ماه جاری میلادی کمیسیون اروپا هشدار داد که فرانسه امسال وارد رکود اقتصادی خواهد شد و اقتصاد منطقه اقتصادی یورو نیز چهار دهم درصد رشد منفی خواهد داشت.

بانک مرکزی اروپا با هدف رونق بخشیدن به اقتصاد منطقه یورو، نرخ بهره را کم کرده و به پنج دهم درصد کاهش داده است.

در فرانسه نرخ بیکاری به ۱۰.۶ درصد رسیده و انتظار می‌رود سال آینده این نرخ افزایش یابد.

کسری بودجه فرانسه نیز در حال افزایش است و کمیسیون اروپا می‌گوید این کسری ۳.۹ درصد ارزش تولید ناخالص داخلی فرانسه است.

 سازمان خواربار جهانی مردم را به حشره‌خواری تشویق کرد



محققان تغذیه جهانی خواستار ورود حشرات در رژیم غذایی انسان‌ها شده‌اند. در گزارش سازمان ملل متحد در این باره آمده که حشرات سرشار از منابع عظیم پروتئین و مواد معدنی هستند.

سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد، فائو، بر اهمیت خوردن حشرات تاکید کرد. این سازمان جهانی در گزارشی اعلام کرد حشرات منابع غنی تغذیه‌اند و ۲ هزار نوع حشره در سراسر جهان را می‌توان در رژیم غذایی انسان‌ها وارد کرد.


سالاد مورچهخانم اِفا مولر، رئیس سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل روز دوشنبه (۲۳ اردیبهشت/۱۳ مه) به هنگام ارائه گزارشی که توسط این سازمان جهانی و دانشگاه "واخنینگن" هلند تهیه شده، گفت: «مهم‌ترین پیام این گزارش این است: «حشرات را در رژیم غذایی خود وارد کنید.»

خانم مولر که در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر رم شرکت کرده بود در باره پیشنهاد خوردن حشرات گفت این جانوران سرشار از پروتئین و مواد معدنی هستند و تولید گازهای گلخانه‌ای و آمونیاک توسط آن‌ها به نسبت گاو یا خوک به مراتب کمتر است.

او در ادامه تاکید کرد که در حال حاضر حشرات در رژیم غذایی دو میلیارد نفر از مردم سراسر جهان نقش به سزایی دارند، زیرا این افراد حشرات را "لذیذ و مغذی" می‌دانند.

راهکاری برای مبارزه با گرسنگی در جهان

گابریل چانگو، وزیر جنگل‌داری گابن که در این کنفرانس مطبوعاتی شرکت داشت، در این باره گفت خوردن حشرات بخشی از زندگی عادی مردم گابن است. او گفت در کشورش بعضی غذاها چون "لارو"، سوسک یا مورچه سوخاری در میان مردم به خاطر لذیذ بودن‌شان بسیار محبوب هستند.

برمبنای گزارش سازمان ملل خوردن حشرات می‌تواند به کاهش معضل گرسنگی در جهان کمک کند و به علت تکثیر شدید حشرات و آلودگی‌کمتر آن‌ها این منبع می‌تواند دائمی باشد.

سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل همچنین خواستار استفاده از حشرات برای خوراک دام شده است. در این رابطه بخصوص کرم ابریشم، مگس، شپش آرد و کرمینه زنبور عسل، که سرشار از مواد مغذی‌ هستند می‌توانند جایگزین سویا و ذرت شوند.

مخالفان خوردن حشرات

محققان سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل در گزار‌ش‌شان آورده‌اند که بزرگ‌ترین مانع همه‌گیر شدن خوردن حشرات، انزجاری است که مردم کشورهای غرب از حشرات دارند. آن‌ها به همین دلیل است که از خوردن این منابع عظیم پروتئین و مواد معدنی خودداری می‌کنند.

سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل به همین دلیل برای همه‌گیر شدن خوردن حشرات در سطح جهان خواستار آن است که صنایع غذایی خوردن حشرات را تایید کنند، با افزودن آن‌ها در منوی رستوران‌ها به استفاده از حشرات در مواد غذایی کمک کنند و به این ترتیب توجه مردم کشورها را به سوی چنین غذاهایی جلب کنند.

کرم سوخاری و املت مورچه در تایلند

برمبنای این گزارش سازمان ملل، ارائه غذاهای حاصل از حشرات در منوی رستوران‌های بعضی کشورهای اروپا آغاز شده است؛ غذاهایی که در آن‌ها "سوسک، ملخ و حشرات دیگر" یافت می‌شوند.

مقایسه اهمیت حشرات

در این گزارش در باره اهمیت حشرات مختلف در رژیم غذایی مردم جهان نیز آمده است که در حال حاضر سوسک مهم‌ترین منبع تغذیه انسان‌هایی است که حشرات را در رژیم غذایی خود وارد کرده‌اند.

سوسک غذای مورد علاقه ۳۰ درصد این علاقمندان شده است. ۱۸ درصد این افراد کرم ابریشم می‌خورند، ۱۴درصد زنبور عسل، زنبور و مورچه و ۱۳ درصد نیز ملخ را وارد رژیم غذایی خود کرده‌اند.

منوی رستوران‌ها در آینده

به این ترتیب می‌توان انتظار داشت که در آینده در کشورهای غربی نیز در منوی رستوران‌ها غذاهایی دیده شوند چون جیرجیرک سرخ شده با سس سویای مخصوص، مورچه تخم مرغ با کره، ملخ غلتانده شده در شکلات، لارو زنبور عسل و کرم ابریشم، سوپ مورچه و حشرات مختلف غلتانده شده در شکلات.

این‌ها غذاهایی عجیب و رویایی نیستند و در رستوران‌های بسیاری از کشورهای جهان چون تایلند، چین، ژاپن، گابن یا غنا دیده می‌شوند.

خانه باربی در برلین افتتاح شد

(پنجشنبه، ۱۶ مه) در شهر برلین آلمان خانه‌ای با دکوراسیون شبیه خانه عروسک باربی افتتاح شد.

در این خانه به جز نمایش انواع مختلف عروسک باربی، اتاق‌های خانه او در ابعاد بزرگ شبیه‌سازی شده‌اند. از جمله، بازدیدکنندگان می‌توانند از لباس‌های باربی در کمدش بازدید کنند یا به آشپزخانه‌اش سر بزنند.

سرمایه‌گذاران پروژه "خانه رویایی باربی" امیدوارند که این خانه به یکی از جاذبه‌های گردشگری برلین تبدیل شود.

با این حال، این خانه با دیوارهای صورتی‌رنگ، اندکی بعد از افتتاح به تعطیلی کشانده شد، چون یکی از اعضای گروه فمن، از گروه‌های فعال در زمینه حقوق زنان در محوطه مقابلش دست به اعتراض زد.

این زن یک عروسک باربی را به صلیب کشیده بود و آن را آتش زد. چند نفر دیگر از فعالان حقوق زنان هم او را همراهی می‌کردند.

معترضان می‌گویند که افتتاح چنین خانه‌ای باعث می‌شود معیارهایی غلط برای زیبایی زنانه و نیز کلیشه‌های جنسیتی، بیش از قبل تبلیغ و تثبیت شوند.

"خانه رویایی باربی" که مملو از لباس‌ها، اثاثیه و وسایل زندگی باربی در ابعاد طبیعی و واقعی است، تا روز ۲۵ اوت امسال در برلین به روی عموم باز است و بعد برای نمایش به دیگر شهرهای اروپایی منتقل خواهد شد.

داستان مبارزه آنجلینا جولی با سرطان


 

 گویا آنجلینا جولی بازیگر و کارگردان مشهور هالییود چند وقتی است که برای رهایی از احتمال بالایی سرطان به دنبال راه حلی بوده است و بالاخره آن را یافته است او امروز در روزنامه نیویورک تایمز یاداشتی نوشته است و از مبارزه اش با این بیماری گفته است.

"مادرم از بیماری سرطان مرد در 56 سالگی البته اوآنقدر فرصت داشت تا اولین نوه اش را ببیند و اورا در آغوش بگیرد اما بقیه بچه های من هرگز این شانس را نداشتند تا او را ببینند و بدانند که تا چه حد او دوست داشتنی و جذاب بود.
ما اغلب در مورد نحوه مادر بودن مادرمان صحبت می کنیم و خیلی وقت ها من خودم را در تلاش برای توضیح بیماری که او را از ما گرفت برای بچه ها می بینم و آن ها راجع به این که ممکن است چنین اتفاقی برای من هم بیافتد می پرسند و من همیشه می گویم که جای برای نگرانی نیست اما این واقعیت است ؛من ژن پر خطری به نام BRCA1 دارم که به طرز باورنکردنی خطر ابتلا من به سرطان سینه و تخمدان را افزایش می دهد .
دکتر من تشخیص داده است که من 87 درصد برای ابتلا به سرطان سینه و تا 50 درصد برای سرطان تخمدان ریسک دارم.
اگرچه که ریسک ابتلا به سرطان برای هر زنی می تواند متفاوت باشد وتنها بخشی از سرطان سنه ارثی و نتیجه یک جهش در ژن به ارث برده شده است و بطور متوسط ژن bracal تا 65 درصدریسک ابتلا به سرطان را بالا می برد.
اول پذیرفتم که این واقعیت زندگی من است و تصمیم گرفتم تا جای که می توانم امکان ابتلا به این بیماری را پایین بیاورم و به همین دلیل به سراغ ماستکتومی پیشرفته رفتم اول به سراغ مبارزه با سرطان سینه رفتم چرا که امکان ابتلای من به سرطان سینه بیشتر از سرطان تخمدان بود و عمل جراحی هم پیچیده تر است .
در روز 27 آپریل من درمان دارویی سه ماهه ماستکتومی را به پایان رساندم در این مدت من توانستم که این موضوع را پنهان نگه دارم تا به کارم لطمه ای نزند.اما الان درباره اش می نویسم چرا که امیدوارم تا زنان دیگر هم بتوانند از تجربه های مفید من استفاده کنند سرطان هنوز کلمه ای است که می تواند ترس را به درون دلهای مردم بریزد و تولید یک حس عمیق ناتوانی کند.
پروسه درمانی من از 2 فوریه آغاز شد و دو هفته بعد من یک جراحی وسیع داشتم،جراحی که در آن بافت سینه ام برداشته شد ویک پرکننده جای آن قرار داده شداین جراحی 8 ساعت طول می کشد و وقتی به هوش می آیید حس فیلم های علمی و تخیلی را دارید اماچندین روز بعد از جراحی می توانید به زندگی عادی برگردید.
نه هفته بعد آخرین جراحی هم با پرکردن سینه با ایمپلنت به پایان رسید پیشرفت های بسیاری در این روش در چند سال گذشته وجود داشته و نتیجه عالی بود،
من می خواستم با نوشتن این تجربیات به دیگر زنان بگوییم تصمیم برای انجام عمل ماستکتومی تصمیم راحتی نیست اما من از این که چنین تصمیمی گرفتم بسیار خوشحالم احتمال ابتلا من به سرطان سینه از 87 درصد به 5 درصد رسیده است و حالا می توانم به بچه هایم بگوییم که دیگر لازم نیست وحشت از دست دادن من به دلیل ابتلا به سرطان سینه را داشته باشند
این اطمینان بخش است که آنها چیزی نمی بینند که برایشان ناراحت کننده باشد آن ها فقط جای زخم کوچکی می بینند و مادر همان مادری است که همیشه بوده است و آن ها می دانند که من دوستشان دارم و هر کاری بتوانم انجام می دهم تازنده بمانم و زمان بیشتری با آن ها باشم .
من حتی احساس نمی کنم که بخشی از زنانگی ام کم شده احساس می کنم قدرتمند شده ام چرا که انتخاب شجاعانه ای داشتم که به هیچ وجه زنانگی مرا کم نکرده است .
و البته خوشبختانه من همراهی مثل برد پیت دارم که همیشه حمایتم کرده است. برد در تمام مدت درمان و لحظات جراحی کنار من بود ما می دانستیم که این کار درستی است که برای خانواده انجام می دهیم و البته این تجربه ما را بهم نزدیکتر کرد .
من برای هر زنی که این متن را می خواند امیدوارم که این متن بتواند به شما کمک کند تا بدانید که شما باید انتخاب کنید. من می خواهم تمام زنان را به این کارتشویق کنم به خصوص اگر خانواده ای با امکان ابتلا بالا به سرطان سینه و تخمدان دارید به دنبال اطلاعات و پزشکی باشید وکارشناسانی که می توانند شما را کمک کنند، تا بتوانیدانتخاب آگاهانه داشته باشید.
سرطان سینه 458000 زن را در هر سال می کشد بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت در کشورهای با درآمد های پایین و متوسط تعداد بیشتر است چرا که در کشورهای پیشرفته زنان بیشتر می توانید به آزمایش ژنتیکی و به درمان پیشگیرانه نجات بخش دسترسی داشته باشند در جای که ما زندگی می کنیم هزینه تست ژن برکا 1 و برکا2 بیشتر از 3000 دلار است که البته زنان زیادی نمی توانند آن را پرداخت کنند.
من هم تصمیم گرفتم تا داستانم را پنهان نکنم چرا که زنان بسیاری هستند که زیر سایه ترسناک سرطان به زندگیشان ادامه می دهند و امید من این است که آن ها هم بتوانند تست های ژنتیکی بدهند و اگر ریسک بالای برای ابتلا به سرطان داشتند بدانند که می توانند گزینه خوبی انتخاب کنند،زندگی پر از مبارزه است و نباید از بعضی از آن ها ما رابترسانند چراکه می توانیم کنترلشان کنیم ."
منبع: نیویورک تایمز، 14 می
ترجمه: مریم صدرالادبایی

www.khabaronline.ir

ابوالقاسم خان فردوسی روزت هنوز مبارک

  •  


  • فردوسی عزیز سلامی از امروز به تو که اهل دیروز و هنوزی. می‌گویند امروز روز توست و تو اهل دیروزی، اما هر روز با هنوز تو سر می‌کنیم. سال‌ها در کنار اسمت بودیم و خواندیم بسی رنج بردم از این سال سی و رنج نامه‌ات شد گنج ما. من هم مثل خیلی از تصویرگران وطنی آرزوی این را داشتم که تو را و داستان‌هایت را به تصویر بکشم. کشیدم ولی مانده توی گنجه. گنج تمام نشدنی‌ات مثل سبد عیسای ناصری است که هرچه از آن بیرون می‌کشند، همچنان در و گوهر می‌بخشد. هرکسی تو را برای خودش طلب می‌کند. هر وقت جهان وطنی شدیم، تو را پس زدیم و هر وقت دلمان برای وطن تپید برایت سینه چاک کردیم! مثل حالا که اهل سیاست و یک خُرده فرهنگ تو را بیرق خود کرده‌اند و کسانی که سال‌ها عرب تباری را داد زده‌اند یکباره عاشق کوروش و داریوش و... آرش و رستم تو شدند! چه کسانی می‌دانند که تو فراتر از مرز و خاک می‌اندیشی؟ تورانی و ایرانی که از تبار فریدون بودند، در ستیزِ با هم اندوه تو را برانگیخت و غمخواری آدمیزاد حسرت همیشه تو شد. مگر نه همین تراژدی غم‌انگیز «فرود» که این بن‌مایه‌ها را در خود دارد؟ 
    به بازیگری ماند این چرخ مست 
    به بازی برآرد هفتاد دست
    زمانی به خنجر زمانی به تیغ 
    زمانی به باد و زمانی به میغ
    این تکه از شعرت پیشانی نوشت متن فیلم نوشته «فرود و سیاوشان» است. چه قدر در این سال‌ها آرزوی ساخته شدن این فیلم را داشته و دارم. همین شد تا در انتهای سال 90 که دیگر نتوانستم جلوی شور و شوقم را بگیرم - برادران گرفتند البته – و دست به رنگ و بوم قلم بردم بعد از سال‌ها. این‌طوری شد که تابلوهای سیاوشانم شد نمایشگاهی در تهران و مهرماه سرد سال پیشم را گرم کرد. 
    اما باید بگویم فردوسی بهتر از جان که من فقط به تو اکفتا نکردم و همان‌طور که خودت می‌دانی، به جاها و چیزهای دیگر هم سر زدم و خواندم. از این رو من سیاوش و فرود خودم را ساختم و این را از خود تو یاد گرفتم. مگر چنین نکردی؟ در زمستانِ زمستانِ ما از دیدن جرقه‌های دلخوش‌کنک فرهنگی و هنری خوشنود شدم. باز شدن گالری‌ها در بابل و آمل و ساری و... من را به وجد آورد. تا با کمک دوستان مازنی‌ام در ولایت محروم شده‌ام آثار نقاشی‌ام را به تماشا بگذارم. آن هم در گالری جوانان خوش ذوق بابلسری، گالری «خورشید آرامش دریا». 
    جایت خالی، استقبال بسیار خوبی شد. شب افتتاحیه خوبی بود پرشور و مهربانانه. قرارم هست تا در شب پیش از اختتامیه سیاوش‌خوانی داشته باشیم. متن «آتش سیاوش» را که در سال 72 نوشته بودم برای دوستان مازنی‌ام خواهیم خواند. زحمت این کار با دوستان خوبم، رویا تیموریان و مسعود رایگان عزیز، است. این متن فیلم - تئاتری است که مانده و امید که بتوانم بسازمش. اگر بشود در تهران هم آن را به تماشا خواهیم گذاشت. 
    دیگر جانم برایت بگوید که در این روزها در طول هفته بیشتر تماشاگران تابلوهایم درباره سیاوش شاهنامه تو حرف می‌زنند. خیلی‌ها از همین ایرانی‌ها نام تو را می‌دانند ولی شاهنامه تو را یا نخوانده‌اند یا سرسری خوانده‌اند و مثل دوران‌گذار از قاجاریه به پهلوی، در ستیز با فرهنگ سامی حاکم به نام و نشانه‌های تو اکتفا می‌کنند. فقط واکنش نشان می‌دهند و از فهم احتمالی آثار تو و بنیادهای اسطوره وا می‌مانند. 
    برای همین است که این آرزویم است که بتوانم داستان فرود و سیاوش را بسازم تا تاریخ سینمای ما که به پسوند ایرانی مفتخر است از ساخته شدن داستان‌های ملی‌اش باز نماند. داستان‌های ملی که البته در محدوده آب و خاک نمی‌ماند چون هر داستان بنیادی بشری به نهادها و پایه‌های ازلی و ابدی هستی آدمی نگاه دارد. 
    من به عنوان یکی از فرزندان و شاگردان تو در امروز یادت را در جانم دارم و کارم را در تداوم تقلای عظیم تو قرار می‌دهم، البته در حد و توان خودم. نیازی نیست که بخواهم تو را از گزند باد و باران و حشرات آدمی نما دور بدارم. چون خودت در بی‌کرانگی سیر می‌کنی و این ماییم که نیازمند توییم و از مرور تو لذت می‌بریم و ریشه‌هامان را جلوی دیدگانمان می‌بینیم. 
  • محمدعلی سجادی
  • http://baharnewspaper.com

