مصرف روزانه بیش از ۴ گرم استامینوفن خطرناک است

استامینوفن، اکسیدون، استامینوفن کدئین و برخی دیگر از انواع داروهای مسکن که در ترکیب شیمیایی آنها استامینوفن به کار می رود، داروهایی مسکن و موثر، اما در مواردی مضر شناخته شده اند.


تازه ترین تحقیقات موسسات ملی تندرستی آمریکا (ان.آی.اچ) که بزرگترین سازمان پژوهش پزشکی دولتی آمریکاست، حاکی از آن است که وجود استامینوفن در ترکیب برخی داروهای مسکن گاه نادیده گرفته می شود و به آن می انجامد که بیماران، به ویژه آنها که پس از جراحی برای التیام و تسکین درد از مسکن استفاده می کنند، میزان دوز مصرفی شان استامینوفن را به اندازه ای بیش از ۳۲۵ میلی گرم در هر بار استفاده برسانند، که خطرناک است و ممکن است به نارسایی و بیماری کبدی منتج شود و آسیب های جبران ناپذیری به کبد وارد کند.

تفاوتی که این تحقیق با پژوهش های گذشته ای دارد که در مورد مصرف استامینوفن انجام شده، آن است که در این پژوهش مسکن هایی نیز بررسی شده اند که حاوی استامینوفن هستند. بیماران گاه به آن توجه نمی کنند که چند میلی گرم استامینوفن در داروی مسکنی وجود دارد که استامینوفن خالص نیست، اما در فرمول شیمیایی آن استامینوفن به کار رفته و به این سبب عملا در هر بار استفاده از این نوع مسکن ها، دوزی بالاتر از ۳۲۵ میلی گرم استفاده می کنند. 

سازمان غذا و داروی آمریکا، موسوم به اف.دی.ای (نهاد دولتی نظارت بر خوراک و دارو در این کشور)، روز سه شنبه ۱۴ ژانویه با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که استامینوفن در فرمول شیمیایی بسیاری از داروها، عمدتا مسکن ها، وجود دارد و بیش از اندازه مصرف می شود، به ویژه از آن روی که برخی از انواع داروهای مسکن و ضد حساسیت که بدون نسخه نیز فروخته می شوند، حاوی استامینوفن هستند.

اف. دی. ای. روز سه شنبه اعلام کرد که مصرف میزان بیش از ۳۲۵ میلی گرم استامینوفن - چه به صورت خالص و چه در ترکیب داروهای دیگر - خطرناک است و به نارسایی کبدی می انجامد و احتمال ابتلا به بیماری های کبدی را به میزان چشمگیری افزایش می دهد. اف.دی.ای حداکثر میزان مجاز و کم عارضه مصرف استامینوفن را روزانه ۴ هزار میلی گرم (۴ گرم) تعیین کرده است.

تخصص مغزواعصاب

برخی تفاوتها در رشته های مغزواعصاب و اعصاب و روان و جراحی مغزواعصاب اهمیت دارد و حتی گاهی اطبا را هم درگیر میکند:

1-در رشته بیماریهای مغزواعصاب امراض عضوی و ساختمانی دستگاه عصبی مرکزی و محیطی مانند سکته های مغزی و صرع و تشنج و نیز سردردها و سرگیجه ها و فلجهای اعصاب و عضلات و مانند انها بررسی و درمان می شود.
2-رشته تخصصی بیماریهای اعصاب و روان امراض کارکردی سلسله اعصاب مانند هذیان  و توهمات و وسواس ها و اختلالات رفتاری و افسردگی ها وامثالهم بررسی و درمان می شود.
3-در رشته تخصصی بیماریهای جراحی مغزواعصاب ضایعات ساختمانی که  با دارو ودرمانهای طبی مداوا نشوند تحت عمل جراحی ازقبیل تومورهای مغزی و نخاعی و دیسکهای کمری و گردنی قرار میگیرند که توسط همکاران متخصص بیماریهای مغزواعصاب تشخیص داده شده و به انها ارجاع داده میشوند.
 گسترش روزافزون و سرعت حیرت اور مطالب علمی جدید و تحولات شگرف در روشهای تشخیص و درمان امراض گوناگون تخصصی شدن انها رااجتناب نابذیر و الزام اور میکند.

به این ترتیب ارجاع دادن بیمارانی که به دلیل نااگاهی به تخصص  مربوط به بیماریشان به متخصص دیگری مراجعه میکننند ولو با دریافت حق ویزیت از انهابه طبیب مربوط به بیماری خودشان عین ثواب و صواب است!!

کسالتهایی مانند بیماری صرع و فراموشی ناشی از اختلال حافظه و سردرد به متخصص مغزواعصاب مربوط است.

بیماریهایی مانند افسردگی های درونزا-جنون جوانی وسواسها و هذیان های ناشی از امراض دو فطبی به متخصصین اعصاب و روان مربوط است.

هوای سرد و افزایش خطر ابتلا سکته

 بالا بودن فشار خون یکی از عوامل پرخطر ابتلای افراد به سکته به شمار می رود و تحقیقات صورت گرفته نیز حاکی از آن است که دمای سرد هوا با بالا رفتن فشار خون در ارتباط است بنابراین هوای سرد به ویژه زمستان فشار خون را به خصوص در افراد سالمند بالا برده و آن ها در معرض خطر سکته قرار می دهد.

 

البته دلایل دقیق بالا رفتن فشار خون در هوای سرد کاملاً مشخص نیست ولی محققان بر این باورند که سردی هوا باعث انقباض عروق و غلیظ شدن خون شده و همین امر باعث می شود که خون سخت تر به سراسر بدن پمپاژ شود.

 

بررسی ها نشان می دهد که فشار خون افراد در فصول سرد سال نسبت به فصول گرم تابستان حدود ۵ درجه افزایش می یابد.

به همین دلیل پزشکان توصیه می کنند برای کاهش خطر بروز سکته افراد به خصوص سالمندان این نکات را در فصول سرد سال رعایت کنند: درها و پنجره های منزل را محکم کنید و دمای اتاق را بین ۱۸ تا ۲۱ درجه سانتی گراد نگه دارید.

 

اگر سابقه فشار خون بالا دارید حتماً در این فصول تحت نظر پزشک فشار خون را کنترل کنید.

غذاها یکی از عوامل گرم شدن بدن محسوب می شوند، سعی کنید در زمان سرما از غذاهای گرم استفاده کنید و مصرف چربی های اشباع و نمک را به حداقل برسانید و مایعات گرم بنوشید.

 

در صورت امکان سعی کنید فعالیت بدنی خوبی داشته باشید و در صورت فعالیت در فضای باز حتماً از کلاه، دستکش و لباس ها و کفش های گرم استفاده کنید.

 

لازم به یاد آوری است ریسک فاکتورهایی همچون فشار خون، دیابت، قند خون و… به عنوان علت‌های اصلی بروز سکته قلبی می باشد . همچنین عدم تحرک و غذاهای چرب به همراه مصرف سیگار و الکل و استرس‌ها از عوامل اصلی بروز بیماری‌های عروق کرونر است.

از دکتر نیما ترابی گلسفید

 

http://www.tebbook.com

 

از امپراتوری روم تا سازمان امنیت ملی آمریکا: تاریخچه جاسوسی دولت‌ها در جهان

برنامه شنود سازمان امنیت ملی آمریکا آخرین فصل از تاریخ طولانی جاسوسی دولت‌هاست

افشاگری‌ها در مورد جاسوسی سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) باعث خشم جهانیان شد. اما جاسوسی دولت‌ها چیز جدیدی نیست.

سون تسی، سردار چینی، در رساله معروفش بنام آیین و قواعد رزم می‌گوید: "رهبران خردمند و فرماندهان نظامی خوب که قادرند مأموران هوشمندی را به جاسوسی بگمارند، از رسیدن به دستاوردهای بزرگ اطمینان دارند." دزدیدن نامه‌ها، رهگیری ارتباطات، شنود رسمی و امثال اینها تنها نمونه‌هایی از روش‌های جاسوسی در طول اعصار مختلف بوده که از سوی رهبران خردمند . البته رهبران نه‌چندان خردمند – مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

جاسوسان قیصر

در روم باستان، بازیگران سیاسی طراز اول هر یک شبکه جاسوسی خود را داشتند، و این شبکه‌ها اطلاعاتی را درباره طرح‌های دیگر افراد قدرتمند در اختیار آنها قرار می‌داد.

شبکه گسترده جاسوسان ژولیوس سزار هم نتوانست او را نجات دهد

سیسرو، سیاست‌مدار و خطیب نامدار روم، مرتبا از اینکه نامه‌هایش رهگیری می‌شدند شکایت داشت. او به دوستش آتیکوس (دانشمند رومی) نوشت: "نمی‌توان نامه‌بر معتمدی پیدا کنم. چه اندکند کسانی که بتوانند نامه‌ای پروزن را حمل کنند و با خواندنش از سنگینی آن نکاهند."

ژولیوس سزار شبکه گسترده‌ای از خبرچینان ایجاد کرده بود تا از توطئه‌های مختلفی که علیه او شکل می‌گرفت، باخبر باشد. در واقع شاید قیصر از توطئه تحت رهبری سنا – که به قتل او منجر شد – خبر داشت. بعضی وقت‌ها حتی بهترین شبکه جاسوسان هم نمی‌تواند جلوی یک خنجر را بگیرد. در قرون وسطی، کلیسای کاتولیک از بیشتر دولت‌ها قدرتمندتر بود و دستگاه جاسوسی آن نظیر نداشت.

"آدم‌های شریف نامه‌های یکدیگر را نمی‌خوانند"

هنری استیمسون، وزیر خارجه آمریکا

برنارد گی، اسقف فرانسوی، نویسنده‌ای برجسته و یکی از طراحان اصلی انکیزیسیون (دادگاه‌های تفتیش عقاید) در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم است. او به‌مدت ۱۵ سال رئیس مفتشان شهر تولوز (در جنوب غربی فرانسه) بود و به ارتداد بیش از ۹۰۰ نفر حکم داد. برنارد گی نویسنده و مورخی برجسته بود. مهم‌ترین اثر او پیشبرد انکیزیسیون در مورد انحرافات کفرآمیز بین سال‌های ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ نوشته شد. او در این کتاب ابزارهای شناسایی، بازجویی و مجازات مرتدان را شرح می‌دهد.

دربار الیزابت اول جای مناسبی برای دسیسه و جاسوسی بود، و کار فرانسیس والسینگام این بود که ملکه را یک گام از دشمنانش جلوتر نگاه دارد. در ماه مه ۱۵۸۲ والسینگام نامه‌ای را که برناردینو دمندوزا، سفیر اسپانیا در بریتانیا، نوشته بود، به‌چنگ آورد. در این نامه درباره توطئه حمله به انگلستان و برتخت نشاندن مری، ملکه اسکاتلند، بر تخت انگلستان صحبت شده بود.

مری در کاخ چارتلی حبس شد، و والسینگام راهی پیدا کرد که ثابت کند او تهدیدی برای ملکه به حساب می‌آید. او بیشتر نامه‌های مری را باز می‌کرد، اما کاری کرد که مری فکر کند که با پنهان کردن نامه‌ها در بشکه آبجو می‌تواند مخفیانه نامه‌نگاری کند. پس از آنکه والسینگام اسناد و مدارک دست داشتن مری در توطئه راه‌اندازی شورش را جمع‌آوری کرد، مری به‌جرم خیانت محاکمه شد و سرش را از بدنش جدا کردند.