پشه مالاریا به بوی عرق پای انسان علاقه دارد

نیش شبانه آنوفل ماده باعث انتقال مالاریا به انسان می‌شود

پشه آنوفل حامل انگل مالاریا بیش از پشه‌هایی که ناقل این بیماری نیستند جذب بوی بدن انسان می‌شود و بوی عرق پا بیشتر از بوی سایر اعضا اشتهای پشه‌های ناقل بیماری را برای گزیدن تحریک می‌کند.

به گفته پژوهشگران دانشکده بهداشت و طب حاره‌ای که نتایج این تحقیق را در نشریه "کلیک پلوس وان" منتشر کرده‌اند پشه‌های ناقل انگل مالاریا سه برابر بیشتر از پشه‌های فاقد انگل جذب بوی بدن انسان می‌شوند. 

دانشمندان معتقدند انگل مالاریا حس بویایی پشه را تقویت و گزش پشه را کنترل می‌کند.

دکتر جیمز لوگان می‌گوید: "چیزی که مرا متعجب می‌کند این است که انگل مالاریا چقدر هوشمند است. این انگل دائم در حال تکامل است و به نظر می‌رسد همیشه یک قدم از ما جلوتر است."

بوی پا

برای انجام دادن این تحقیق، دانشمندان پشه مالاریا (آنوفل گامبیا) را به کشنده‌ترین نوع مالاریا، پلاسمودیوم فالسی‌پارم آلوده کردند.

در محفظه‌ای که این پشه‌ها قرار داشتند جوراب‌های نایلونی قرار دادند که افراد داوطلب بیست ساعت پوشیده بودند.

دکتر لوگان می‌گوید: "این روش مطمئنی برای تولید بوی بدن است...که می‌تواند ماه‌ها جذابیت خود را حفظ کند."

عین همین آزمایش با پشه‌هایی که ناقل مالاریا نبودند تکرار شد.

مقایسه دو آزمایش نشان داد که پشه‌های ناقل انگل مالاریا سه برابر بیشتر از پشه‌های سالم جذب بوی جوراب‌ها می‌شدند.

محققان معتقدند انگل مالاریا حس بویایی پشه آنوفل را دستکاری می‌کند.

دکتر لوگان می‌گوید "ما فکر می کنیم که انگل حس بویایی پشه را افزایش می‌دهد. فعلا نظریه ما این است که تغییری در دستگاه بویایی پشه ایجاد می‌شود که سریع‌تر می‌تواند ما انسان‌ها را پیدا کند."

تاکتیک هوشمندانه

وقتی که پشه انسان‌ها را راحت‌تر پیدا کند شانس انگل برای اینکه به جریان خون انسان راه پیدا کند بیشتر می‌شود و در واقع شانس بقا و احتمال گسترش آن افزایش پیدا می‌کند.

دانشمندان اکنون پژوهشی سه ساله را شروع کرده‌اند تا شناخت بیشتری از این ویژگی انگل پیدا کنند.

اگر دانشمندان متوجه شوند که پشه‌های آلوده چطور به بوی بدن انسان حساسیت بیشتری پیدا می‌کنند به مبارزه با بیماری کمک می‌کند.

دکتر لوگان می‌گوید "اگر بفهمیم انگل چگونه بویایی پشه را دستکاری می‌کند شاید بتوانیم چیزهای دیگری پیدا کنیم که برای این پشه‌ها جذاب باشد و به این تریتب با روش‌های موثری پشه‌های آلوده را به دام بیندازیم."

بنابر آمار سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۱۹ میلیون نفر در دنیا مبتلا به مالاریا شده‌اند و ۶۶۰ هزار نفر بر اثر این بیماری مرده‌اند.

مالاریا در ایران و افغانستان

در ایران نزدیک به یک میلیون نفر در مناطق مالاریاخیز در استان‌های سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان، زندگی می‌کنند،. بر اساس آخرین گزارش سازمان بهداشت جهانی موارد مالاریا در ایران رو به کاهش است.

بیشتر مالاریایی که در ایران شایع است از نوع ویواکس است و مالاریای فالسی پارم فقط ۱۲ درصد موارد را تشکیل می‌دهد.

آمار سال ۲۰۱۲ سازمان بهداشت جهانی شمار مبتلایان و افراد مشکوک به مالاریا را در ایران ۳۲۳۹ نشان می‌دهد که ۱۵۲۹ موارد آن مهاجران کشورهای دیگر بویژه افغانستان هستند.

در افغانستان معضل مالاریا جدی تر است و حدود ده میلیون نفر در محدوده کانون‌‎های مالاریا زندگی می‌کنند. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۲ سازمان بهداشت جهانی در این کشور حدود ۹۴۰ هزار نفر مشکوک به مالاریا هستند و تقریبا نیم میلیون مورد تایید شده مالاریا در افغانستان شناسایی شده است.

ادبیات جاده ای

 

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!



آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!


اتوبوس من غصه نخور، منم یه روز بزرگ میشم ! ( ژیان )


اگر از عشقت نكنم گریه و زاری به جهنم كه مرا دوستم نداری !


اگه الله كند یاری چه اف باشد چه سوسماری !


اگر خواهی بمیری بی بهانه بخور ماست و خیار و هندوانه !


ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی !


ای روزگار با ما شدی ناسازگار!


بپر بالا كه گیرت نمیاد !


باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم من خودم گل دارم و محتاج یك گل نیستم!


بحث۳۰یا۳۰ ممنوع !


بخور و بخواب كارمه الله نگهدارمه!


به مادرت رحم كن كوچولو ! نوكرتم ننه!


بهتر از من چه كسی 
جواب :به تو چه فضولی ؟


تا جام اجل نكردم نوش هرگز نكنم تو را فراموش !


تا سگ نشوی كوچه و بازار نگردی تا كوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!


تاكسی نارنجی از من نرنجی!


تجربه نام مستعاری است كه بر خطاهای خود میگذاریم!


جرم به دنیا آمدن "شهرت = پشیمان - نشانی = بی نشان" !


جون من داداش یه خورده یواش!


جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!


داداش مرگ من یواش امان از دست گلگیر ساز و نقاش!


درخت مكر زن صد ریشه دارد فلك از دست زن اندیشه دارد!


در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!


دلبرا دل به تو دادم كه به من دل بدهی دل ندادم كه به من ساندوچ و دلمه دهی!


دلبری دارم چو مار عینكی خوشگل و زیبا ولی كم پولكی!


دنبالم نیا آواره میشی!


دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!


دو دو تا هفتا كی به كیه!


حالا كه خر تو خره ماهم پیرایدم ( ژیان ) !


رخش بی قرار!


رفیق بی كلك مادر!


رنج گل بلبل كشید و برگ گل را باد برد رنج دختر مادر كشید و لذتش داماد برد!


رود میرود اما ریگذارش میماند!


زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!


زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون كش هست!


ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود ز شهر و خانه ام آواره بنمود!


سر پایینی نوكرتم سر بالایی شرمندتم ( ژیان )


شب و روز رانندگی در جاده ها كار من است از خطر باكی ندارم چون خدا یار من است!


عشق میكروبی است كه از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میكند!


قربان وجودی كه وجودم ز وجودش بوجود آمده است!


كوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نكرد جاده از افتادگی از كوه بالا میرود!


گاز دادن نشد مردی عشق آن است كه بر گردی!


گدایان بهر روزی طفل خود را كور میخواهند طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!
تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را كه خلق را مسرور میخواهند!


گلگیرم ولی گل نمیگیرم!


یه بار پریدی موتوری دو بار پریدی موتوری آخر می افتی موتوری


لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن


بوق نزن ژیان میخورمت


بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم


پشت یه ژیان هم نوشته بود: جد زانتیا


قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر


شتاب مكن، مقصد نهایی خاك است


رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم


تو هم قشنگی


کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت


سر پایینی برنده
سر بالایی شرمنده


داداش مرگ من یواش


كاش میشد سرنوشت را از سر نوشت


تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم كه برگردی


یا اقدس
یا هیچكس


زندگی نگه دار پیاده میشم
آیی بی وفا کجا میری
اونطرفی که ورود ممنوعه


محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیدارد


دریای غم ساحل ندارد


بابا تو دیگه کی هستی


قربون دل غریب پرستت


خوش غیرت


بی تو هرگز ............ باتو ؟؟؟؟ عمرا


از عشق تو لیلی ........... رفتم زیر تریلی


دنبالم نیا اسیرم می شی


همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد


به مد پرستان بگو آخرین مد کفن است


چون تکی با نمکی


التماس۲A !


در پناه مولا

درمان تشنج ها ی مقاوم به دارو با تحریک عصب 3قلو

   

trigeminalt

محققین اظهار می دارند نوعی روش تحرک خارجی عصب 3 قلو می تواند در بیماران با تشنج مقاوم به دارو مفید و موثر باشد.در این شیوه با سیگنالهای الکتریکی ملایم بزرگترین عصب جمجمه را تحریک کرده که فعالیت بخش های خاصی از مغز را تحت تاثیر قرار دهد.در مورد صرع مطالعات نمونه های حیوانی قبلی نشان می دهد که تحریک عصب سه قلو می تواند باعث کنترل صرع شده و نونه های اخیر انسانی هم انرا تایید می کند.

محققین مراکز دانشگاهی کالفرنیا-لوس انجلس و کالفرنیای جنوبی روش تحریک خارجی عصب سه فلو را با یک گونه شبیه دارونما مقایسه کردند.

محققین تعداد 50 بیمار با تشنج مقاوم به دارو را که حداقل یک و یا دو تشنج با شروع موضعی داشتند مورد بررسی قرار دادند. بیماران شرکت کننده در این مطالعه تحقیقی حداقل 20سال به تشنج مبتلا بوده و تاقبل از اغاز درمان با این روش روی درمان دارویی با متوسط 3/35 دارویی بودند که در کنترل تشنج انها ناموفق بود.انها 6 هفته قبل از اغاز شیوه درمانی پیش گفته به دوگروه تقسیم شدند یک دسته روی تحریک خارجی  120 هرتز عصب سوم و نیم دیگر با همان شیوه اما بدون تاثیر یعنی با 2 هرتز مرد تحریک قرار گرفتند که در واقع دارونما می توان نام برد.انگاه انها در فواصل 6 و 12 و 18 هفته بعد مورد مطالعه و بررسی از نظر ایمن بودن برای کنترل و کاهش دفعات تشنج بیمار قرار گرفتند.در پایان هفته هجدهم  30 درصد بیمارانی که با این روش درمان شده بودند حداقل 50در صدکاهش در دفعات تشنج داشتند که این رقم در گروه شاهد 21 در صد بود.

درمان مزبور با بهبودی خلق بیمار هم همراه بود در 4 درصد با استرس و در 4 درصد دیگر با سردرد و در14 درصددیگرهم با تحریک پوستی همراه بود.

محققین ارشد این تحقیق در متن منتشر شده ان در مجله نورولژی ارگان انجمن مفزواعصاب امریکا اظهار نظر می کنند که مطالعات مقدماتی این تحقیق به نفع تاثیر ان در کنترل تشنج های مقاوم به درمان است.

www.aan.com

 افزایش بی‌سابقه غلظت گاز دی اکسید کربن در کره زمین

م

غلظت گاز دی‌اکسید کربن در اتمسفر به بی‌سابقه‌ترین حد خود رسیده است. گاز دی اکسید کربن که علت اصلی ایجاد اثر گلخانه‌ای و پدیده گرمایش زمین است، یکی از مهم‌ترین مخرب‌های محیط زیست است.

پژوهندگان آمریکا روز جمعه (۲۰ اردیبهشت/۱۰ مه) اعلام کردند که غلظت دی‌اکسید کربن در اتمسفر به مرز ۴۰۰ (ppm) رسیده است.

این پژوهشگرن در ایستگاه تحقیقاتی خود در ماونا لوآ در ایالت هاوایی حد غلظت دی‌اکسید کربن را ۰۳/ ۴۰۰ (ppm) اندازه‌گیری کردند. گفته می‌شود این غلظت در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده است.

رسیدن غلظت دی‌اکسید کربن در اتمسفر به مرز ۴۰۰ (ppm) در حالی است که در انستیتوی اقیانوس‌شناسی در سان دیگو، در ایالت کالیفرنیای آمریکا نیز این غلظت با ۰۸/ ۴۰۰ (ppm) اندازه‌گیری شده است.

پژوهشگران نگران افزایش غلظت دی‌اکسید کربن هستند

مایکل من، رئیس "مرکز علمی سامانه کره زمین" در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا نگرانی شدید خود را از روند سریع افزایش غلظت دی‌اکسید کربن در اتمسفر اعلام کرد و گفت در تاریخ کره زمین چنین افزایشی بی‌سابقه بوده است.

بر اساس گزارش "سازمان جهانی هواشناسان" به کنفرانس دوحه که ۲۶ نوامبر تا هفتم دسامبر سال ۲۰۱۲ میلادی در دوحه تشکیل شد، غلظت گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر، مانند گاز دی اکسید کربن، از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیست درصد افزایش یافته است.


موجودات زنده در شرایط معمولی قادرند خود را با تغییرت کند در شرایط جوی عادت دهند. اما قدرت تطبیق در شرایط تغییر شدید در غلظت گاز دی اکسید کربن را ندارند.

مایکل من، رئیس "مرکز علمی سامانه کره زمین" در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا، همچنین اعلام کرده است که غلظت کنونی گاز دی اکسید کربن در جو بیش از میزانی است که ۱۰ میلیون سال پیش در جو کره زمین موجود بوده است.

گفته می‌شود در آن زمان گرمای کره زمین بیشتر بوده و سطح آب اقیانوس‌ها ده‌ها متر بیشتر از سطح کنونی آب اقیانوس‌ها در جهان بوده است.

باب وارد، رئیس بخش تحقیقات اقلیمی در مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی در لندن، در باره خطرات افزایش غلظت گاز دی اکسید کربن در جو کره زمین و خطرات احتمالی آن می‌گوید: «بشریت در حال به‌وجود آوردن شرایط اقلیمی جدیدی در کره زمین است که سبب می‌شود کشورها با خطرات فاجعه‌آمیز جدیدی روبرو شوند.»

کربن دی‌اکسید، دی‌اکسید کربن یا گاز کربنیک با فرمول شیمیایی CO2 از جمله از ترکیب کربن با اکسیژن بر اثر احتراق زغال و مواد آلی در مجاورت اکسیژن، تخمیر مایعات، تنفس حیوانات و گیاهان به دست می‌آید.

گازکربنیک گازی است بی‌رنگ، بی‌بو که سنگین‌تر از هواست. این گاز در آتمسفر زمین در نقش یک سپر حرارتی عمل می‌کند و با اثر گلخانه‌ای طبیعی خود، باعث افزایش دمای کره زمین می‌شود.