پاسبانان روبسپیر

مری به دردناک‌ترین طریق فهمید که آنچه فکر می‌کنید بدست دولت می‌افتد، به اندازه آنچه که فکر می‌کنید بدستش نمی‌افتد مهم نیست.

رمزنگاران آمریکایی در سال ۱۹۲۲ ارتباطات دیپلماتیک را رهگیری کردند

در جریان انقلاب فرانسه، ماکسیمیلیان روبسپیر و همراهانش مردم را بدقت تحت نظر داشتند و با هرگونه مخالفت داخلی بشدت برخورد می‌کردند. در سال ۱۷۹۳ دولت انقلابی "کمیته‌های نظارت" را در سراسر کشور تأسیس کرد. این کمیته‌ها که ۱۲ عضو داشتند، اجازه داشتند اشراف سابق، خارجی‌ها، فرانسوی‌های تازه از خارج برگشته، مقامات دولتی منفصل از خدمت و خیلی‌های دیگر را شناسایی کنند، آنها را تحت نظر قرار داده، و در صورت نیاز بازداشت کنند. طبق برآوردهای مورخان، حدود نیم میلیون نفر تحت نظر کمیته‌های نظارت قرار گرفتند. این کمیته‌ها به‌خصوص در شهرهای کوچک فرانسه بی‌رحمی زیادی از خود نشان دادند. وقتی همسایگان اجازه تجسس در کار یکدیگر را پیدا کنند، نتیجه کار می‌تواند مصیبت‌بار باشد.

در قرون هجدهم و نوزدهم، دولت‌ها در کار تحت نظر گرفتن شهروندان اشتیاق و پشتکار زیادی از خود نشان دادند. در سراسر اروپا دولت‌ها اداراتی بنام "دفترهای سیاه" (برگرفته از اصطلاح فرانسوی cabinet noir) برای خواندن نامه‌های افراد خاص تأسیس کردند. این دفترها معمولا در ساختمان ادارات پست ایجاد می‌شد، و کارکنان آنها با استفاده از مجموعه‌ای از تکنیک‌های مخفی نامه‌ها را باز می‌کردند، از آنها رونوشت برمی‌داشتند و دوباره درب آنها را می‌چسباندند و برای گیرنده از همه‌جا بی‌خبر می‌فرستادند.

این رویه کاری در سال ۱۸۴۴ دولت بریتانیا را گرفتار یک رسوایی کرد. در این سال فاش شد که دفتر سیاه لندن مخفیانه نامه‌های جوزپه ماتزینی، نویسنده و فعال سیاسی تبعیدی ایتالیایی را می‌خوانده است. بسیاری از بریتانیایی‌ها از اینکه دولتشان این اطلاعات را در اختیار مقامات دولت ناپل (ناپل در آن زمان یک حکومت پادشاهی مستقل بود) قرار داده است، خشمگین بودند. دولت ناپل با استفاده از این اطلاعات همرزمان انقلابی ماتزینی را دستگیر و اعدام کرد. در اروپا انقلاب صنعتی در ابزار و وسایل جاسوسی هم انقلابی بپا کرد.

مذاکره و جاسوسی

در سال ۱۹۲۲ ایالات متحده در واشنگتن میزبان کنفرانسی در زمینه خلع سلاح دریایی بود. در این کنفرانس ۹ کشور، از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و ژاپن حضور داشتند.

اشتازی، سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی، برای ۱۰ میلیون شهروند این کشور پرونده داشت

علاوه بر این، آمریکا از ژاپنی‌ها و دیگر هیأت‌های مذاکره کننده جاسوسی می‌کرد، و مراسلات میان هیأت‌ها و کشورهایشان را رهگیری و رمزگشایی می‌کرد. آمریکا با استفاده از اطلاعاتی که از مواضع واقعی هیأت‌های مذاکره کننده داشت، توانست واسطه انعقاد چندین معاهده و توافق بین‌المللی شود و جلوی تشدید رقابت تسلیحاتی دریایی را بگیرد. هنری استیمسون، وزیر خارجه وقت ایالات متحده، در سال ۱۹۲۹ دفتر رمز آمریکا (نهاد مسوول شنودها) را تعطیل کرد. او گفته بود: "آدم‌های شریف نامه‌های یکدیگر را نمی‌خوانند."

پس از جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که آدم‌های شریف به یک شبکه نظارت دائمی نیاز دارند. پشت پرده آهنین جنگ سرد، تحت نظر داشتن مردم بخشی ثابت از زندگی روزمره بود. این کار در هیچ‌جا به اندازه آلمان شرقی متداول نبود. در این کشور، اشتازی (سرویس اطلاعاتی آلمان شرقی) حدود ۴۰ سال به نظارت و بررسی فعالیت‌های شهروندانش مشغول بود، و با استفاده از اطلاعات بدست آمده هرگونه نا آرامی را در نطفه خفه می‌کرد.

در سال ۱۹۸۹ در زمان فروریختن دیوار برلین، اشتازی بیش از ۹۱ هزار افسر داشت، و شبکه خبرچینان فعالش نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر را شامل می‌شد. حکومت پلیسی آلمان شرقی با استفاده از فناوری‌های نوین و نیروی انسانی بسیار جاسوسی دولتی را به سطحی بی‌سابقه افزایش داد. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بطور جدی وارد فعالیت‌های جاسوسی شد، و در چارچوب طرحی موسوم به پروژه شم‌راک (Project Shamrock) به جمع‌آوری اطلاعات و تحت نظر قرار دادن کلیه تلگراف‌هایی پرداخت که وارد کشور شده، و یا از آن خارج می‌شدند.

دولت آمریکا همچنین فهرستی از شهروندان آمریکایی مظنون به فعالیت‌های "خرابکارانه" تهیه کرد و در چارچوب پروژه مینارت (Project Minaret)به شنود ارتباطات آنها پرداخت. بعدها سازمان جدیدالتأسیس امنیت ملی آمریکا (NSA) این پروژه را به ارث برد، و در این زمینه به همکاری با FBI و CIA پرداخت. هر دو برنامه در سال ۱۹۷۵ در نتیجه تحقیق و تفحص کنگره آمریکا تعطیل شدند. ۳۸ سال بعد NSA با استفاده از فناوری‌های عصر اطلاعات پروژه شم‌راک را از نو ساخته است.

بقیه داستان را هم که خودتان می‌دانید . . .

کاهش ضریب هوشی کودکان محدوده فرودگاه مهرآباد

 
 
سخنگوی مرکز کنترل کیفیت هوای تهران گفت: بهره هوشی کودکانی که در اطراف فرودگاه مهرآباد زندگی می‌کنند، کمتر از دیگر کودکان شهر است

به گزارش مهر، حشمت الله بسطامی در نشست بررسی آلودگی هوا که در برج میلاد برگزار شد، افزود: نوزادانی که در منطقه اطراف فرودگاه به دنیا می آیند، وزن کمتری دارند. افزون بر این، میزان تحصیلات در میان اهالی این منطقه بسیار کمتر از دیگر مناطق است
وی اظهار کرد: باید از وزارت بهداشت پرسید چرا آمار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا اعلام نمی شود، ما نمی خواهیم سیاه نمایی کنیم، اما نمی توانیم سرمایه های ملی را به دلیل آلودگی هوا از دست دهیم
به گفته سخنگوی مرکز کنترل کیفیت هوای تهران، هیچ کس قصد سیاه نمایی ندارد و هوای شهر امروز خاکستری است، اما روزی می آید که این هوا سیاه شودوی تاکید کرد: میزان آلودگی خودروهای فرسوده 7/1 گرم در هر یک کیلومتر است این در حالی است که خودروی پیکان 40 گرم در کیلومتر آلودگی ایجاد می کند. بر اساس آخرین تحقیقات خودروهای فرسوده 20 برابر دیگر خودروها آلودگی ایجاد می کنند. به گفته بسطامی، کشورهای پیشرفته با بودجه و برنامه مشخص توانستند آلودگی هوا را برطرف کنند. شهر مکزیکوسیتی 12 سال قبل همانند ما اعلام آلودگی کرد، اما امروز هوای این شهر پاک است. در کشور ما با اولین بارش بهاری آلودگی تمام و شش ماه بعد دوباره به فکر آلودگی می افتیم. متاسفانه ما امروز آلودگی هوا را از تهران به شهرهای دیگر صادر کرده ایم. وی یادآور شد: آلودگی هوا عزم ملی می خواهد و علاوه بر مسئولان، شهروندان نیز باید مطالباتشان را در این زمینه افزایش دهند. مردم باید سهم نفس کشیدنشان را بخواهند و این موضوع نباید تقابل تلقی شود. سخنگوی مرکز کنترل کیفیت هوای تهران با اعلام این که کیفیت گازوئیل در کشور ما بسیار پایین است، تاکید کرد: بهتر است اگر نمی توانیم محصولی باکیفیت تولید کنیم، برای حفظ جان مردم این محصول را از خارج وارد کنیم.

 

دکتر حسین نامجویان-دندانپزشک

http://www.tebbook.com/

ازادی حشیش

آزادی پرطرفدارترین ماده اعتیادآور

در ایالت کلرادوی آمریکا دیگر مصرف تفریحی ماریجوانا جرم نیست.از ابتدای سال نوی میلادی هم در این ایالت 

کلیک

فروشگاه‌هایی باز شدند که به مشتریان ماریجوانا می‌فروشند

خریدار مشغول انتخاب ماریجوانای مورد علاقه‌اش.

هرچند فروش این ماده اعتیادآور با رای مردم این ایالت آزاد شد، اما هنوز هستند کسانی که با فروش آن به صورت قانونی مخالفند و آن را برای انسان مضر می‌دانند.

به این ماده سیگاری، علف، گراس، ماری جوآنا، بنگ، حشیش، چرس، جوینت و حتی" پنیر" هم می گویند اما همه این‌ها یک ریشه دارد و آن گیاه شاهدانه هندی است که وقتی برگ وگل آن رو خشک می کنند، بیشتر با نام ماریجوآنا و گراس شناخته می شود و هنگامی که علاوه بر برگ و گل، ساقه و ریشه آن را هم به شکل صمغ یا رزین درمی آورند، حشیش نامیده می شود که میزان خلوص آن بسیار بالاتر از ماریجوآنا است.

اما چه حشیش باشد و چه گراس و ماریجوآنا، عامل موثری که در این ماده باعث ایجاد توهم در مصرف کنندگان می شود، تی.اچ.سی یا تتراهیدروکانابینول‌ نام دارد.

کلیکماریجوآناگسترده ترین ماده اعتیاد‌آور مصرفی در جهان است و بنابر آمار دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد، حدود ۱۶۰ تا ۱۸۰ میلیون نفر در جهان ماریجوآنا مصرف می‌کنند. بیشترین تعداد مصرف‌کننده این ماده در کشورهای آمریکا و کانادا حضور دارند. سازمان ملل متحد گزارش کرده که حدود ۸ درصد از مردم آمریکا و کانادا به نوعی ماریجوآنا مصرف کرده یا می‌کنند.

شاید هم همین تعداد زیاد مصرف کننده در این کشورها باعث شده که در سالهای اخیر بحث و جدل ها برای آزادسازی مصرف ماریجوآنا در آمریکا و کانادا بسیار بالا بگیرد و بالاخره هم از روز اول ژانویه امسال، ایالت کلورادو مصرف آن را با شرایطی آزاد اعلام کرد.

اما بحث ها در مورد آزادسازی ماریجوآنا تنها در حوزه پلیسی و اجتماعی مطرح نیست؛ در بین دانشمندان هم سالهاست که در مورد خواص و مضرات این ماده بحث جدی در جریان است.