نگرانی از شیوع کروناویروس جدید

اکثر مبتلایان به این ویروس مردان مسن هستند

سازمان بهداشت جهانی هشدار داده که گونه جدیدی از کروناویروس که باعث مرگ چند نفر در دنیا شده است، به احتمال زیاد می تواند از فرد به فرد منتقل شود.

کروناویروس‌ها گروه خاصی از ویروس‌ها هستند که از نظر تنوع، طیف گسترده ای از جمله ویروس سرماخوردگی و ویروس مرگبار سارس را شامل می‌شوند.

سازمان بهداشت جهانی روز یکشنبه طی بیانیه ای اعلام کرد: "این که دسته های مختلف این ویروس در کشورهای متعدد رویت شده است، به طور فزاینده از این فرضیه حمایت می کند که وقتی تماس نزدیک وجود دارد، کروناویروس جدید می تواند از فرد به فرد منتقل شود."

این بیانیه می افزاید: "این روند انتقال از فرد به فرد تا کنون به دسته های کوچکی محدود بوده است. در حال حاضر، مدرکی دال بر این که ویروس ظرفیت انتقال مستمر و عمومی در سطح جامعه را داشته باشد وجود ندارد."

سازمان بهداشت جهانی می گوید که از سال ۲۰۱۲ میلادی ۳۳ مورد ابتلا به این ویروس در اروپا و خاورمیانه گزارش شده است و در مجموع ۱۸ نفر از مبتلایان، فوت کرده اند.

این در حالیست که مقام های وزارت بهداشت فرانسه دومین مورد ابتلا به این ویروس را تایید و آن را یک مورد انتقال از فرد به فرد برآورد کرده اند.

پیشتر، مقام های عربستان سعودی از مرگ دو نفر دراثر ابتلا به نوع جدید کروناویروس خبر داده بودند.

اکثر مبتلایان به این ویروس مردان مسن هستند. سینه پهلوی شدید و در مواردی آسیب به کلیه ها از عوارض ویروس بوده است.

در سال ۲۰۰۲، شیوع گسترده کروناویروس سارس، پس از سرایت از هنگ کنگ به ۳۰ کشور دیگر جهان، به مرگ حدود ۸۰۰ نفر منجر شد.

سازمان بهداشت جهانی تاکید دارد که نوع جدید کروناویروس با ویروس سارس فرق دارد و منشاء آن مشخص نشده است.

علاوه بر فرانسه و بریتانیا، ویروس جدید در عربستان سعودی، اردن و آلمان نیز شماری را بیمار کرده است.

رژیم غذایی اتکینز و جنگ بی‌پایان کربوهیدرات ها


ده سال پس از مرگ رابرت اتکینز در نیویورک، برنامه غذایی معروف او هم چنان مناقشه برانگیز است.

"کربوهیدرات چاق می‌کند."

اگر دکتر رابرت اتکینز یک پیام را به هر ناواردی القاء کرده باشد، همین یک جمله است.

یک دهه پس از مرگ او هم چنان می‌شنویم که افرادی نان، رشته فرنگی و سیب زمینی را به عنوان علت هرگونه چاقی زیر سؤال می برند.

برنامه غذایی اتکینز اولین بار در سال ۱۹۷۲ نوشته شد، اما دلیل شهرت او دومین کتابش "تحولی در برنامه غذایی" است که در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید و مصرف هر چه کمتر کربوهیدرات را توصیه می‌کند.

در مقابل، پیروان این رژیم غذایی با پروتئین بالا، می‌توانند به طور نامحدود گوشت، تخم مرغ، پنیر، ماهی و صدف بخورنند.

کربوهیدرات و ورزش

کربوهیدرات به سرعت انرژی قابل مصرف تولید می‌کند.

- بعضی از کربوهیدرات ها بدون در نظر گرفتن شدت فعالیت، همیشه مصرف می‌شوند.

- بهترین حالت آن است که بلافاصله بعد از ورزش میزان کربوهیدرات را با خوراکی هایی که کربوهیدرات زیادی دارند (مانند موز) بالا ببریم.

- ورزشکارانی که برای مسابقه آماده می‌شوند گاهی اوقات رژیم «بارگذاری کربوهیدرات» (carbo-loading) را دنبال می‌کنند. این رژیم ذخایر کربوهیدرات و قابلیت مصرف آن‌ را در طول مسابقه افزایش می‌دهد

اتکینز توضیح می‌دهد که کربوهیدرات قند خون را افزایش می‌دهد و در نتیجه انسولین آزاد می‌شود. این هورمون به ذخیره قند در بافت ها به صورت چربی، کمک می‌کند.

او توصیه می‌کند که کربوهیدرات به شدت از بدن دریغ شود، تا آنجا که بدن برای دریافت انرژی ناچار به سوزاندن ذخیره چربی خود شود (فرایندی معروف به کتوز).

در اوج محبوبیت او در سال ۲۰۰۳، نزدیک به سه میلیون نفر در بریتانیا رژیم غذایی دکتر اتکینز را امتحان کرده و بر طبق گزارش‌ها، در ایالات متحده، از هر یازده نفر یک فرد در حال دنبال کردن این رژیم بودند. همچنین ستاره‌هایی مانند جنیفر آنیستون، دمی مور و کاترین زتا جونز از طرفداران آن بودند.

نام کتاب اتکینز که بیش از ۱۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است، تقریبا به مدت شش سال در میان ۱۰ پرفروش ترین های نیویورک تایمز به چشم می خورد. همچنین انبوه محصولات رژیمی مانند آبجو و نان بدون کربوهیدرات، به سرعت غیر منتظره ای وارد بازار شد.

در ایالات متحده، گزارش شده که برای مدتی خرید و فروش گندم و سیب زمینی در اثر گرایش شدید به محصولات رژیمی،بسیار کاهش و در مقابل مصرف گوشت افزایش یافت.

کارترین زتاجونز، جنیفر آنیستون و دمی مور ستارگان هالیوود از طرفداران رژیم غذایی اتکینز هستند

اما مخالفان سر سختی هم وجود داشتند که در سرتیتر روزنامه ها منتقدانه فریاد می‌زدند "رژیم غذایی با پروتئین بالا به کلیه ها آسیب وارد می‌کند"، "اتکینز می تواند خلق شما را تنگ کند "، "افراد چاق هشیار باشید " و "اتکینز می تواند دیابت را آغاز کند".

همچنین مطالعات متناقضی در ضدیت با این انتقادات انجام شده است. عناوین خبری مانند "رژیم غذایی بی خطر و مؤثر ستاره‌ها" و "دو مقاله اشاره دارد که رژیم اتکینز برای قلب مفید است" نمونه‌ای از این گزارش های مثبت است.

توصیه‌های اتکینز مناقشه برانگیز بود چرا که با عقاید متخصصین متعصب تغذیه، که برنامه‌های غذایی با چربی پایین و هیدرات کربن بالا را پیشنهاد می‌کردند، ضدیت داشت.

حتی مرگش در سال ۲۰۰۳ هم بحث بر انگیز شد. اتکینز به دلیل ضربه‌ای که به سرش در اثر لغزش در پیاده رو و برخورد با زمین، وارد شد از دنیا رفت. با وجود این وضعیت سلامتش به عنوان مدرکی برای مشکلات مرتبط با رژیم غذایی اش مورد بررسی قرار گرفت. منتقدان معتقد بودند که حمله قلبی سال ۲۰۰۲ را می‌توان اثباتی بر برنامه غذایی نامناسب در نظر گرفت. اتکینز این موضوع را رد کرد.

انتخاب رژیم غذایی

روش کاهش وزن اتکینز: کربوهیدرات کم و پروتئین بالا

روش ساحل جنوبی (South Beach): کربوهیدرات محدود، چربی های "خوب"مجاز

روش دوکان (Dukan): محدودیت افراد تحت رژیم به پروتئین و سبوس پیش از غذاهای دیگر

طرح اف (F-Plan): رژیم غذایی با فیبر بالا، محبوب در سال‌های ۸۰

پنج به دو (۵:۲): محدودیت غذایی زیاد دو روز در هفته

اکنون پس از ده سال، رژیم هایی با کربوهیدرات پایین هم چنان بحث برانگیز است. غذاهای پرنشاسته -مانند سیب زمینی، غلات، حبوبات، رشته فرنگی، برنج و نان- یک سوم برنامه غذایی که سرویس خدمات بهداشتی (NHS) در بریتانیا به عنوان غذای سالم توصیه می‌کند را شامل می‌شود.

بر اساس توصیه‌های مربوط به رژیم غذایی در ایالات متحده، هر وعده باید شامل پنج گروه غذایی - میوه، سبزیجات، غلات، پروتئین و فراورده های لبنی- باشد.

ولی این نگاه توسط برخی از متخصصین تغذیه به شدت نقد شده است. جان بریفا، پزشک متخصص تغذیه و نویسنده فرار از دام رژیم غذایی، یکی از کسانی است که با توصیه‌های انجمن رژیم غذایی و بنیاد تغذیه بریتانیا مخالف است.

او معتقد است که تعداد زیادی تحقیقات علمی وجود دارند که رژیم های غذایی با کربوهیدرات محدود را ترویج می‌کنند؛ به ویژه مطالعاتی انجام شده که آنها را به رژیم های کم چربی و با کالری محدود ترجیح می‌دهند. همچنین در اینترنت "روایت های دسته اول افراد بی شماری وجود دارد که با مصرف پایین کربوهیدرات وضعیت سلامت خود را بهبود بخشیده‌اند".

در نظر او: "این چیزی است که مردم به طور فزاینده ای به آن علاقه‌مند شده‌اند، نه نظریات منسوخ و غیر علمی پزشک متخصص تغذیه یا سازمان های غذایی وابسته به صنعت یا دولت".

در هفته ای که گذشت، گوئنیت پالترو هنرپیشه زن هالیوود، با تبلیغ کتاب آشپزی کم کربن و فاقد گلوتن جدیدش و اعلام اینکه کودکانش را از مصرف نان، برنج و رشته فرنگی باز می‌دارد ، خشم سازمان تغذیه را برانگیخت.

به گفته منتقدان، فرزندان او "در معرض خطر کمبود مواد مغذی قرار داشته" و "قادر نخواهد بود از ذهنشان به‌ درستی استفاده کنند ". اما مدافعان استدلال می‌کنند که هیچ مواد مغذی در غذاهای پر نشاسته و با هیدرات کربن بالا وجود ندارد که از جاهای دیگر نشود دریافت کرد که اغلب ترکیب بهتری هم دارند.

بسیاری از متخصصان تغذیه موافقند که برنامه غذایی اتکینز در کوتاه مدت مفید است.

نیکول بربریان متخصص تغذیه، می گوید: "رژیم اتکینز برای کاهش وزن معمولاً سریع جواب می‌دهد، اما امکان بازگشت به وضعیت قبل و افزایش وزن هم در صورت قطع آن، بسیار محتمل است."

با این حال بسیاری با یک رژیم غذایی که در مرحله اول، تقریبا به طور کامل مصرف یک گروه غذایی را ممنوع کند ( محدود به کمتر از ۲۰ گرم در روز) مشکل پیدا می‌کنند. عده‌ای دیگر مشکل شان این است که حفظ چنین رژیمی در دراز مدت به وضوح عملی نیست.

انتقاد رایج دیگر این است که رژیم های غذایی با کربو هیدرات پایین، خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش می دهند، اگر چه مدافعان استدلال می کنند که علم این مسأله را تأیید نکرده است.

البته رژیم غذایی اتکینز تنها برنامه غذایی مناقشه بر انگیز نیست. در نهایت، اگر یک رژیم غذایی مشخص جوابگوی همه افراد بود، بازار رژیم غذایی وجود نمی داشت چه رسد به صنعت چند میلیارد دلاری امروز برنامه‌های غذایی.

سیان پورتر متخصص تغذیه و مشاور انجمن رژیم غذایی بریتانیا، اینگونه توضیح می‌دهد: "مانند تمام رژیم های غذایی، هنگامی که نوبت به اتکینز می رسد، مقداری حقیقت با شایعات درآمیخته است. برخی شواهد علمی بر این ادعا وجود دارد، اما نمی‌توان اثبات کرد که بهترین راه برای از دست دادن وزن اجتناب از مصرف هیدرات کربن است.»

درباره رژیم گرفتن

پل گلد اسمیت، یک معلم سی و نه ساله، رژیم اتکینز و رژیم های دیگری را امتحان کرده است.

او می‌گوید: "من از سال ۲۰۰۰ به طور نامنظم تحت رژیم هستم. تمام خانواده من همواره با وزنشان در جنگند."

"من رژیم ها را امتحان می‌کنم چون ترجیح می‌دهم قواعد به من گفته شود. برنامه اتکینز از این نظر مناسب بود که اجازه خوردن مقدار زیادی غذای خوشمزه را هم داشتم. اما در دراز مدت کار نکرد. در نهایت با خوردن مقدار زیادی کربوهیدرات، شیرینی و نان از رژیم منصرف شدم. برای یک مرد گفتن اینکه نان مستقیم به باسنم می رود، احتمالا حرف عجیبی است، ولی واقعیت همین است."

"چهار سال پیش که ۱۰۸ کیلو بودم، متوجه شدم که حتی از دویدن دنبال دختر یک ساله‌ام، نفسم بند می آمد. در نتیجه باید اقدامی می‌کردم."

"اما زمانی به طور جدی وزن کم کردم که دویدن را آغاز کردم. آخر های سال ۲۰۰۲ حدود ۹۲ کیلو وزن داشتم."

" هم‌اکنون رژیم ۵:۲ را دنبال می‌کنم. به این معنی که هر هفته دو روز، تنها ۶۰۰ کالُری مصرف می‌کنم. همچنان به ورزش ادامه می‌دهم. ولی این اولین رژیم غذایی است که به من کمک کرده وزن کم کنم. قد من حدود ۱,۸۲ متر است و ظاهراً وزن ایده‌آل من حدود ۸۰ کیلو. در حال حاضر ۸۷ کیلو وزن دارم."

"از روند ماجرا راضی هستم اما نیاز به پیدا کردن روشی دارم که بتوانم تا آخر عمر آن را ادامه دهم."

او می گوید: "بسیاری از مردم به دنبال معجزه هستند. اما هرگز یک راه واحد برای حل همه مشکلات وجود ندارد."

او می گوید: "رژیم های غذایی گرایش های زودگذری هستند، اما تأثیر آن‌ها دائمی است. به علاوه آنچه که می خورید تنها نیمی از معادله است و نیم دیگر آن فعالیت بدنی است."

تعداد زیادی رژیم غذایی به نام افراد مختلف وجود دارد، اما برنامه غذایی اتکینز را می‌توان به عنوان نماینده این دسته در نظر گرفت.

از دید لوئیس فاکس کرافت نویسنده "کالری و کرست"، این واقعیت که مردی که این رژیم غذایی را تدوین کرده دکتری بوده که اضافه وزن داشته است، در نظر بسیاری به آن "کیفیتی خاص و اعتبار علمی ویژه ای" بخشیده است.

البته پورتر معتقد است که زمان بندی مناسب هم برای دکتر اتکینز مزیت ویژه ای داشته است: "کتاب دوم او مصادف با روزمره شدن اینترنت و روز کاری ۲۴ ساعته است که به معنی همواره در دسترس بودن همه چیز است".

با این حال پل گیتلی، استاد ورزش و چاقی مفرط در دانشگاه متروپولیتن لیدز می گوید رژیم غذایی اتکینز و دیگر رژیم های غذایی با کربوهیدرات پایین نیز منجر به سوء تفاهم در میان عموم شده است.

او می گوید: "هر فردی باید بتواند کربوهیدرات های ساده و پیچیده را تشخیص دهد. همچنین، منظور مردم از کربوهیدرات معمولا برنج سفید، رشته فرنگی و نان است در صورتی که میوه ها و سبزیجات هم دارای هیدرات کربن خالص ولی سالم هستند. بنابراین گاهی اصطلاحات بکار رفته در این زمینه مناسب نیست."

تغذیه هرگز نمی‌تواند مانند حوزه های دیگر علم باشد. هر چه که خوانده باشیم، هر آنچه که نظریه های رقیب باشند و هر چه که افراد بیشتری به آن متمایل داشته باشند، در عمل هر فرد آزمایش انفرادی و شبه علمی خود را در خوردن پیش می‌گیرد.

مردم هر چه که آنها را لاغر نگه می‌دارد را تأیید می‌کنند. و توصیه‌های مربوط به برنامه غذایی خود را همان اندازه از پزشکان و متخصصان تغذیه دریافت می‌کنند که از دیگر مردم عادی.