طرفداران این ماده از خواص آن برای آرامش‌بخشی به بیمارانی که از صرع، آسم، ام.اس و سردردهای میگرنی رنج می برند، صحبت می کنند و البته سالهاست که از آن برای آرامش بخشیدن به بیماران سرطانی که شیمی درمانی را پشت سر گذاشته اند، استفاده می شود. خواص تسکین دهنده ماریجوآنا به علت تاثیر ماده تی اچ سی موجود درآن بر ترشح هورمون‌های آرامش بخش سیستم پاراسمپاتیک بدن گزارش شده است. اما مخالفان قانونی شدن مارجوآنا از آسیب‌هایی که این ماده به حافظه و مغز وارد می کند صحبت می کنند و اینکه مصرف بیش از حد و مداوم این ماده چه طور می تواند زمینه ساز اختلالات روانشناختی چون اسکیزوفرنی از نوع پارانویا شود و حافظه رو نقصان دهد.

با وجود این خیلی‌ها با مقایسه ماریجوآنا و الکل می گویند مضرات آن اگر کمتر از الکل نباشد بیشتر از آن نیست و حالا که این یکی در جوامع غریب قانونی است چرا آن یکی را نباید در حیطه مصرف قانونی هم سنجید. البته این که قانونی‌شدن ماده ای که بیش از ۱۶۰ میلیون نفر در جهان آن را مصرف می کنند، خود به خود می‌تواند از دامنه بزهکاریها، قاچاق بین المللی و بسیاری از آسیب های اجتماعی پیرامون مصرف ماریجوآنا بکاهد.

از طرف دیگر، ازآنجایی که ماریجوآنا را نمی‌توان چون مواد اعتیادآور هرویین یا مرفین تزریق کرد، در سالهای اخیر دولت‌ها هم به فرض این که آسان گیری در مورد مصرف ماریجوآنا می‌تواند راهی برای کاهش آسیب ها از مواد اعتیادآور سنگین قلمداد شود، به تصویب قوانین آزادسازی این ماده تواهم‌زا یا آسان گیری برای مصرف شخصی آن، روی خوش نشان داده‌اند.

 

موسيقي و زوال عقل

  

فعالیت ذهنی و انجام کارهای خلاق ممکن است به پیشگیری از زوال عقل در سالمندی کمک کند.

همه می‌دانیم که ورزش برای سلامت جسمی‌مان خوب است و در سال‌های اخیر پژوهش‌ها در حیوانات و برخی از پژوهش‌های انسانی نشان داده است که ورزش همچنین ممکن است توانایی‌های ذهنی را هم بهبود بخشد.

اما اطمینان‌بخش‌ترین راه برای به کار انداختن مغز، به چالش کشیدن آن برای فکر کردن است.
پژوهش‌های بسیاری رابطه میان اثرات فعالیت‌های خلاق و چالش‌برانگیز را بر سلامت ذهنی مورد بررسی قرار داده‌اند.

بیشتر این پژوهش‌ها بر زوال عقل متمرکز بوده‌اند که با از دست رفتن حافظه و "کارکردهای اجرایی"- توانایی طرح ریزی، ابتکار، و مدیریت مشخص می‌شود.زوال عقل علل بسیاری دارد از جمله میزان پایین هورومون‌های تیروئیدی یا اعتیاد به الکل.اما از شایع ترین علل آن، سكته هاي مغزي متعدد و بالاتر از همه آلزايمراست.

پژوهشگران مدت‌هاست که دریافته‌اند میزان بالای تحصیلات و داشتن شغل‌هایی که نیاز به فعالیت ذهنی زیاد دارد، با کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر ارتباط دارد، گرچه ثابت کردن رابطه سببی میان این دو مشکل بوده است.

یک بررسی منتشر شده در نشریه پزشکی نیوانگلند نشان می‌دهد که ظاهرا انجام فعالیت‌های شناختی- مانند بازی‌های صفحه‌ای، حل جدول کلمات متقاطع یا نواختن آلات موسیقی اثر محافظتی بیشتری نسبت به فعالیت‌های جسمی مانند پیاده‌روی و شنا در مقابل زوال عقل دارد.

موسيقي
بررسی‌های متعدد نشان داده است که موسیقی به مهار رفتارهای آشوبگرانه ، سرگردانی و پریشانی، تهییج و ... در بیماران مبتلا به زوال عقل کمک می‌کند.
.به نظر می‌رسد موسیقی به بیماران مبتلا به آلزایمر کمک می‌کند تا خاطرات درازمدتشان را که معمولا مدت‌ها پس از دست رفتن حافظه کوتاه‌مدت، حفظ می‌‌شود، به یاد آورند.و به نظر می‌رسد حافظه موسیقیایی در بیماران مبتلا به آلزایمر از دست نمی‌رود.

شماری از گزارش‌های موردی حاکی از آن است که بیماران در مراحل انتهایی این بیماری که دیگر نمی‌توانستند صحبت کنند یا نام اعضای خانواده‌شان را به یاد آورند، هنوز می‌توانند آهنگ‌های قدیمی، چه از لحاظ ریتم آهنگ و چه ترانه آن را به یادآورند.
پژوهشگران دریافته‌اند مشارکت در آواز خواندن بیماران مبتلا به زوال عقل را هشیارتر می‌کند.

فوران هاي خلاقيت
زوال عقل اغلب باعث منفعل‌شدن افراد می‌شود، بنابراین این افراد تمایل کمتری به طراحی، نقاشی، یا شرکت در فعالیت‌های هنری نشان می‌دهند.اما گاهی اثر بیماری در سالمندان ممکن است کاملا متفاوت باشد.