اگر مولتی ویتامین می خرید به این نکات توجه کنید

  

 

تغذیه و بهداشت خانواده

ویتامین های مصنوعی که در بازار به فروش می رسند به صورت علمی و بهداشتی استانداردی ندارند و هر کمپانی روش مخصوصی در تهیه و به بازار آوردن آنها دارد. بسیاری از آنها حاوی مقدار زیادی مواد افزاینده هستند که رنگ های مصنوعی، مواد شیمیایی برای فرم گرفتن داروها مانند کپسول ها و غیره و مواد دیگری جهت افزایش حجم از این دسته هستند. بسیاری از کمپانی های کوچک داروسازی یا افرادی که با دست و با روش بسیار قدیمی ویتامین مصنوعی درست می کنند روی برچسب های محصولات خود ترکیبات موجود در ویتامین ها را نمی نویسند. در این صورت به طور کلی از خرید و مصرف آنها باید دوری کرد. در ضمن اگر برچسب های کمپانی های معروف مواد زیر را به ویتامین ها اضافه کرده اند از خرید و مصرف آن ها دوری کنید.

مولتی ویتامین های رنگارنگ

ـ ویتامین ها باید از منابع طبیعی مانند سبزی و میوه و برگ و گل و ریشه و دانه گیاهان تهیه و به صورت بسیار دقیقی مخلوط و تهیه شوند. اگر در آنها مواد مصنوعی مانند رنگ ها و اسانس ها و مواد شیمیایی به کار رفته باشد نه تنها برای بدن مفید نیست، بلکه مانند سم به تدریج اعضاء بدن را بیمار و فلج می کنند. به هیچ عنوان نباید چنین دسته از ویتامین ها را مصرف کرد.

ـ Magnesium Stearate (MS) ماده شیمیایی است که در تهیه ویتامین ها از آن استفاده می شود. در درازمدت MS سبب جلوگیری جذب مواد در بدن می گردد. با وجودی که این افزاینده مضر اسم منیزیوم را همراه دارد یک ماده شیمیایی است که خواص منیزیوم مورد بحث را ندارد. پس ویتامین هایی که با چنین ماده شیمیایی آلوده باشند قابل مصرف نخواهند بود.

ـ Titanium Dioxide ماده شیمیایی غیرضروری است که به خاطر رنگ آن در تهیه ویتامین ها استفاده می شود. مصرف زیاد آن سبب بروز ناهنجاری هایی در سیستم ایمنی بدن و سرطان و بیماری های مزمن دیگر می گردد. غیر از صدمه غیرقابل جبران به بدن این ماده شیمیایی هیچ خاصیت شناخته شده ای ندارد و برای بدن مضر است. سازمان بهداشت جهانی در دپارتمان سرطان این ماده را سرطان زا شناخته. متاسفانه بعضی از کمپانی های دارویی بزرگ در صنعت داروسازی از این ماده استفاده می کنند. یکی از لابراتوارهای مهم دارویی که از ذکر نامش خودداری می کنم در مولتی ویتامین خود مقداری رنگ شیمیایی آبی، پودر آلومینیوم، رنگ قرمز شیمیایی و غیره اضافه می نماید که سموم خطرناکی هستند و مخصوصاً مصرف آن در کودکان بسیار خطرناک شناخته شده است.

ـ GMO یا مواد غذایی که از نظر ژنتیکی دستکاری شده اند یکی دیگر از موادی هستند که در ترکیبات مولتی ویتامین به کار می روند. این دسته از مواد غذایی در بررسی های مختلف زیانبار بودن خود را نشان داده ند و متاسفانه در حال حاضر قسمت اعظم غذاهای از پیش تهیه شده در بازارها مخصوصاً در جهان سوم را تشکیل می دهند. پس اگر GMO در ترکیبات ویتامین ها به کار رفته اند نباید آن محصول را مصرف کرد.

ـ مصرف چسب های مختلف برای فرم دادن به کپسول ها و از هم پاشیده نشدن، ترکیبات سیلیکان پودر تالک مخصوص و ده ها نوع از افزاینده هایی که برای بدن مضر می باشد و در صنعت داروسازی برای زیبایی ظاهری قرص ها و کپسول ها و رنگ و بوی مخصوص از آنها استفاده می کنند، موجب آلرژی، ناهنجاری های دستگاه گوارش و ده ها نوع عوارض می شود. متاسفانه مسئولان بهداشت قدرت کنترل و جلوگیری از مصرف این دسته از مواد غیر خوراکی را در ساختن داروها ندارند و معلوم نیست تا کی این بی بندوباری ادامه خواهد یافت. بارها در این صفحه اشاره کرده ام که من به طور کلی مصرف مولتی ویتامین ها یا ویتامین های مصنوعی را توصیه نمی کنم. یک بررسی بزرگ بر روی مصرف ویتامین های مصنوعی نشان می دهد که نه تنها مصرف ویتامین های مصنوعی برای بدن مفید نیستند، بلکه زیانبار می باشند. فقط چند گروه می توانند به مدت کوتاه از ویتامین های مصنوعی استفاده کنند (ناچاراً) که عبارتند از افراد خیلی مسن که قدرت و توانایی غذا خوردن ندارند. افرادی که به هر دلیلی قادر نیستند اندازه کافی ویتامین از غذا دریافت کنند و یا به بیماری هایی دچار هستند که باید مقدار ویتامین بدنشان تامین گردد. کسی که قادر است غذایی متنوع بخورد هیچ نیازی به مصرف ویتامین مصنوعی ندارد.

آیا می دانستید که:

ـ مصرف سرانه سالیانه ماست در کانادا حدود پنج لیتر است و در دو دهه گذشته میزان آن تغییر نکرده.

ـ در آمریکای شمالی میزان مصرف سالیانه قند و شکر 56 پاند است.

ـ بزرگ ترین مصرف کننده آبجو مردم چک هستند و میزان مصرف سرانه سالیانه آن حدود 132 لیتر است. در بین کشورهای دنیا که آماری در این مورد وجود دارد کشورهای سریلانکا و هند کمترین مقدار مصرف کننده آبجو می باشند و میزان مصرف سرانه سالیانه آنها حدود 2 لیتر است.

ـ طبق آمار جدید مردم یونان بیشترین رقم سیگار را مصرف می کنند و میزان مصرف سرانه سالیانه آن حدود 3017 نخ سیگار است. در میان کشورهای دنیا اتیوپی کشوری است که میزان مصرف سالیانه سیگار مردم آن حدود 52 نخ می باشد. البته نباید فراموش کرد این رقم مصرف سرانه سالیانه را نشان می دهد ولی از نظر کل جمعیت کشور چین از نظر مصرف سیگار در صدر جدول قرار دارد.

توت ها از بروز سکته قلبی جلوگیری می کنند

انواع توت ها یا Berries از دسته میوه جاتی هستند که مطالعات زیادی بر روی آنها از نظر سلامتی و پیشگیری و درمان بیماری ها به عمل آمده. در یک بررسی علمی جدید تعداد 94000 پرستار زن جوان و میانسال آمریکایی به مدت 18 سال پیگیری شده و در سال یک بار به دقت چند و چون مصرف غذا مخصوصاً توت ها از آنها پرسش هایی به عمل آمده. در این مدت 18 سال تعداد 405 نفر از آنها دچار سکته قلبی گردیدند. وقتی عادات غذایی و به طورکلی مقدار مصرف توت ها بررسی و تجزیه و تحلیل شد معلوم گردید که مصرف توت ها در آنها 32 درصد کمتر از دیگران بود که به سکته قلبی دچار نشده اند. و در این مطالعه علمی البته روش زندگی افراد تحت مطالعه مانند مصرف الکل و سیگار و ورزش و وزن بدن و غیره نیز به دقت بررسی گردیده تا اثر مخصوص توت ها بهتر مشخص شود. این بررسی ثابت می کند که مصرف توت ها شاید به علت ویتامین ها و وجود انتو سیانین و فلاوونوئید که رنگ قرمز و یا تیره مخصوص به توت ها می دهند باشد. این مواد در بسیاری از میوه جات خوش رنگ پر رنگ وجود دارند. اگر چه در این بررسی فقط زنان تحت مطالعه قرار گرفته اند محققان این بررسی باور دارند که اثر توت ها در پیشگیری سکته قلبی مردان نیز موثر هستند.

آمار سخن می گوید

در حال حاضر حدود 870 میلیون نفر در دنیا غذای کافی ندارند و 98 درصد از این دسته از مردم دنیا در کشورهای جهان سوم و در حال رشد زندگی می کنند. به طور کلی بیشتر از نصف جمعیت دنیا زن هستند و متاسفانه 60 درصد جمع کل افراد گرسنه را زنان تشکیل می دهند زیرا یک مادر سهم ناچیز غذای روزانه خود را صرف تغذیه افراد خانواده مخصوصاً کودکان می کند و خود از گرسنگی رنج می برد.

*دكتر پرویز قدیریان استاد دانشگاه مونتریال در تغذیه، استاد دانشگاه مک گیل در سرطان شناسی، كارشناس سازمان بهداشت جهانی و همکار شهروند است.

www.allnaturalremedies.net

www.cancerriskinfo.com

shahrvand.com

 انرژی تجدیدپذیر شمال آفریقا به اروپا صادر نمی‌شود



اتحادیه اروپا در نظر داشت تا سال ۲۰۵۰ یک پنجم انرژی خود را از انرژی‌های تجدیدپذیری که در آفریقا تولید می‌شود تهیه کند. قرار بود یک راکتور نیز در مراکش ساخته شود. طرفداران این طرح اما به‌تدریج کاهش می‌یابند.

در آغاز ماه نوامبر سال گذشته میلادی امیدواری فراوانی برای تامین انرژی اتحادیه اروپا از کشورهای آفریقایی وجود داشت. قرار بود انرژی‌تجدیدپذیر بادی و خورشیدی در کشورهای آفریقا تولید و به اتحادیه اروپا صادر شود.

پاول فون سن، مدیر عامل شرکت صنعتی "دی آی آی" امید داشت که دولت مراکش قول‌نامه و مقدمات قرارداد با بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا را که در آن ساخت یک نیروگاه تولید انرژی بادی و خورشیدی در مراکش نیز منظور شده بود، تایید کند. هدف این قرارداد انتقال انرژی تولید شده در این نیروگاه به اروپا بود.

پاول فون سن، مدیر عامل شرکت صنعتی "دی آی آی" در کنگره سالانه این شرکت در نوامبر سال ۲۰۱۱ در برلین گفت: «این نخستین قرارداد میان کشورهای اتحادیه اروپا با کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد بود که در آن صادرات برق تولید شده از انرژی تجدیدپذیر به خارج از یک کشور سامان داده می‌شود.»

اما قول‌نامه و مقدمات قرارداد بی‌نتیجه ماند، تا این که ملک محمد ششم، پادشاه مراکش، روز جمعه (۲۰ اردیبهشت/۱۰ مه) فرمان شروع ساخت راکتوری خورشیدی را در شهر "ورزازات" در حاشیه صحرا صادر کرد.

در ساخت راکتوری که قرار است در مراکش ساخته شود شرکت‌های اروپایی نقشی ندارند و برق تولید شده در این راکتور نیز در مراکش مصرف خواهد شد.

در سرمایه‌گذاری برای ساخت این راکتور اما شرکت‌های اروپایی دخالت دارند. یک بانک اروپایی وامی ۱۱۵ میلیون یورویی برای ساخت این راکتور اختصاص داده است.

گفته می‌شود این امکان وجود دارد که در مرحله دوم بهره‌برداری از این راکتور برق تولید شده به کشورهای اروپایی نیز صادر شود.

دیگر کسی در رابطه با رویای شرکت صنعتی "دی آی آی" صحبتی نمی‌کند. بحث درباره این هدف که اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۵۰ یک پنجم انرژی خود را از انرژی‌های تجدیدپذیری که در آفریقا تولید می‌شود تهیه کند نیز به کنار گذاشته شده است.

مراکش خود واردکننده انرژی است

مراکش کشوری است که ۲۰ درصد انرژی مورد نیاز خود را وارد می‌کند. اما در این میان کشورهای گرم شمال آفریقا به پتانسیل وسیع انرژی حرارتی در کشورشان پی‌برده‌اند.

البته طبیعی است که این کشورها ابتدا خواستار تولید انرژی برای مصرف داخلی خود باشند. این در حالی است که با پیشرفت‌های اقتصادی در این کشورها مصرف انرژی آنها نیز به شدت افزایش یافته و نیازشان به تامین انرژی بیشتر خواهد شد.

آلمان استفاده از انرژی آفتاب و باد را افزایش می‌دهد

در آلمان استفاده از انرژی آفتاب و باد به شدت افزایش یافته است. پس از فاجعه اتمی در نیروگاه هسته‌ای فوکوشیمای ژاپن در سال ۲۰۱۱ دولت این کشور تصمیم گرفت تولید انرژی اتمی را در سال ۲۰۲۲ پایان دهد.

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، فاجعه فوکوشیما را نقطه عطفی برای جهان در زمینه چشم‌پوشی از تولید انرژی اتمی خواند. نمایندگان مجلس فدرال آلمان در تابستان سال ۲۰۱۱ با برنامه‌ی پیشنهادی دولت برای خاتمه کار کلیه نیروگاه‌های اتمی این کشور موافقت کردند.

دولت آلمان با این تصمیم‌گیری استفاده از انرژی آفتاب و باد را به شدت افزایش داد. این کشور اکنون در میان کشورهای صنعتی جهان بیشترین پیشرفت را در زمینه‌ی استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به انرژی اتمی داشته است.
میزان تولید انرژی خورشیدی در آلمان دو برابرونیم مجموع تولید این انرژی در کشورهای ژاپن و آمریکا است.

چین؛ پیروز سیاست‌های اشتباه اوباما در خاورمیانه

دکتر ولی نصررئیس دانشگاه روابط بین الملل جانزهاپکینز آمریکا در تازه‌ترین کتاب خود "کشور غیرضروری" به شدت به نقد سیاست خارجی دولت باراک اوباما در خاورمیانه می پردازد.

او نشان می دهد که چگونه سیاست های نادرست ایالات متحده منجربه پیشرفت های اقتصادی فراوانی برای بزرگترین رقیب آمریکا یعنی چین شده است. عنوان فرعی کتاب"عقب گرد در سیاست خارجی آمریکا" است که منظور عقب گرد دولت اوباما که مدعی دیپلماسی بود به دورۀ جورج بوش است که تعامل نظامی را در دستورکارقرارداشت. 

نصر بیان می‌کند که هرچند باراک اوباما در سیاست خارجی خود از سوی بسیاری نمرۀ بالایی گرفته است، با این حال این موفقیت به آن سبب نبوده که اوباما راهبرد مشخص را دنبال می کرد، بلکه با انجام یک سلسله اقدامات محتاطانه‌ توانست افکار عمومیِ را شکل دهد.

مسئولان نظامی و مشاوران کم تجربۀ حلقۀ کاخ سفید تصیم های کلیدی را اتخاذ می کردند وآنها هیچ گاه به سخنان متخصصان وزارت امورخارجه توجه نمی کرند جز وقتی که با سیاست های غلط خود مشکلی بوجود می آورند فوری سراغ آنها را می گرفتند.

اوباما دست به انتخاب سیاستی زده که بیشترین مصلحت‌اندیشی و کمترین تبعات سیاسی را به همراه داشته باشد. باراک اوباما در طول تبلیغات انتخاباتی خود، وعده داد که به خصوص در مورد مسائل حساس جهان اسلام، رویکرد آرامتری در سیاست خارجی امریکا اتخاذ کند.

اوباما به وضوح اعلام کرد "امریکا ضمن فاصله‌گیری از سیاست خارجیِ نظامیگری بوش، تعهد و دیپلماسی را جدی‌ خواهد گرفت".

با این حال، واشنگتن سیاست خارجی خود را مانند همیشه ادامه داده است. نصر بیان می‌کند که چگونه سیاست‌های به غلط اتخاذ شده، به پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور و بدون نتیجۀ دلخواه برای امریکا منجر شده است.

برای نمونه، با وجود اینکه ایران نقشی اساسی در ثبات خاورمیانه دارد، کاخ سفید از گفتگوی واقعی و بدون قید و شرط با ایران در مورد برنامۀ هسته‌ای این کشور سر باز زد، زیرا این فرضیۀ غلط وجود داشت که مذاکره با یک دولت متخاصم، نشانۀ ضعف است.

"رویکرد امریکا نسبت چالش هسته‌ای ایران در دهه گذشته، منجر به تکرارِ دو جنگ نامیمونِ اخیر شده است. بیان اغراق‌آمیز تهدیدها، فرضیات نادرست و منطق بسیار ضعیف، بازتاب صدایی بوده که از اتاق فکر سیاست خارجی امریکا که از سوی نظامیان و مشاوران بی تجربه اوباما در کاخ سفید هدایت می شد به گوش می رسید."

رویکرد سیاست خارجی امریکا نسبت به ایران عمدتا از سوی دیدگاه‌های غلوآمیزِ اسرائیلی‌های در هراس و کشورهای عربی، به خصوص عربستان سعودی، دیکته شده که به جایگاه قوی ایران در منطقه حسادت می‌کنند و قول می‌دهند در صورت هرگونه حمله نظامی امریکا به ایران، ایالات متحده را حمایت کنند.