مشهورترین مثال در این مورد ویلم دکونینگ، نقاش آبستره انتزاعی است که در سال 1997 در 92 سالگی درگذشت.دکونینگ شهرت بسیاری در عالم نقاشی داشت.زوال عقل او در دهه هفتاد زندگیش آغاز شد.در ابتدای روند این بیماری، دکونیینگ به طور اعجاب‌آوری خلاق شد، و در طول دوره‌ای چهارساله به طور میانگین هفته‌‌ای یک نقاشی می‌کشید.هنر دکونیینگ او راهشیار نگه می‌داشت و به نظر می‌رسید از لحاظ جسمی هم به او کمک می‌کند.

یک توضیح این پدیده این است که آلزایمر در مراحل ابتدایی بر حافظه "اجرایی" ناخودآگاه که افکار و حرکات دست مورد نیاز برای نقاشی یا نواختن یک آلت موسیقی را کنترل می‌کند، تاثیری نمی‌گذارد.

یک شکل ناشایع زوال عقل هم وجو دارد که نوع پیشانی- گیجگاهی(FTD) نامیده می‌شود و با تغییرات شخصیت، از دست دادن توانایی زبانی، رفتارهای اجتماعی نامتناسب (ناسزا گفتن، رعایت نکردن بهداشت، بی‌بندوباری جنسی) مشخص می‌شود.

برخی از بیماران مبتلا به این نوع زوال عقل مهارت‌های هنری پیدا می‌کنند که پیش از این هرگز نداشته‌اند.نقاشی‌‌ها یا طراحی‌های این افراد واقع‌گرا یا فراواقع‌گرا و مملو از جزئیات است.برخی از پژوهشگران معتقدند که آسیب واردآمده به طرف چپ مغز که با تفکر منطقی و پردازش کلمات ارتباط دارد، ممکن است به نحوی در این افراد فعالیت طرف راست مغز را که تفکر و ادراک فضایی را کنترل می‌کند، رها کند.

ارتباط برقرار کردن
سلول‌های مغزی با برقرار کردن ارتباط با سلول‌های مغزی دیگر "فکر می‌کنند." هر سلول مغزی یک زائده باریک و دراز انتقال‌دهنده پیام‌های الکتریکی به نام آکسون دارد که پس از منشعب شدن با دندریت‌های چنگالمانند سلول‌های مغزی اطرافش ارتباط برقرار می‌‌کند.این نقاط تماس را سیناپس می‌گویند.

هنگامی كه ارتباط میان دو سلول مغزی به صورت مکرر و مرتب صورت می‌گیرد، قدرت انتقال پیام از این سیناپس‌ها افزایش پیدا می‌کند.تعلیم و آموزش و سایر اشکال "ورزش"های مغزی ممکن است شمار این سیناپس‌ها را افزایش دهند.داشتن مقدار معتنابهی از سیناپس‌های قوی، ممکن است برای فعالیت ذهنی یک "رزرو شناختی" ایجاد کند، بنابراین فرآیند تفکر روشن باقی می‌ماند، حتی اگر برخی سلول‌های مغزی و سیناپس‌های آنها به علت بیماری آلزایمر را از دست بروند.

وسیله معمول برای حفظ سلامت سلول‌های مغزی تمرین‌دادن آنهاست - مانند عضلات که باید از آنها استفاده کرد وگرنه تحلیل می‌روند، تمرین دادن مغز هم می‌تواند به افزایش قدرت و تعداد ارتباط سیناپسی بین سلول‌های مغز کمک کند.

اما نمونه دکونینگ و موارد دیگر نشان می‌دهد حتی اگر ما تعداد زیادی از سلول‌های مغزی‌مان را از دست بدهیم، هنوز می‌توانیم خلاق باشیم و از هنرها به خصوص موسیقی لذت ببریم.هر چه بیشتر هنر و موسیقی در زندگی‌مان داشته باشیم، می توانیم به جای ناراحتی برای سلول‌های مغزی که از دست داده‌ایم، به اغلب سلول‌های مغزی که هنوز داریم، کمک کنیم.

از دکتر نیما ترابی گلسفید

http://www.tebbook.com

'جاسوسی' آژانس امنیت ملی آمریکا از کامپیوترهایی که به اینترنت وصل نیستند


آژانس امنیت ملی آمریکا از سری‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی این کشور است

آژانس امنیت ملی آمریکا، فن‌آوری محرمانه‌ای در اختیار دارد که امکان آن را می‌دهد تا از کامپیوترهایی که به اینترنت وصل نیستند هم جاسوسی کند.

روزنامه نیویورک تایمز به نقل از اسناد ادوارد اسنودن، افشاگر اطلاعات محرمانه دولت آمریکا، نوشته است که این آژانس صد هزار دستگاه کامپیوتر را به فرستنده‌های رادیویی کوچکی مجهز کرده بود تا اطلاعات موجود در آنها را به دست آورد.

این روزنامه گفته است که در استفاده از این روش، ارتش روسیه، چین و کارتل‌های مواد مخدر از جمله اهداف آژانس امنیت ملی آمریکا بوده‌اند.

قرار است باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا روز جمعه، ۱۷ ژانویه در باره فعالیت‌های آژانس امنیت ملی آمریکا که مایه نگرانی‌هایی شده است، سخنرانی کند.

روزنامه نیویورک تایمز به نقل از منابع خود گفته است که آقای اوباما در سخنرانی خود از برقراری محدودیت‌هایی در زمینه فعالیت‌های این آژانس خبر خواهد داد. آقای اوباما همچنین فردی را برای عضویت در نشست‌های اطلاعات محرمانه معرفی خواهد کرد که حامی منافع مردم باشد.

همچنین قرار است نظارت‌های دقیق‌تری بر فعالیت‌های جاسوسی خارجی نهادهای آمریکایی صورت گیرد.

نیویورک تایمز نوشته که آژانس امنیت ملی آمریکا با نصب تخته مدار یا کارت‌های یو اس بی در کامیپوترها، این امکان را می‌یافت تا با استفاده از امواج رادیویی ارسالی، اطلاعات موجود در کامیوترها را بی آنکه به اینترنت وصل باشند به دست آورد.

این فن‌آوری اگرچه پدیده جدیدی نیست اما تا کنون خبری در مورد استفاده از آن توسط سرویس‌های جاسوسی آمریکا منتشر نشده بود.

آژانس امنیت ملی آمریکا در واکنش به این خبر گفته است که هدف های مورد نظر، در خاک آمریکا نبودند.


هشدار سازمان ملل در مورد بارداری نوجوانان

یافته های گزارش جدید «صندوق جمعیت سازمان ملل متحد» حاکی از است که میلیون ها دختر نوجوان با پیامدهای بهداشتی و اجتماعی جدی ناشی از بارداری روبرو هستند.


برپایه ارزیابی این سازمان وابسته به سازمان ملل متحد، ٧ میلیون و ٣٠٠ هزار دختر در سراسر جهان زمانی اولین نوزادشان  متولد می شود که زیر ١٨ سال سن دارند و دو میلیون دختر زیر ١٤ سال باردار و دارای نوزاد می شود.  

تولد نوزاد باید لحظه شادی برای زندگی یک زن باشد. اما میلیون ها نوجوان در سراسر جهان به دلیل مشکلات ماه های اولیه بارداری و تولد کودک با پیامدهای فیزیکی و روانی، انزوای اجتماعی و حتی مرگ روبرو هستند.

در این گزارش آمده است هر روز ٢٠ هزار دختر زیر ١٨ سال در کشورهای در حال توسعه زایمان می کنند. گمان می رود که هر سال حدود ٧٠ هزار نوجوان در کشورهای در حال توسعه در طی دوران بارداری و به هنگام تولد نوزاد جان خود را از دست می دهند. آن دسته از مادران که زنده می مانند با مشکل فیستول زایمان روبرو خواهند بود. این نارسایی حفره ای است که در کانال تولد به وجود می آید و دختران نوجوان به طور دائم با مشکل نشت ادرار روبرو می شوند.

الانا آرمیتاژ، مدیر دفتر «صندوق جمعیت سازمان ملل متحد» در ژنو می گوید دختران نوجوان در معرض خطر ازدواج زودهنگام و رابطه جنسی اجباری قرار دارند. خانم آرمیتاژ می گوید مرگ و میر ناشی از بارداری و زایمان دختران زیر ١٥ سال در خانواده های کم درآمد و با درآمد متوسط دو برابر دخترهای سایر خانواده ها است.

وی می افزاید «گزارش ما حاکی از آن است که از هر ١٠ بارداری بین دختران زیر ١٨ سال، ٩ مورد در زندگی مشترک رخ می دهد و هر روز حقوق ابتدایی ٣٩ هزار دختر به دلیل ازدواج در سنین پایین نقض می شود. از هر ٩ دختر، یک دختر زیر سن ١٥ سالگی ازدواج کرده است و تا زمانی که خانواده ها و جوامع و دولت ها ازدواج کودکان زیر سن قانونی را توجیه می کنند، این روند ادامه پیدا خواهد کرد».

در این گزارش همچنین بر تاثیر اقتصادی بارداری این دختران نوجوان اشاره شده است. در بخشی از گزارش «صندوق جمعیت سازمان ملل متحد» هزینه هایی که بارداری به زندگی این نوجوانان تحمیل می کند معادل ١ درصد تولید ناخالص داخلی چین و ٣٠ درصد درآمد ناخالص داخلی اوگاندا ارزیابی شده است.

گزارش این سازمان بین المللی حاکی از آن است که اگر ٢٠٠ هزار مادر نوجوان در کنیا به جای بارداری، شاغل شده بودند اقتصاد این کشور از ثروتی معادل ٣ میلیارد  و ٤ میلیون دلار بهره مند می شد.

بر پایه یافته های این گزارش، دختران روستایی که از تحصیلات چندانی برخوردار نیستند و در مناطق فقیر زندگی می کنند در مقایسه با دختران نوجوان شهرنشین و مناطق ثروتمندتر در معرض خطر بارداری در سنین نوجوانی قرار دارند.

لوک دو برنیس، مشاور ارشد «بهداشت مادران» صندوق جمعیت سازمان ملل متحد می گوید بالاترین آمار مرگ و میر ناشی از بارداری در کشورهای زیر صحرای آفریقا و جنوب آسیا مشاهده می شوند.

او می گوید این مشکل در مناطق فرانسه زبان کشورهای آفریقایی بیشتر از کشورهای انگلیسی زبان این مناطق مشاهده می شود.

برنیس می گوید «آفریقا جمعیت یک دستی ندارد و مناطق مختلف تفاوت های عمده ای با هم دارند، اما واقعیت این است که در بیشتر این کشورها از دختران جوان محافظت نمی شود، نه تنها در بخش هایی که فرهنگ فرانسوی غالب است، بلکه در کشورهای انگلیسی زبان آفریقا نیز وضعیت به همین گونه است. در کنیا، اوگاندا نرخ سقط جنین بسیار بسیار بالاست و همین امر آمار مرگ و میر مادران را افزایش می دهد. تعداد زیادی از افرادی که سقط جنین می کنند، دختران نوجوان هستند».

در این گزارش آمده است که در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بارداری در دوران نوجوانی در کشورهای در حال توسعه چالش بسیار جدی تر و بزرگتری محسوب می شود. اما بارداری نوجوانان هنوز در کشورهای ثروتمند نیز مسئله قابل توجه و معضل درخور بررسی قلمداد می شود.

در گزارش صندوق جمعیت آمده است سرزنش دختران نوجوان به دلیل بارداری نتایج معکوس دارد و باید به جای تلاش برای متحول کردن رفتار دختران، جامعه رویکرد و اعمال خود را در قبال این مشکل تغییر دهد.

ارتباط قرصهای ضد بارداری با بیماریهای بینایی

تحقیقات تازه نشان می‌دهد زنانی که برای مدت طولانی از قرص های ضدباردار استفاده می کنند، ممکن است بینایی شان را در خطر بیاندازند.