سیاست ایالات متحده در اعمال فشار، تحریم‌های سخت، و تهدید به عملیات نظامی یا تغییر حکومت برای وادار کردن ایران به ترک برنامه هسته‌ای اش، درست همان چیزی است که ایران را به تعقیبِ برخورداری از سلاح اتمی مصمم‌تر می‌کند. در دنیای سیاسی پر هرج و مرج امروز، این رویه به عنوان استراتژی بقا در نظر گرفته می‌شود.

به گفتۀ نصر، "در سال ۲۰۰۳ عقل سلیم در ایران چنین استدلال می‌کرد که بزرگترین تفاوت بین کره شمالی و عراق این بود که کیم جونگ ایل سلاح هسته‌ای داشت اما صدام حسین نداشت. به همین دلیل صدام کشته شد اما کیم جان سالم به در برد."

در حالیکه ایران می‌توانست به امریکا کمک کند تا برنامۀ خود را در بخشی از جهان دنبال کند، دولت اوباما نتوانست از این فرصت بهره ببرد.

دکتر نصر بر این باور است که پس از صرف منابع بسیار برای دو جنگ امریکا با عراق و افغانستان، در واقع ایران برندۀ اصلی این دو جنگ بود. پس از آنکه امریکا در پایان سال ۲۰۱۴ نظامیان خود را از افغانستان بیرون بکشد، نفوذ ایران در منطقه بیشتر هم خواهد شد.

دولت اوباما مانند دولت پیشین، هیچ علاقۀ واقعی به دیپلماسی نشان نداد. در عوض آنها بر تهدید مداوم به عملیات نظامی، تفکر "همۀ احتمالات روی میز است" و قرار دادن پیش‌شرط‌های غیرقابل قبول برای مذاکره، متکی بودند.

دولت امریکا همچنان بر این تصور واهی اصرار داشت که گفت و گوی بدون قید و شرط با دولت‌های متخاصم، نشانۀ ضعف تفسیر خواهد شد. بر اساس شواهد تاریخی، ایران نسبت به قصد و خلوص ایالات متحده در مذاکرات نگران بوده و هست.

مقامات رسمی ایران بر این باورند که دولت ایالات متحده به مسائل هسته‌ای علاقه‌ای ندارد؛ بلکه از آن به عنوان عاملی تسهیل‌گر برای مداخلۀ نظامی و حتی تغییر حکومت استفاده می‌کند.

"دولت اوباما این علامت را نشان داده که به راستی به یک راه حل دیپلماتیک علاقه‌مند نیست؛ بلکه خواهان استمرار تحریم‌هاست.

"دولت اوباما روی شیوه‌هایی فکر می‌‌کرد که مذاکره با ایران را منتفی کند و تحریم‌ها را به کار بندد، راهی که می‌دانستند نتیجه‌ای نخواهد داشت و بهانه‌ای برای حملۀ نظامی به ایران خواهد بود. همانطور که نویسنده بیان می‌کند "حالا به نظر می‌رسید که تحریم‌ها دیگر جایگزینی برای جنگ نیست، بلکه دلیلی برای آن خواهد بود".

حمایت ضعیف اوباما از اعتراضات مردمی متعاقب انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ که تقلبی قلمداد می‌شد، بار دیگر ثابت کرد که ایالات متحده به راستی علاقه‌مند به حمایت از دموکراسی یا حقوق بشر در ایران نیست.

اولویت‌های برتر عبارت بودند از برنامۀ هسته‌ای و علاقۀ امریکا به منطقه. چرا ایالات متحده اینقدر به برنامۀ هسته‌ای ایران حساس شده است، در حالی که بر اساس اظهارات بسیاری از کارشناسان، این برنامه هیچ تهدیدی متوجه امریکا و متحدانش نمی‌کند؟

شاید دلیل اصلی‌اش، پیشنهادهای مغرضانۀ اسراییل و عربستان سعودی و تمایل ایالات متحده به راضی نگهداشتن این دو کشور است؛ آن هم به هر قیمتی که برای ملت امریکا تمام شود.

نویسنده می‌گوید: "در پایان، سیاست اوباما در قبال ایران شکست خورد. او با تحریم‌ها پیش رفت؛ به همان دلیلی که لیندن جانسن، بمباران ویتنام شمالی را ادامه داد - هیچ یک از این دو نمی‌دانستند چه کار دیگری باید بکنند".

نویسنده همچنین نسبت به شیوۀ پرداختن دولت به جنگ در افغانستان انتقاد دارد. "ما این مبارزه را نه در میدان جنگ بردیم و نه توانستیم آن را پای میز مذاکره بکشانیم. ما فقط از آن تبری می‌جوییم، با این امید که وقفه‌ای از آرامش ایجاد شود - فاصله‌ای منطقی میان خالی کردن نیروهای‌مان و فاجعه‌ای که به دنبال آن رخ خواهد داد؛ بطوری که برای آن سرزنش نشویم". قابل فهم است که دیپلماسی نمی‌تواند بدون حضورِ موثقِ قوا، توفیقی کسب کند. با این حال، ما جنگ با افغانستان را باختیم و نتوانستیم از موضعِ قوت، بهره‌ای از مذاکره با طالبان ببریم.

در مورد پاکستان نیز به همین ترتیب. ما نتوانستیم نگاه و تصوری استراتژیک برای این کشور بی‌ثبات در نظر بگیریم، ما در تعهدمان نسبت به دیپلماسی شکست خوردیم. ما پاکستان را از دست دادیم و در پی آن، کشوری را بی‌ثبات کردیم که به خودی خود جایی است خطرناک.

نصر می گوید "پاکستان، شکست سیاست امریکاست و شکست نوعی از سیاست است که از سوی رئیس‌جمهور نشات می‌گرفت یعنی سیاست خارجی را به دست پنتاگون و سازمان‌های اطلاعاتی سپردن."

به باور نصر، آمریکا با ظهور بهار عرب، باید نقشی اساسی در خاورمیانه ایفا کند. از نظر او، آنچه که پیش خواهد آمد، بستگی دارد به اینکه چگونه اقتصاد کشورهای عربی، به خصوص مصر، به یک نظام مبتنی بر بازار تغییر شکل پیدا کند.

مطمئناً اسلام‌گرایی، بی‌وقفه و حتی در حال تکامل، می‌تواند اما امریکا این بار باید آن را به درستی درک کند، به خصوص در مصر. نصر تاکید می‌کند که ما استطاعتِ از دست دادن این کشور را نداریم.

"سطح رشد مورد نیاز اقتصادی، نیازمند یک تغییر اساسی است". نسخۀ پیشنهادی دکتر نصر برای اقتصاد بیمار مصر این است: "مصر باید درهای اقتصاد خود را باز کند، بخش خصوصی فاسد و متورم خود را کوچک کند (میزان بدهی عمومی در سال ۲۰۱۱، ۸۰ درصد تولید ناخالص ملی بود)، قوانین و مقررات اقتصادی خود را اصلاح کند، روی آموزش و تاسیسات زیربنایی بیشتر سرمایه‌گذاری کند، و خصوصی سازی، تجارت، و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را تشویق کند."

مسلماً ایالات متحده نمی‌تواند نسبت به آنچه که مخصوصاً در مصر و عموماً در خاورمیانه جریان دارد، بی‌تفاوت باقی بماند؛ امریکا باید نقشی موثر برای هدایت اتفاق‌ها بر اساس منافع درازمدت خود ایفا کند. نصر بار دیگر نسبت به رویکرد دولت اوباما به بهارعرب انتقاد دارد.

"اوباما هرگز استراتژی اساسی برای هدایت واکنش امریکا به سلسله اتفاقات خاورمیانه ارائه نداد. واکنش او به بهار عرب، بدون استراتژی مداوم یا اشتیاق زیاد یا مداخله بود، طوری که انگار اعتراضات و تغییرات سیاسی ایجاد شده، به جای آنکه یک گشایش تاریخی باشد، گمراهیِ ناخوشایندی بوده است.

خنثی ماندن یا تنها مشاهدۀ وقوع اتفاق‌ها، انتخاب معقولی برای امریکا نیست. ما باید مطمئن باشیم که انقلاب در جهان عرب به سوی جریانی غلط هدایت نمی‌شود، همانگونه که در ایران اتفاق افتاد وقتی که حکومت بنیادگرای ضد امریکایی با ربودن انقلاب، قدرت را به دست گرفت.

اسلام‌گرایی و حتی گسترش جنبش‌های جهادی ممکن است در تمامی منطقه در حال ظهور باشد. به نظر نویسنده، "رفتار منفعلانۀ اوباما نسبت به خاورمیانه، نه به ارزش‌های امریکا خدمتی کرده است و نه به منافع درازمدتش."

نصر نشان می دهد که چگونه تمامی منطقه خاورمیانه در سال‌های اخیر تغییر کرده و چگونه چشمان مردم منطقه به روی واقعیت‌ها باز شده است، و چگونه دولت امریکا به جای توسل به گفتار بیهوده و استراتژی کهنۀ دولت‌های قبلی، باید به چنان تغییراتی با خلاقیت واکنش نشان دهد.

ما دیگر با دیکتاتورهای قابل بازیافتِ گذشته سر و کار نداریم که به دستور ما عمل می‌کردند، ما با منطقه‌ای روبرو هستیم که در حال بیداری است و قدرتی که از دست دیکتاتورها می‌رود و به دستان اکثریت می‌رسد.

نویسنده بر این باور است که خاورمیانه آنقدر اهمیت دارد که حتی موفقیت امریکا در قبال چین نیز عمدتاً به موفقیتش در منطقه بستگی دارد.

چین از جهات مختلف چالش‌برانگیزترین نگرانی امریکا است. میزان تولید ناخالص ملی آن به زودی از میزان تولید ناخالص ملی امریکا بیشتر خواهد شد.

چین در حال حاضر بزرگترین صادرکنندۀ کالا و خدمات به سراسر دنیاست، این کشور بی‌وقفه در حال جمع‌آوری قدرت در بازار جهانی و با هزینۀ ایالات متحده است، ما دشمن خود همچون ایران را به اردوگاه چین فرستاده‌ایم، به این دلیل که نتوانستیم با آنها معاشرتِ درستی داشته باشیم.

نصر بر این باور است که تمرکز تجارت و معاملات در خاورمیانه در حال حرکت از امریکا به سمت چین است. "(به عنوان مثال) چین ۲۳ میلیارد دلار صادرات به کشور ترکیه دارد" در حالی که ایالات متحده فقط ۵.۲ میلیارد دلار. امریکا در سال ۲۰۱۲ سهم ناچیزی از صادرات به ایران داشت و آن فقط ۲۵۰ میلیون دلار بود. اما تحریم‌های غیرضروری آمریکا به سود بزرگترین رقیبش چین منجر شد. صادرات چین به ایران در همان سال ۴۵ میلیا رد دلار بوده است.

نویسنده اعتقاد دارد که بیشترین سود حاصل از عقب‌نشینی امریکا در خاورمیانه عاید چین می‌شود. ما در حال واگذاری این بخش حیاتی از جهان به چین هستیم، در حالی که با هزینۀ خودمان آنجا را امن کردیم.

به نظر می‌رسد که کشورهای خاورمیانه از راهبری چین در منطقه استقبال می‌کنند، زیرا نیازمند حمایت قوی این کشور به عنوان نیروی خنثی‌کننده و متوازن با قدرت امریکایی و تهدیدهای احتمالی هستند.

این رویکرد به بهترین شکل، در استقبال ایران از حمایت چین در رویارویی اخیرش با ایالات متحده بر سر برنامه هسته‌ای دیده شد.

به گفتۀ نصر، "حالا حضور امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس و سایر مناطق، ثباتی ایجاد می‌کند که بدان وسیله، عرصه برای تاخت و تاز آزادانۀ چین و گسترش منافعش در جهان فراهم می‌شود".

دکتر نصر چنین نتیجه می‌گیرد که چین، فراتر از تهدید هسته‌ای و ضدتروریسم، باید مهمترین استراتژی امریکا در خاورمیانه در قرن بیست و یکم باشد."

*رضا ورجاوند؛ استاد دانشکدۀ مدیریت گراهام دانشگاه سنت خاویرآمریکا است.

برنامه مافياي مواد، توليد مخدر مورد اقبال زنان است

 

گفت‌وگوي «اعتماد» با مدير دفتر سلامت روان و اعتياد وزارت بهداشت
 

عباسعلي ناصحي، مديركل دفتر سلامت رواني اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت طي ماه‌هاي گذشته به سبب اظهارنظر درباره وضعيت اعتياد به مواد مخدر و الكل در كشور در صدر اخبار رسانه‌ها قرار گرفت. دفتري كه تحت نظارت وي قرار دارد بايد وضعيت سوءمصرف مواد مخدر و الكل را رصد كرده و بتواند سياست جامع و پيشگيرانه‌يي براي كنترل اين آسيب اجتماعي كه بار سنگيني بر دوش نظام سلامت و ساختار اقتصادي كشور تحميل مي‌كند تدوين كند. هفته گذشته و پس از انتشار نخستين نتايج طرح آينده‌پژوهي از سوي سازمان بهزيستي كشور كه نسبت به رشد و اوج اعتياد در ايران طي سال‌هاي 95 و 96 هشدار مي‌داد، «اعتماد» با اين مدير سياست‌گذار در نظام سلامت به گفت‌وگو نشست تا هم از نتايج بررسي‌هايي كه وزارت بهداشت در اين زمينه در دست دارد مطلع شود و هم هشدارهاي مرتبط با نتايج طرح سازمان بهزيستي از خلال اظهارات اين مدير پررنگ شود زيرا كه وضعيت امروز جامعه و مواجهه مردم با موضوع اعتياد چنين مي‌نماياند كه «اعتياد»؛ اين سرحلقه آسيب‌هاي اجتماعي هنوز آنقدر جدي گرفته نشده است.



هفته گذشته مديركل پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي كشور از انجام طرح آينده‌پژوهي خبر داد و اعلام كرد كه بر مبناي نتايج اين طرح، پيش‌بيني شده كه سال‌هاي 95 و 96، سال‌هاي اوج اعتياد در ايران خواهد بود. با توجه به اينكه وزارت بهداشت به عنوان يكي از متوليان درمان اعتياد در كشور بايد بررسي‌هاي آماري در دست داشته و همپاي ساير نهادهاي موظف، وضعيت اعتياد را رصد كند مي‌توانيد خلاصه‌يي از وضعيت موجود اعتياد در كشور ترسيم كنيد؟

در حال حاضر بنا بر آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر و نتايج بررسي وزارت بهداشت، 65/2 درصد جمعيت 15 تا 64 ساله كشور كه حدود يك ميليون و 500 هزار نفر را شامل مي‌شوند، درگير سوءمصرف مواد مخدر هستند. هنوز شايع‌ترين مواد مصرفي، مخدر سنتي شامل ترياك، شيره ترياك، هرويين و كراك افغاني است و در مرحله بعد، محرك‌هاي صنعتي قرار دارند. در چند سال اخير با افزايش تدريجي شيوع مصرف محرك‌ها مواجه بوده‌ايم اما هنوز هم مخدر سنتي شيوع بيشتري دارد اما در سال‌هاي آينده ممكن است به تدريج، شيوع مصرف مواد محرك بيشتر شده و بيشترين ماده مصرفي معتادان باشد. البته امروز بيشترين ماده مصرفي دنيا حشيش است و مخدرها و محرك‌ها در رتبه‌هاي بعد هستند اما در ايران، حشيش در رده سوم مصرف قرار دارد.

آيا نتايج بررسي سازمان بهزيستي كه هنوز هم به طور كامل اعلام نشده منافاتي با نتايج مشاهدات وزارت بهداشت ندارد؟

ما بايد بتوانيم وضعيت فعلي را رصد كرده و در جريان قرار بگيريم كه اين بررسي هم بايد بسيار سريع باشد و اطلاعاتي كه از محيط دريافت مي‌كنيم به طور دايم و به سرعت به‌روزرساني شود در حالي كه به طور معمول، مسوولان بعد از وقوع اتفاق در جريان قرار مي‌گيرند كه بايد اين فاصله را به حداقل برسانيم. دو سال قبل پروژه‌يي به نام «هشدار سريع سوءمصرف مواد» در وزارت آغاز شد كه اين پروژه بايد تغييرات محيطي را به طور مرتب رصد كرده و گزارش‌دهي مستمر به مسوولان داشته باشد. حالا مرحله اول اين پروژه تمام شده و در حال توسعه است. براي اطلاعات اين پروژه هم سه منبع اطلاعاتي شامل بيماران مراجعه‌كننده به بيمارستان‌ها و بخش مسموميت‌ها، پزشكي قانوني و آزمايشگاه‌هاي تعيين تركيب مواد مصرفي بازار در اختيار دارد. ما بايد بتوانيم آينده را پيش‌بيني كنيم كه البته سخت است زيرا فرآيند اعتياد، ديناميك و پوياست و اين فرآيند تلاش مي‌كند كه قابل پيش‌بيني نباشد زيرا بازار را از دست مي‌دهد. بنابراين، وظيفه ما هم اين است كه سيستم پويايي داشته باشيم كه علاوه بر رصد تغييرات سريع، آينده و اتفاقات آينده را هم پيش‌بيني كنيم.

تعريف وزارت بهداشت از جريان قاچاق مواد مخدر چيست؟

بازار سوءمصرف مواد، تجارت است كه البته تجارت كثيف و معروف به مافياست اما تمام اصول حاكم بر بازار در تجارت مواد مخدر هم جاري است. همچنان كه فرآيند توليد تا مصرف را هم شاهد هستيم. ماده اوليه هم يا گياهي و طبيعي است مثل ترياك كه از خشخاش به دست مي‌آيد. كوكايين و حشيش هم در زمره مواد سنتي است اما مواد اوليه مي‌تواند صنعتي و شيميايي هم باشد كه معروفترين آن، شيشه است. اين مواد پس از توليد بايد فرآوري شود. ترياك بايد در آزمايشگاه به كراك يا هرويين تبديل شود همچنان كه مواد اوليه محرك‌ها در آزمايشگاه‌ها تبديل به شيشه مي‌شود. پس از فرآوري، اين محصول بايد صادر شود كه صادرات و واردات هم توسط باندهاي گسترده مافيا اتفاق مي‌افتد و در بعضي كشورهاي جهان سوم، عوامل حكومتي هم درگير اين تجارت مي‌شوند زيرا درآمد بسيار زيادي دارد. توزيع مواد هم در سطح كلان و خرده فروشي است تا به دست مصرف‌كننده برسد. حال اين فرآيند با گردش مالي سالانه، پر سودترين تجارت دنيا پس از تجارت اسلحه قرار مي‌گيرد.

شما فعاليت مافياي مواد مخدر را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

آنچه در سال‌هاي اخير شاهد بوده‌ايم اين است كه مافيا قصد دارد مواد اعتيادآوري توليد كند كه توليد آن سريع و راحت و در تمام مكان‌ها ممكن باشد، توليد و فرآوري آن نيازمند تجهيزات پيشرفته نباشد زيرا استفاده از تجهيزات بر قيمت محصول افزوده و مجموعه توليد را آسانتر در معرض شناسايي قرار مي‌دهد. در عين حال ماده توليد شده بايد طيف مصرف‌كننده وسيع و گسترده‌يي داشته باشد زيرا سود بيشتري براي مافيا دارد بنابراين تمركز امروز مافيا بر كودكان و نوجوانان است زيرا اعتياد اين گروه دايم و مادام‌العمر است در حالي كه اعتياد در سنين بالا به علت كوتاه بودن دوران مصرف سود زيادي براي مافيا ندارد. تمركز ديگر مافيا بر گروه زنان به عنوان نيمي از جمعيت جامعه است. خوشبختانه در ايران، اعتياد زنان نسبت به مردان كمتر بوده و بنابراين مافيا تعداد زيادي از جمعيت هدف خود را از دست داده اما برنامه آينده اين است كه ماده‌يي مورد اقبال زنان توليد كند تا بر تعداد مصرف‌كنندگانش افزوده شود. مافيا درصدد توليد ماده‌يي است كه قيمت آن ارزان و مصرف آن آسان بوده و نياز به وسايل حجيم و گران نداشته و بدون بوي خاص و دود، همه جا قابل مصرف باشد علاوه بر آنكه افراد بتوانند با شيوه‌هاي مختلف استنشاقي، تزريقي، خوراكي و دارويي آن را مصرف كنند. مافيا مي‌داند كه دغدغه‌هاي امروز، افسردگي و اضافه وزن و چاقي، فقدان انرژي و كسالت و سستي و ناتواني جنسي و بيماري‌هاي شايع مثل فشار خون و ديابت است بنابراين، ايجاد اثرات خوش‌آيند سريع، ايجاد شادابي و انرژي و نشئگي و ايجاد اثرات مثبت بر دغدغه‌هاي جسمي و رواني جامعه از ديگر ويژگي‌هاي موادي است كه مافيا در توليد آن دست دارد. مافيا تلاش بر توليد ماده‌يي دارد كه اثر اعتياد آور جسمي آن هرچه كمتر و اثر رواني بيشتري داشته و عوارض اجتماعي آن حداقل باشد در حالي كه اكنون مواد محرك عوارض اجتماعي بسيار زيادي داشته و باعث افت كاركرد و بيكاري و طرد از خانواده و جرم و جنايت مي‌شود و اين عوارض به ضرر مافياست زيرا از تعداد مصرف‌كنندگان كم مي‌شود. مافياي مواد مخدر همزمان اقدامات فرهنگي را هم در دست داشته و با القائاتي نظير اعتيادآور نبودن اين مواد و قابل ترك بودن مصرف و ايجاد نشدن وابستگي جسمي و بي‌ضرر بودن مصرف تفنني و تاثير مثبت بر بيماري‌هاي شايع مثل فشار خون و ديابت و چاقي و افزايش تمركز و عملكرد شغلي و عملكرد جنسي و عملكرد اجتماعي و اعتماد به نفس، بر باور جامعه كار مي‌كند و پاسخ مثبت هم مي‌گيرد.

پيش‌بيني وزارت بهداشت از وضعيت آتي اعتياد در ايران با توجه به شناختي كه از جريان هوشمند قاچاق مواد مخدر داريد چيست؟

پيش‌بيني ما اين است كه توليد و مصرف مواد محرك صنعتي در ايران گسترش مي‌يابد و اين گسترش تا زماني كه ماده‌يي با سوددهي بيشتر وارد بازار شود ادامه خواهد يافت. فعلا نمي‌توانيم زمان مشخصي براي ورود ماده جديد مشخص كنيم اما پيش‌بيني مي‌كنيم كه ظرف چند سال آينده با اوج مصرف مواد محرك صنعتي مواجه باشيم. علاوه بر آنكه بررسي‌هاي ما از رشد معضل سوءمصرف الكل هم در سال‌هاي آينده خبر مي‌دهد زيرا بررسي‌هاي موردي ما در سال‌هاي گذشته و آمار مراجعه بيماراني كه به دليل مصرف الكل دچار عوارض جسمي و رواني شده‌اند و همچنين كشفيات انتظامي از افزايش سوءمصرف الكل خبر داده و پيش‌بيني مي‌كنيم كه اين مساله به معضل بزرگ‌تري در آينده تبديل شود.

سال گذشته وزارت بهداشت اعلام كرد كه دست به كار تدوين سند كنترل و مقابله با سوءمصرف الكل شده است. اما آنچه كه امروز نمود بارزتري دارد اعتياد به مواد مخدر و محرك است و اگر اعتياد به الكل در وضعيت نگران‌كننده‌يي قرار داشت حتما نهاد جداگانه‌يي هم براي كنترل آن تشكيل مي‌شد، در حالي كه امروز ما فقط شاهد فعاليت يك نهاد براي مقابله با سوءمصرف مواد مخدر هستيم. شما وضعيت سوءمصرف الكل را در مقابل اعتياد به مخدرها و محرك‌ها تا چه حد نگران‌كننده ديده‌ايد؟

سوءمصرف الكل و مواد محرك بسيار خطرناك است و نسبت به افزايش هر دو نگران هستيم. اگرچه كه پيش‌بيني ما گسترش سوءمصرف مواد محرك است اما متاسفانه با تغيير باور مردم نسبت به مصرف الكل هم مواجهيم و مي‌شنويم كه در باور مردم، مصرف اندك الكل بي‌ضرر است و ضرر جسمي ندارد در حالي كه مصرف اندك، سرآغاز اعتياد است .

etemadnewspaper.ir

همه چی در باره تلویزیون


وضوح ‌تصویر با تعداد پیکسل‌هایی تعیین می‌شود که به صورت افقی و عمودی در نمایشگر تلویزیون قرار گرفته‌اند. هرچه تعداد پیکسل‌ها بیشتر باشد، تصاویر واضح‌تر خواهند بود.

همه چی در باره تلویزیون

تلویزیون‌ها علاوه بر فرمت‌های متنوع، انواع مختلفی هم دارند. از جمله فرمت‌های آنها می‌توان به استاندارد،  HDو Full HD اشاره کرد. در حالت استاندارد تعداد پیکسل‌های افقی تصویر 720 و  عمودی 480 است. کیفیت تصاویر HD، 1280 پیکسل افقی و 720 پیکسل عمودی است. به این ترتیب، کیفیت HD – به دلیل پیکسل‌های بیشتر - بسیار بهتر از فرمت استاندارد است.

Full HD هم به معنی بهترین کیفیت تصویر است. با این فرمت، کاربر می‌تواند حتی کوچک‌ترین جزئیات تصویر را به‌راحتی ‌ببیند. حداکثر پیکسل‌های افقی آن 1920 و عمودی‌اش 1080 است. به این نوع فرمت1080 نیز می‌گویند زیرا نشان ‌دهنده حداکثر پیکسل‌های تصویر در حالت عمودی است. اما انواع تلویزیون نیز شامل LCD، LED و ... می‌شود که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

تلویزیون HD چیست؟

HD مخفف کلمه انگلیسی High Definition به معنای کیفیت بالاست. HDTV تلویزیون‌های دیجیتالی هستند که کیفیتی چند برابر تلویزیون‌های عادی دارند.  نقش اصلی این فناوری افزایش کیفیت صدا و تصویر صفحه‌نمایش است. این تلویزیون‌ها امکان اتصال به دیگر دستگاه‌های الکترونیک مانند کامپیوتر را دارند. از ویژگی‌های اصلی آنها می‌توان به شفافیت و دقت بالای تصویر، نمایش رنگ بیشتر، افزایش وسعت طول و عرض تصویر، صدای دیجیتال چند کاناله با کیفیت بالا اشاره کرد.

مشخصات تلویزیون‌های HD

کیفیت تصویر

بر اساس استانداردهای تعریف شده، وضوح تصویر تلویزیون‌های HD شش برابر بیش از تلویزیون‌های معمولی است. سرعت نمایش فیلم آن نیز در هر ثانیه 60 فریم کامل است؛ یعنی دو برابر تلویزیون‌های عادی! 

ممکن است هنگام تماشای برنامه‌های معمولی در تلویزیون‌های HD، کناره‌های تصویر سیاه یا حتی خود آن کشیده و زوم شود. در این صورت کیفیت تصویر در آنها از تلویزیون‌های عادی پایین‌تر است. برای داشتن بهترین کیفیت تصویر، بهتر است تلویزیون را بر اساس راهنمایی شرکت تولید کننده تنظیم کنید. استانداردهای صوتی و تصویری متعددی برای حالت‌های مختلف در این تلویزیون‌ها تعریف شده است که با انجام دادن تنظیم صحیح می‌توانید از آنها بهره ببرید.

اتصالات

تلویزیون‌های HD خروجی‌های متنوعی برای اتصال با دیگر وسایل دارند اما همه آنها سیگنال‌های HDTV را حمایت نمی‌کنند. به شما پیشنهاد می‌کنیم تلویزیونی بخرید که حداقل یک ورودی HDMI داشته باشد. غیر از سوکت‌های اتصال به کامپیوتر و آنتن HD که پشت تلویزیون تعبیه شده‌اند، دیگر اتصالات مثل RF، composite و S-Video کیفیت بالایی در مقایسه با HD ندارند. 

کنتراست تصویر

كنتراست به معنای اختلاف ميزان روشنايي و تاريكي یک تصوير در صفحه‌نمايش است که استاندارد خاصی براي اندازه‌گيري آن وجود ندارد. اما به‌طور کلی، تلويزيون‌هاي HD با‌كيفيت و پيشرفته معمولا از درجه كنتراست بالايي برخوردارند كه از 1:1000 شروع مي‌شود. بيشتر تلویزیون‌های HD صحنه‌های روشن را خوب نشان می‌دهند اما مدل‌هایی مثل ال‌سی‌دی در نمایش صحنه‌های تاریک کمی مشکل دارند. 

نرخ بازسازی تصویر

شاید در آگهی‌های تبلیغاتی تلويزيون‌هايHD دیده باشید که قابلیت 60 یا 120 هرتز را برای آنها ذکر می‌کنند. این ارقام در واقع نمایانگر نرخ بازسازی تصویر هستند که سرعت عملكرد دستگاه را مشخص مي‌كند. برای مثال، اگر نرخ بازسازی تصویر 60 هرتز (60Hz)  باشد یعنی تلویزیون در هر ثانیه 60 بار مي‌تواند تصوير را بازسازی می‌کند و نمايش دهد. به عبارت بهتر، لامپ‌های نمایش‌دهنده تصویر در هر ثانیه 60 بار خاموش و روشن می‌شوند تا تصویر شکل بگیرد و دیده شود.

LCD چیست؟

نمایشگرهای ال‌سی‌دی از دو لایه مواد شفاف تشکیل شده‌اند که قطبی شده و محکم به هم چسبیده‌اند. یکی از این لایه‌ها که به طور جداگانه با مواد پلیمری پوشیده شده است کریستال‌های مایع را نگه می‌دارد. کریستال‌های ال‌سی‌دی خودشان نور ندارند بلکه از یک منبع خارجی مثل لامپ‌های فلورسنت نور می‌گیرند. LCD رایج‌ترین نوع تلویزیون‌های موجود در بازار است و به دلیل تنوع قیمت و اندازه، میان کاربران محبوبیت خاصی دارد. مصرف برق ال‌سي‌دي نسبت به تلويزيون‌هاي معمولي بسيار كمتر است.  با توجه به ساختار ويژه‌اي كه اين نمايشگرها دارند، دقت و كيفيت تصاوير متحرك در آنها بسيار بالاست. از سوي ديگر، مي‌توان گفت مهم‌ترين مزيت ال‌سي‌دي نسبت به لامپ‌تصوير، توليد و منتشر نکردن اشعه‌هایی است كه به چشم آسيب می‌رسانند. 

بزرگ‌ترين مشكل نمايشگرهاي ال‌سي‌دي عمر كوتاه آنهاست كه به حدود 16 هزار ساعت می‌رسد در صورتي كه عمر نمايشگرهاي معمولي 30 هزار ساعت است. 

مشخصات تلویزیون‌های LCD

‌كنتراست تصوير و کیفیت رنگ مشكي

نور موجود در ال‌سي‌دي‌ها با گذشتن از كريستال مايع و فيلتر رنگ تغيير وضعيت می‌دهد و به چشم ما مي‌رسد. مشكلي اصلی ال‌سي‌دي‌ها نمایش رنگ مشكي است. وقتي يك سلول می‌خواهد رنگ مشكي توليد كند، بايد جلوي عبور نور را بگيرد تا این رنگ به چشم بيننده برسد. اما اين عمل به دلیل وجود همیشگی نور پس‌زمينه به طور کامل صورت نمی‌گیرد و رنگ مشكي در ال‌سی‌دی كامل و عمیق دیده نمی‌شود.

‌روشنايي تصوير

همان‌طور كه اشاره شد، در ال‌سي‌دي از يك منبع جداگانه براي ايجاد نور استفاده مي‌شود. در این نوع تلویزیون كه مي‌توان ميزان نور را به سادگي و با توجه به محيطي كه تلويزيون در آن قرار دارد، كم يا زياد كرد. اما پلاسما هر سلول نور مورد نياز را خودش توليد مي‌كند. این مساله باعث می‌شود دیدن تصاویر تلویزیون‌های پلاسما در محيط‌هاي پرنور و فضاي آزاد کمی سخت‌تر باشد. به همين دلیل برای پخش تصاویر تبليغاتي يا در محيط‌هاي پر‌نور از ال‌سی‌دی استفاده مي‌كنند.

‌پخش تصاوير با حركت سريع

ال‌سي‌دي‌ مشكل زمان پاسخ‌دهي دارد؛ يعني مدتی طول مي‌كشد که بتواند يك فريم را جايگزين فريم قبلي كند. اين مساله باعث مي‌شود هنگام پخش تصاويري كه صحنه‌هايي با حركت سريع دارند، سايه‌اي از فريم قبلي روي صحنه باقي بماند. البته اکنون با ساختن مدل‌هايي با زمان‌ پاسخ‌دهي كمتر از 8 ميلي‌ثانيه نگراني‌ها در اين زمینه كمتر شده است. 

 ‌طول عمر

طول عمر ال‌سي‌دي‌ها حدود 60 هزار ساعت (7 سال به طور مداوم و شبانه‌روزی) است. در واقع عمر مفید ال‌سي‌دي تا زماني است كه ميزان نور پس‌زمينه آن‌ به نصف كاهش پيدا كند.

پلاسما چیست؟

اساس فناوری نمایشگرهای پلاسما، لامپ‌های فلورسنت است. این صفحه‌نمایش از چندین سلول تشکیل شده که هر یک از آنها دو صفحه شیشه‌ای مجزا دارند. در فاصله بین این دو صفحه، گاز نئون - زنون تزریق می‌شود که در روند تولید به صورت پلاسما (مایع) درمی‌آید. هنگام اتصال تلویزیون یا نمایشگر به برق، این گازها فسفرهای آبی، قرمز و سبز تولید می‌کنند و در نهایت موجب شکل‌گیری تصویر می‌شوند. در این سیستم، یک پیکسل برابر با گروهی از فسفرهای قرمز، آبی و سبز است. 

پلاسماها تنوع چندانی ندارند و اندازه بیشتر آنها بالای 42 اینچ است. مهم‌ترين مزاياي نمايشگر پلاسما اين است که زاويه ديد 180 درجه‌اي ايجاد مي‌كند و مي‌توان تصوير را از همه طرف به‌طور كامل در آن مشاهده كرد. جالب اين كه روشنايي تصوير به صورت خودکار با روشنايي محيط تطابق پيدا مي‌كند. مثلا اگر در محيط تاريك به تلویزیون نگاه كنيد، تصاوير را روشن‌تر می‌بینید. پلاسماها بسیار باریک هستند اما متاسفانه انرژی برق زیادی مصرف می‌کنند. 

مشخصات تلویزیون‌های پلاسما

‌كنتراست تصوير و کیفیت رنگ مشكي

برخلاف ال‌سي‌دي، در پلاسما نور پس‌زمينه وجود ندارد و هر سلول نور مورد نيازش را خود توليد مي‌كند. به این ترتیب فقط با خاموش كردن سلول مورد نظر مي‌توان به سطح مناسبي از رنگ مشكي رسيد. به‌ همين دلیل است که كنتراست تصوير در پلاسما بسيار بيشتر از ال‌سي‌دي به نظر می‌رسد.

Burn-In

يكي از معایب پلاسما ايجادBurn-In  است. در این حالت اگر يك تصوير ثابت مدتی طولاني روي صفحه تلويزيون ثابت پخش شود، ممكن است پس از تغییر تصویر نیز شبحي از آن همچنان روی صفحه باقي بماند. تصاوير تلويزيون معمولا متحركند‌ و اين مساله بيشتر در مورد آرم‌ شبكه‌هاي تلويزيوني اتفاق مي‌افتد که گوشه‌ تصویر ثابت هستند. البته با پيشرفت فناوري ساخت و به وجود آمدن امكاناتي همچون‌Anti-Burn ، این مشکل تا حد زیادی برطرف شده است.

‌طول عمر

در تلویزیون‌های پلاسما به دلیل اين كه وظيفه توليد نور بر عهده خود سلول‌هاست و اين كار از طريق فسفرهاي داخل آنها صورت مي‌گيرد، ‌عمرشان را مدت زماني در نظر مي‌گيرند كه درخشندگي اين فسفرها به نصف كاهش پيدا كند. پلاسماهای قدیمی حدود 20 هزار ساعت دوام می‌آوردند اما عمر انواع امروزی آنها همانند ال‌سی‌دی‌ها و حدود 60 هزار ساعت است.

LED چیست؟

تلویزیون‌های LED نسل بعد از LCD‌ها هستند که تکنیک تابش نور متفاوتی دارند. همین مساله تفاوت‌های اساسی در کیفیت تصویر آن نسبت به ال‌سی‌دی ایجاد می‌کند. در تلویزیون‌های LED برای روشن کردن صفحه‌نمایش از دیودهای ساطع‌‌کننده نور(LED)  در قسمت پشت یا دورتادور آن استفاده می‌شود. با بهره‌گیری از این چراغ‌ها تصاویر مشکی طبیعی‌تر به نظر می‌رسند و کنتراست آنها نیز بالاتر می‌رود. 

مشخصات تلویزیون‌های LED

کنتراست و کیفیت تصاویر تیره: تلویزیون‌های LED در مقایسه با LCDها از کنتراست تصویر بهتری برخوردارند. نمایشگرهای LCD برای ایجاد تصاویر تیره باید کریستال‌ها را بچرخانند و راه نوری را که از پشت صفحه می‌تابد، سد کنند. این مساله یکی از مشکلات عمده آنهاست زیرا با ممانعت از تابش نور، کنتراست تصویر کاهش می‌یابد و جزئیات آن از بین می‌رود. اما در تلویزیون‌های LED با استفاده از قابلیت تیرگی موضعی، میزان نور صفحه کنترل و این مشکل برطرف می‌شود. در حقیقت LED‌‌ها به جای ممانعت از تابش نور، آن را پشت تصاویر مشکی کم‌رنگ می‌کنند. به این ترتیب تصاویر تیره بهتری به دست می‌آید.

درجه دقت رنگ: نمایشگر‌های LED با بهره‌گیری از فناوری نورهای رنگی یا RGB می‌توانند از طریق تنظیم نوری که از پشت صفحه‌نمایش می‌تابد، رنگ‌های حقیقی تصویر را به نمایش درآورند. در این فناوری که نوعی روش تشريح رنگ است و در بسيارى از نمایشگرها مورد استفاده قرار می‌گیرد، با مخلوط كردن درصدی از رنگ‌های قرمز، سبز و آبى، رنگ مورد نظر به دست می‌آید.اندازه: اندازه تلویزیون‌های LED بین40 تا 70 اینچ متغیر است و کمترین ضخامت آنها به 5/2 سانتی‌متر می‌رسد.

طول عمر: بیشتر سازندگان تلویزیون‌های LED ادعا می‌کنند طول عمر ‌محصولاتشان بیش از 100 هزار ساعت است. البته هنوز آمار ثابت شده‌ای از میزان ماندگاری این تلویزیون‌ها در دست نیست. در هر حال طول عمر دیودهای نوری بالاست. 

میزان مصرف انرژی:  LED‌‌ها بین انواع تلویزیون‌های HD کمترین میزان مصرف انرژی را دارند. گفته می‌شود این تلویزیون‌ها می‌توانند تا 40 درصد از میزان مصرف انرژی بکاهند. 

مزایای زیست‌محیطی: کمتر مصرف شدن انرژی در تلویزیون‌های LED باعث می‌شود میزان تشعشع کربن و تولید گرما در آنها کاهش یابد، این مساله آلودگی کمتر هوا را نیز در پی دارد. علاوه بر این، تولیدکنندگانی همچون سامسونگ ادعا می‌کنند که تلویزیون‌های LED شرکت‌شان جیوه ندارند. عدم وجود جیوه مشکل از بین بردن تلویزیون‌های از کار افتاده را بدون آسیب رساندن به محیط‌ زیست برطرف می‌کند.

OLED چیست؟

مسلما با ورود تلویزیون‌های OLED به بازار، LCD و حتی  LEDبه فناوری‌های درجه دو تبدیل می‌شوند. این تلویزیون‌ها به نازکی یک ورق کاغذ هستند و چند صد گرم بیشتر وزن ندارند. 

صفحه‌نمایش این تلویزیون‌ها را مجموعه‌ای از پرده‌های نازک از جنس مواد آلی تشکیل می‌دهد که بین دو رسانا قرار گرفته‌اند. این نمایشگرها از فناوری OLED - دیودهای آلی ساطع‌کننده نور- بهره می‌برند. از آنجا که این دیودها (OLEDs) خودشان نور می‌دهند، به نور پشت ‌صفحه نیاز ندارند. به همین دلیل نیز نمایشگرهای OLED بسیار سبک، باریک و کم‌مصرف هستند. 

از مزایای دیگر این نوع تلویزیون‌ها می‌توان به مواردی همچون درخشندگی بیشتر در مقایسه با سایر فناوری‌های نورپردازی از پشت، سرعت بالای بازسازی صفحه و واکنش سریع‌تر به تغییر سیگنال‌ها که باعث می‌شود این تلویزیون برای نمایش فیلم‌های سینمایی ایده‌آل باشد، مقاومت زیاد در برابر ضربه و چرخش‌های ناگهانی، کارایی بالا در دماهای مختلف و شرایط گرمایی نامناسب و مصرف پایین انرژی به علت عدم استفاده از نور پس‎زمینه اشاره کرد. 

تلویزیون‌های UHD؛ گام بعدی 

فناوری جانشین تلویزیون‌های با کیفیت بالا، ‌Ultra High Definition TV یا به اختصار UHDTV (با کیفیت بسیار بالا) نامیده می‌شود. کیفیت این فناوری چند برابر تلویزیون‌های‌HD  است. ژاپنی‌ها سال 2002 نمونه آزمایشی این سیستم ‌را به‌طور رسمی معرفی کردند. آنها همچنان سخت تلاش می‌کنند که کیفیت سیستم، نرم‌افزار و تجهیزات UHD را بهبود بخشند و از این طریق تجربه تماشای برنامه‌های تلویزیونی را بهینه کنند. هدف نهایی آنها این است که تا سال 2015 میلادی بتوانند پخش آزمایشی برنامه‌ها به وسیله امواج ماهواره‌ای را آغاز و تا سال 2025 میلادی نیز استفاده از فناوریUHDTV  را در ژاپن امکان‌پذیر کنند.

تلویزیون‌های  UHDدارای کیفیت ‌تصویری 16 برابر انواع HD‌‌‌ها هستند و از قابلیت نمایش تصاویری با رزولوشن4320 ×7680 بهره می‌برند؛ یعنی 32 میلیون پیکسل. این در حالی است که تلویزیون‌های HD تقریبا 2 میلیون پیکسل را نمایش می‌دهند. علاوه بر این بهبود شگرف در کیفیت‌ تصویر، با استفاده از فناوری UHDTV کیفیت صدا نیز بهبود چشمگیری پیدا می‌کند. با این فناوری می‌توان صدای 24 کانال صوتی را با 24 بلندگوی متفاوت شنید که هر کدام کیفیت متفاوتی دارند. 

زیاد بودن تعداد پیکسل‌ها نه تنها کیفیت تصویر را در UHDTV‌ها به طور استثنایی افزایش می‌دهد بلکه به نمایشگرهای بسیار بزرگی نیز احتیاج دارد. سازندگان پیش‌بینی می‌کنند اندازه نمایشگرهای UHD بین 100 تا 200 اینچ باشد. نمونه‌های تجاری نیز که احتمالا برای اهداف آموزشی، امنیتی و تبلیغاتی در ورزشگاه‌ها، نمایشگاه‌ها و موزه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند بین 350 تا 600 اینچ تولید خواهند شد. 

از طرف دیگر، سرعت نمایش فریم‌ها در سیستم‌ها و تلویزیون‌های UHD‌ برابر با p60 (تصاعدی) و بهتر از تلویزیون‎های HD است. با این حال فعلا قرار است نسبت تصویر 16 به 9 مورد استفاده در تلویزیون‌های HD در UHD‌ها هم حفظ شود. به این ترتیب، فناوری جدید با نحوه پخش HDTV سازگار می‌شود.  

مشخصات تلویزیون‌های UHD

وضوح ‌تصویر

وضوح ‌تصویر با تعداد پیکسل‌هایی تعیین می‌شود که به صورت افقی و عمودی در نمایشگر تلویزیون قرار گرفته‌اند. هرچه تعداد پیکسل‌ها بیشتر باشد، تصاویر واضح‌تر خواهند بود.

 نسبت تصویر

 نسبت تصویر تناسب طول و عرض صفحه‌نمایش را تعریف می‌کند. این ویژگی در تلویزیون‌های قدیمی 4 به 3 بود در حالی که در تلویزیون‌های کنونی 16 به 9 است. 

نرخ بازسازی تصویر

 این سرعت در واقع تعداد دفعات تجدید شدن تصویر روی صفحه‌نمایش را نشان می‌دهد. حروف کوچکی که پس از اعداد معرف کیفیت تصویر نوشته می‌شوند، نشانگر نحوه انجام این فرآیند هستند. 

تلویزیون هوشمند Smart TV 

تلویزیون‌های هوشمند مانند تلفن‌های هوشمند امکان اتصال به اینترنت و استفاده از سرویس‌های آنلاین ویدیویی و شبکه‌های اجتماعی و غیره را دارند. تلویزیون‌های هوشمند قادرند با کامپیوتر ارتباط برقرار کرده و اطلاعات را دریافت یا ارسال کنند. اصطلاح Smart TV یا تلویزیون هوشمند، نخستین بار توسط سامسونگ معرفی شد، پس از آن ال‌جی و فیلیپس نیز آن را توسعه دادند. تمام فلسفه هوشمندی در این است که شما را بیشتر پای تلویزیون بنشاند. در حقيقت، تلویزیون‌های هوشمند سعی می‌کنند دو دنیای برنامه‌های تلویزیونی و اینترنت را به يکديگر پیوند دهند.تلویزیون هوشمند این قابلیت را به شما می‌دهد تا دیگر به اتصال انواع و اقسام دستگاه‌های پخش‌کننده به تلویزیون نیاز نداشته‌باشيد و بتوانید تمامی فایل‌های چندرسانه‌ای خود را حتی به صورت بی‌سیم مشاهده کنید.

همچنین از طریق تلویزیون هوشمند می‌توانید به اینترنت وصل شوید، ایمیل‌ها را چک کنید، با دوستانتان صحبت کنید، به سایت‌های شبکه‌های اجتماعی بروید و فایل‌های چند‌رسانه‌ای را از روی اینترنت ببینید.در حال حاضر اکثر تولید کننده‌های تلویزیون، تلویزیون‌های هوشمند تولید می‌کنند ولی برخی، نام‌های متفاوتی برای تلویزیون‌های هوشمند خود گذاشته‌اند. به ‌عنوان مثال سونی تلویزیون‌های هوشمند خود را Internet TV نام‌گذاری کرده است، به هر حال منظور از تلویزیون هوشمند (Smart TV) تلویزیونی است که قادر است به اینترنت متصل شود و سرویس‌های اینترنتی را در اختیار کاربر قرار دهد.

HDMI چیست؟

HDMI)High Definition Multimedia Interface) به معنی رابط مالتی‌مدیا با کیفیت بالاست. این رابط تنها مورد استانداردی است که صدا و تصویر را بدون فشرده‌سازی و کاهش کیفیت انتقال می‌دهد؛ یعنی با حفظ استاندارد‌های موجود و  بدون این که خللی در کیفیت آنها ایجاد شود.

 HDMI کابلی برای انتقال صدا و تصویر است. با وجود آن دیگر به رابط‌های رنگی صدا و تصویر نیازی نیست. با این کابل می‌توان دستگاهای صوتی و تصویری مثل DVDپلیرها، کنسول‌های بازی و ... را به هم وصل کرد.

HDMI  تصاویر و همچنین صدای دیجیتال را در 8 باند مجزا حداکثر تا 196کیلوهرتز انتقال می‌دهد و از همه فرمت‌های دیجیتال صوتی مانند DTS و دالبی‌دیجیتال نیز پشتیبانی می‌کند. 

در نظر داشته باشید که برای استفاده از HDMI هر دو دستگاه  فرستنده و گیرنده  باید به پورت HDMI مجهز باشند.

تلویزیون‌های سه‌بعدی 

سه‌بعدی واژه‌ای کلی برای نوعی فناوری در نمایشگرهاست که به کاربر اجازه می‌دهد فیلم، بازی یا هرگونه تصویر ویدئویی را به صورت بُعددار و برجسته ببیند. تلویزیون‌های HD‌ در حالت عادی فقط طول و عرض دارند اما این فناوری به آنها بُعد سوم یعنی عمق هم می‌دهد.

بعد سوم برای این که خودش را به ما نشان دهد مغزمان را گول می‌زند. می‌پرسید چگونه؟ اول باید ببینیم چشم‌ها چطور می‌بینند. هنگامی که جسمی از ما دور است، شعاع‌های نوری که از آن به دو چشم ما می‌رسند با هم موازی هستند. ولی وقتی همان جسم نزدیک می‌شود، این شعاع‌ها دیگر موازی نیستند بلکه به صورت همگرا حرکت می‌کنند و چشم ما برای دیدنشان باید کمی تغییر حالت بدهد. کنترل و ثبت این تغییرات به عهده مغز است. اطلاعات به دست آمده به مغز کمک می‌کنند که فاصله جسم تا چشم را تخمین بزند.

به طور مثال، چشم برای دیدن یک جسم، تقعر بسیار کمی پیدا کند، مغز متوجه می‌شود که این جسم در فاصله‌ای نزدیک قرار دارد.ایده اصلی ضبط و پخش تصویر نیز دقیقا بر همین عملکرد مغز و چشم استوار است. در تلویزیون‌های سه‌ بعدی تلاش بر آن است تصاویری ارائه شوند که برای هر چشم در محل متفاوتی قرار داشته باشند تا مغز آنها را به صورت غیرمسطح و عمقدار تشخیص دهد. اینجاست که مغزمان را فریب می‌دهیم!البته مشکلی هم وجود دارد چرا که تمرکز کردن چشم‌ها روی تصاویر متفاوت به این معنی است که میزان تقعر و نقطه فوکوس چشم‌های چپ و راست با هم فرق دارند. همین امر باعث سردرد و سرگیجه می‌شود.

احتمالا دیده‌اید که برای نمایش کیفیت تصاویر در کنار اعداد 1080، 720 و 480 گاهی i و گاهی p می‌گذارند. این دو فرمت با هم تفاوت‌هایی دارند که در اینجا به آنها اشاره می‌کنیم.

منظور از i و p در فرمت HD چیست؟

فرمت i:

 i مخفف کلمه انگلیسی interlace و به معنی «به هم پیچیده» است. این حرف که در ادامه عدد نمایشگر کیفیت تصویر می‌آید، نشان می‌دهد که در این فرمت همه پیکسل‌ها و خطوط در یک زمان پردازش نمی‌شوند. ابتدا پیکسل‌های فرد سپس پیکسل‌های زوج  با فاصله زمانی 30/1 ثانیه از هم پردازش می‌شوند. البته این روش یک اشکال دارد و آن هم ایجاد لرزش در تصویر یا Flicker هنگام افزایش اندازه آن و سرعت تغییر فریم‌هاست.

فرمت P:

 P مخفف کلمه انگلیسی progressive و به معنی «تصاعدی» است. این فرمت مثل 480p, 720p و 1080p در واقع نوع پیشرفته‌تر فرمتi  است که امروزه در تلویزیون‌های جدید کاربرد بیشتری دارد. در فرمت  pبرخلاف فرمت i همه پیکسل‌ها در یک زمان پردازش می‌شوند در نتیجه تصاویر صاف‌تر و زنده‌تر هستند، به اصطلاح عامیانه، نمی‌پرند و لرزش ندارند.

چشم انداز بهتر اقتصادهای پیشرفته

economy
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه می گوید ، چشم انداز رشد در اقتصادهای پیشرفته بهتر از پیش بینی های گذشته است.
بر اساس گزارش این سازمان، آمریکا و ژاپن در راس کشورهایی هستند که از رشدی قوی تر برخوردار خواهند بود، اما اروپا رشد کمتری خواهد داشت.

سازمان همکاری اقتصادی و توسعه می گوید آمارهای جدید دولتی نشان می دهد اقتصاد آمریکا با سرعت بیشتری نسبت به پیش بینی های قبلی رشد کرده است و احتمالاً چشم انداز بهتری در سال
2013 خواهد داشت.

به گزارش  این سازمان،  آمریکا ، بزرگترین اقتصاد جهان، در سه ماهه اول سال 2013 حدود سه ونیم درصد رشد نشان داد ، اما  این رشد از ماه آوریل تا ژوئن به دو درصد کاهش خواهد یافت.

ژاپن با سه و دو دهم درصد رشد از ماه ژانویه تا مارس 2013 در رده دوم قرار دارد. بر اساس پیش بینی این سازمان، رشد ژاپن در سه ماهه دوم به دو و دو دهم درصد کاهش می یابد.

پیر کارلو پادوان اقتصاددان ارشد سازمان می گوید "چشم انداز سال 2013 نشان می دهد اقتصاد جهانی، به ویژه اقتصاد آمریکا و ژاپن بهبود داشته اند، و اروپا رشد کمتری خواهد داشت".


به گفته پاودوان گرچه اروپا توانسته است برای حل برخی از مشکلات ناشی از بحران بدهی کشورهای حوزه یورو گام بردارد ، چشم انداز رشد برای 17 اقتصاد حوزه یورو ناهمگون است.

او می گوید " آلمان بالای دو درصد رشد خواهد داشت که نشان از اقتصاد سالم این کشور دارد. اما فرانسه، دومین اقتصاد اروپا، احتمالاً در سال 2013  رشدی نخواهد داشت. اقتصاد ایتالیا نیز گرچه کوچک تر می شود ، احتمالاً رشد مثبتی خواهد داشت".

سازمان همکاری اقتصادی و توسعه گزارش جداگانه یی در ارتباط با چین منتشر کرده است که نشان می دهد اقتصاد چین در سال جاری بین 8 تا 9 درصد رشد خواهد کرد.

این سازمان می گوید ، چین با چنین رشدی می تواند تا سال 2016 ضمن پیشی گرفتن از آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان شود.

بهار فصل آلرژی ها و حساسیت ها


 
 بهار فصل آلرژی ها و حساسیت هاست. بسیاری از بیماران به خاطر آبریزش شدید، عطسه های پی در پی و خارش های پوستی در این فصل به پزشک مراجعه می کنند.
 
به گزارش سلامت، گرچه نوعی آلرژی که به عنوان واکنش های افزایش حساسیتی یا آنافیلاکسی شناخته می شود، بیشتر مربوط به تزریق داروهاست که سردسته آنها پنی سیلین است، اما حقیقت این است که واکنش حساسیتی واکنشی است که برای بروز نیاز به تماس ماده ای با بدن دارد که سیستم دفاعی بدن آن را غریبه بداند و شروع به واکنش شدید کند. در این واکنش به محض تماس بدن با ماده حساسیت زا یک سری مواد در خون آزاد می شود که باعث بروز این علائم می شوند.
 
آنافیلاکسی به شدیدترین واکنش های حساسیتی گفته می شود که با افت فشار خون و حالت خفگی نمود می یابد.اما باید این را به خاطر سپرد که واکنش های حساسیتی خفیف می توانند به واکنش های شدید و حتی مرگ منجر شوند.
 
سن، جنسیت، شغل، نژاد و موقعیت جغرافیایی تاثیری در میزان بروز واکنش های حساسیتی ندارد. اما بیمارانی که تجربه آنافیلاکسی قبلی (به هر چیزی) را دارند یا افرادی که قبلا با دارویی دچار چنین واکنشی شده اند و همچنین افراد آسمی که بیماریشان بخوبی کنترل نشده، در معرض بروز بیشتر آنافیلاکسی هستند. امکان بروز برای پنی سیلین ۲۰ ـ ۱۰ درصد و برای نیش حشرات ۶۰ ـ ۴۰ درصد عنوان می شود و شایع ترین علل بروز واکنش های حساسیت پذیری شدید آنتی بیوتیک ها، حشرات و غذاها هستند. در کودکان غذاها (صدف، تخم مرغ، گندم و شیر) از علل شایع بروز این واکنش ها هستند.
 
بیماران عموما ابتدا دچار قرمزی و خارش پوست و کهیر می شوند. سپس اضطراب، سبکی سر، احساس پری در گلو، کم آوردن نفس و سنگینی در قفسه سینه بروز می کند. با پیشرفت بیماری علائمی همچون تنگی نفس شدید، افت هوشیاری و فشار خون بروز می کند. بروز احساس توده ای در گلو و خشونت صدا از علائم هشدار دهنده برای بروز ورم در حنجره و بروز خفگی است. بیماران ممکن است علائمی همچون درد شکم، تهوع و استفراغ، اسهال، قرمزی و آبریزش از چشم را نیز تجربه کنند.
 
علائم در بیماران ظرف یک ساعت بروز می کند و هر چه علائم سریع تر بروز نماید، احتمال علائم شدیدتر بیشتر است. در واقع نیمی از مرگ و میر ناشی از واکنش های حساسیت پذیری شدید ظرف یک ساعت ابتدایی تماس بروز می کند. پس از این که علائم ابتدایی بهبود یافتند، ۴ ـ ۳ ساعت بعد ممکن است علائم مجدد بروز کند.
 
زمانی که تماس با ماده ای حساسیت زا مشخص است، تشخیص واضح خواهد بود. اما در مواقعی که تماس با مواد غذایی است، ممکن است نسبت دادن علائم به واکنش های حساسیتی دشوار بوده و به اشتباه چیز های دیگر برای بیمار در نظر گرفته شود. بسیاری از بیماری ها دارای چنین علائمی بوده و باید از واکنش های حساسیت پذیری جدا شوند، ضمن این که فرصت برای مداوای بیماران بسیار کوتاه است و تأخیر می تواند نتایج ناگواری به جا بگذارد. آزمایشگاه نقشی در تشخیص نداشته و با توجه به فرصت زمانی کوتاه برای درمان نمی توان از آزمایشگاه کمکی گرفت.
 
برای این بیماران باید سریعا اقدام به برقراری راه هوایی، دادن اکسیژن، تجویز اپی نفرین (آدرنالین) و شروع مایع وریدی کرد. مهم ترین اقدام تجویز اپی نفرین است. اپی نفرین بسته به شرایط عضلانی، زیر جلدی یا وریدی تزریق می شود. اگر بیمار در شوک قلبی ـ عروقی قرار دارد، باید با تجویز وریدی درمان شود.
 
در اشکال خفیف تر بیماری دارو عضلانی یا زیرجلدی تجویز می شود. برای جبران افت فشارخون باید از مایع وریدی همزمان با اپی نفرین بهره برد. برای برقراری راه هوایی باید بیماران با بروز اولین علائم دال بر درگیری مسیر هوایی تحت لوله گذاری درون مجاری هوایی قرار گیرند. تاخیر در انجام لوله گذاری ممکن است با تورم بیشتر مجاری هوایی، عدم امکان لوله گذاری و انسداد مجاری هوایی همراه باشد.
 
اگر ماده ایجادکننده همچنان وجود دارد، باید از بیمار دور شود (همچون شستن پوست یا گذاشتن ماسک برای کاهش تماس با ماده حساسیت زای موجود در هوا یا در آوردن نیش زنبور). نکته مهم این است که در حساسیت به مواد غذایی شستشوی معده کاربرد ندارد، چرا که اثرات مواد حساسیت زا ایجاد شده است. علاوه بر این داروها، داروهای دیگری هم به کار می رود که عمدتا جهت موارد مقاوم یا عوارض ناشی از حمله یا جلوگیری از بروز مجدد حمله مفید هستند. به عنوان مثال می توان از داروهایی همچون دگزامتازون و پردنیزولون نام برد.
 
واکنش های حساسیتی اغلب نیازمند تماس اولیه با ماده بوده و در دفعات بعدی تماس علائم بروز می کند، اما برای بسیاری از موارد اطلاعی از تماس اولیه نیست. بنابراین برای تجویز هر دارویی احتمال بروز این عارضه را در ذهن داشته و در مکان مناسبی که امکانات لازم برای احیا و درمان بیمار وجود دارد، اقدام به تجویز دارو کنید.
 

انجام تست قبل از تجویز برای بسیاری از داروها به کار می رود. بروز واکنش دال بر منع استفاده از داروست، اما عدم بروز واکنش رد کننده بروز واکنش حساسیت پذیری نیست.با وجود حتمی نبودن بروز واکنش در نوبت دوم برخورد، نباید در بیماران با سابقه واکنش، اقدام به تجویز دارو کرد.اگر الزام به مصرف داروست باید توسط پزشک حساسیت زدایی انجام شود.


المان در رویارویی با مشکل پسماندهای اتمی



دولت آلمان در صدد است با هم‌فکری با اپوزیسیون و کارشناسان، بهترین مکان را برای دفن نهایی زباله‌های اتمی بیابد. مکان نامناسب برای نگهداری پسماندهای اتمی خطرات زیادی به دنبال دارد و در آینده بهایی سنگین خواهد داشت.

دولت آلمان در تلاش است تا پیش از انتخابات مجلس این کشور در ماه سپتامبر آینده، طی رایزنی با اپوزیسیون در زمینه تصویب قانون دفن زباله‌های اتمی به توفقی دست یابد.

پس از حدود ۳۵ سال کشمکش بر سر دفن زباله‌های اتمی در گورلبن به عنوان محل نهایی انباشت این پسماندها، بحث دوباره تازه شده و جان گرفته است. از این نظر آلمان در انتظار یک توافق تاریخی است.

یک کمیته ۲۴ نفره قرار است تا سال ۲۰۱۵ میلادی زمینه‌ها را برای جست‌وجوی بهترین مکان دفن نهایی زباله‌های اتمی در آلمان هموار سازد. نیمی از این کمیته را نمایندگان احزاب و نیمی دیگر را کارشناسان، مخالفان انرژی اتمی و دیگر نمایندگان جامعه تشکیل می‌دهند.

احتمال دارد که تا سال ۲۰۳۱ میلادی جست‌وجو برای یافت بهترین مکان برای انبار زباله‌های هسته‌ای یا رادیواکتیو در آلمان به نتیجه برسد.

انباری برای یک میلیون سال

پیدا کردن محلی مناسب برای نگهداری زباله‌های اتمی چالشی بزرگ محسوب می‌شود. این مکان باید بتواند قابلیت ذخیره‌ی پرتوهای رادیواکتیو را برای بیش از یک میلیون سال داشته باشد. کارشناسان می‌گویند، این مکان باید در اعماق زمین قرار داشته و بافت آن احتمالا ترکیبی از سنگ نمک، خاک رس و گرانیت باشد.

نمک برای نگهداری گرمای حاصل از پرتوهای ساطع‌شده از پسماندهای هسته‌ای مناسب تلقی می‌شود، اما این عیب را دارد که در برابر ‌آب نفوذپذیر است. خاک رس بر عکس، آب را نفوذ نمی‌دهد اما قابلیت کمی برای هدایت گرما دارد و مقاومت آن نیز به اندازه کافی نیست. گرانیت مقاوم است با این حال باید مطمئن شد که پرتوهای رادیواکتیو از محفظه‌های انبار پسماندهای هسته‌ای به بیرون نتابد.

کارشناسان باید در مکان‌یابی خود عواملی مانند تغییرات ‌آب‌های زیرزمینی، حرکات گسل‌ها و فرسایش زمین را در نظر بگیرند. تمامی این عوامل باید سنجیده شود تا پرتو رادیواکتیو به بیرون ساطع نشود.

خطرات نگهداری نادرست زباله‌های اتمی

دفن نامناسب پسماندهای اتمی به خصوص در درازمدت خطری بزرگ برای انسان و محیط زیست به همراه خواهد آورد و بهای سنگینی باید برای آن پرداخت.

بشکه‌های نگهداری زباله‌های اتمی بشکه‌های نگهداری زباله‌های اتمی

می‌توان در این مورد انبار آسه را مثال زد. اداره مصونیت در برابر پیامدهای تشعشعات اتمی آلمان این انبار را از "نامطمئن‌ترین" مخازن هسته‌ای معرفی کرده است. در این انبار بین سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۸ حدود ۱۲۶ هزار بشکه پسماند اتمی ذخیره شده است.

در این انبار ۱۴ هزار بشکه هست که از محتویات آنها اطلاعات دقیقی در دست نیست. مکان‌یابی انبار نیز درست انجام نشده و انتخاب معادن نمک برای این کار اشتباه تلقی می‌شود. نفوذ روزانه ۱۲ هزار لیتر آب، خطر آلوده شدن آب‌های زیرزمینی را به دنبال دارد.

دفن زباله‌های هسته‌ای در تونل‌ها هم به دلیل احتمال ریزش تونل پرخطر، زمان‌بر، پرهزینه و گاهی غیرممکن تلقی می‌شود.

نگهداری پسماندهای هسته‌ای در دریاها هم خطرناک است و طبق پیمانی بین‌المللی در سال ۱۹۹۳ در مواردی ممنوع اعلام شده است.

سازمان زیست‌محیطی "گرین پیس" می‌گوید، بیش از ۱۰۰ هزار تن زباله اتمی تنها در دریاهای اروپا مدفون شده‌اند که پیامدهای بلندمدت آن هنوز روشن نیست.

افزایش مسئولیت‌پذیری در اروپا

در سراسر جهان انبار مناسبی برای دفن نهایی زباله‌های رادیواکتیو وجود ندارد.

میشائیل سیلر(Michael Sailer)، کارشناس هسته‌ای آلمان در گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید، حتی آمریکا نیز بار دیگر جست‌وجوی ذخیره‌گاه نهایی پسماندها‌ی هسته‌ای خود را آغاز کرده است.

سیلر می‌افزاید، فنلاند، سوئد، فرانسه و سوئيس که در مکان‌یابی ذخیره‌گاه نهایی جلوتر از دیگر کشورها بوده‌اند مدت‌ها است که حساسیت موضوع و ضرورت مسئولیت‌‌پذیری در این زمینه را دریافته‌اند و رویکرد شفاف‌تری در پیش گرفته‌اند.

سوئیس در مورد هزینه‌‌های ذخیره کردن پسماندهای اتمی ۵ نیروگاه هسته‌ای خود در ‌آینده مطالعات فراگیری انجام داده است. بر اساس این مطالعات که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، هزینه دفن زباله‌های هسته‌ای این کشور ۱۲ میلیارد فرانک سوئیس (۱۰ میلیارد یورو) برآورد شده است.

بنا به ارزیابی کارشناسان، آلمان باید در آینده برای دفن زباله‌های ۸ نیروگاه‌خاموش‌شده و ۹ نیروگاه فعال اتمی این کشور ۱۸ میلیارد یورو (نزدیک ۲۸ میلیارد دلار) بپردازد.