روز دوشنبه ۱۸ نوامبر شماری از پژوهشگران این طرح تحقیقاتی که به بررسی مصرف درازمدت قرص های ضدبارداری پرداخته، در یک نشست پزشکی با موضوع بیماری های چشم، یافته های تازه خود را در این خصوص اعلام کردند.

در این طرح تحقیقاتی محققان ۳۴۰۰ زن بالای ۴۰ سال را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که آنها که به مدت بیش از سه سال به طور مداوم از قرص جلوگیری از بارداری استفاده کرده بودند، بیش از دو برابر زنان دیگر احتمال ابتلا به بیماری های عصب بینایی، به ویژه گلوکوما (آب سیاه) دارد.

محققان این طرح تصریح کرده اند که احتمال ابتلای این گروه از زنان به بیماری های چشمی وجود دارد، اما احتمال بسیار قوی نیست. با این وصف، این محققان توصیه کرده اند که زنانی که در این شرایط هستند (بالای ۴۰ سال، مصرف کننده كF

رقص و پارکینسون

 دانشمندان معتقدند احتمال دارد آموزش رقص و تحریک بخش های آسیب دیده مغز افراد مبتلا به پارکینسون، به بهبود بیماران کمک کند.


پژوهشگران کانادایی برای تحقیق در مورد نقش حرکات موزون و رقص بر بخش های آسیب دیده مغز بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون در موسسه ملی باله کانادا به آن ها رقص آموزش می دهند.

دانشمندان بر این باورند یادگیری رقص می تواند تاثیر کوتاه مدتی بر مهارت های حرکتی افراد مبتلا به پارکینسون داشته باشد.

پارکینسون نوعی نارسایی عصبی مغزی است که تعادل و راه رفتن افراد مبتلا را با مشکل مواجه می کند.

مدرسه باله ملی تورنتو به عنوان بخشی از برنامه ١٢ هفته ای آموزشی، به ٢٠ بیمار مبتلا به پارکینسون رقص آموزش می دهد.

گروه پژوهشی به سرپرستی ژوزف دسوزا، استاد علوم اعصاب دانشکده بهداشت دانشگاه یورک در تورنتو و ریچل بار، مربی مدرسه باله ملی این پروژه را اجرا خواهند کرد. تعدادی داوطلب نیز برای کمک به این محققان اسکن «ام آر آی» مغزی انجام می دهند تا به پژوهشگران کمک کنند تا واکنش مغز به هنگام یادگیری مغز را ارزیابی کنند.بار می گوید «ما می دانیم که می توان توانایی افراد برای نگهداشتن تعادل و راه رفتن را بهتر کرد و در نهایت از مزایای اجتماعی آن نیز بهره مند شد، اما هدف ما این است که دریابیم به هنگام رقص در مغز افراد مبتلا به پارکینسون چه اتفاقی رخ می دهد و دلیل این اتفاقات چیست. ما به همین دلیل قصد داریم داخل مغز این افراد را بررسی کنیم».افراد نمی توانند به هنگام عکسبرداری دستگاه اسکن برقصند اما از آن ها خواسته شده است تا به هنگام شنیدن موسیقی، حرکات رقص را در ذهن مجسم کنند.دسوزا می گوید «اگر فرد حرکات رقص را در ذهن مجسم کند، از نظر نظری از همان حرکاتی استفاده می کند که به هنگام حرکات اعضا انجام می دهد».فرضیه دانشمندان این است که احتمال دارد در صورت تحریک مغز فرد مبتلا به بیماری پارکینسون با حرکات رقص، بخش هایی از مناطق آسیب دیده آن بتوانند ترمیم شوند و یا بهبود یابند.اطلاعاتی که تا به حال از رقصندگان باله و سایر افرادی که به پارکینسون مبتلا نبوده اند گردآوری شده، ثابت کرده است که به هنگام تجسم رقص در مغز و گوش کردن به موسیقی، فعالیت بخش کورتکس اولیه شنیداری مغز و بخش ثانویه حرکتی در مغز تغییر می کند.هیو کراستویت، مرد ٦٧ ساله اهل تورنتو یکی از داوطلبانی است که در این پروژه تحقیقی شرکت کرده است. او اولین بار ماه ژانویه علائم ابتلای به بیماری پارکینسون را در اعضای خود مشاهده کرد. او الان برای بالا و پایین رفتن از پله مشکل دارد و مثل گذشته راه نمی رود.او می گوید به هنگام رقص، نگرانی از برداشتن قدم ها و فکر کردن زیاد به آن تا حدودی از بین می رود.بیشتر شرکت کنندگان این پروژه شهروندان ارشد و نیمی از آن ها مرد هستند. بخشی از هدف اجرای این پروژه کمک به تغییر کیفیت زندگی و تحریک افراد مبتلا است.هر سال ٧ میلیون نفر در سراسر جهان به بیماری پارکینسون مبتلا هستند. حدود ١٠٠ هزار کانادایی نیز از این بیماری عصبی رنج می برند.این پروژه با بودجه «کلوپ ایرپینیا»، کلوپ اجتماعی ایتالیایی در تورنتو و «انجمن پارکینسون کانادا» اجرا می شود.تحقیقات دیگری نیز در کانادا انجام شده اند که نتایج آن ها حاکی از آن است که مصرف کافئین تاثیر مثبتی بر بهبود علائم بیماری پارکینسون دارد.پژوهش های دیگر در این زمینه نیز ثابت کرده بودند خطر ابتلا به پارکینسون در افرادی که به طور مرتب نوشیدنی های کافئین داری همچون چای و قهوه می نوشند، کمتر از دیگران است.منابع: روزنامه گلوب اند میل، انجمن پارکینسون کانادا، تلویزیون دولتی کانادا

کشف مقبره یک فرعون ناشناخته در مصر

باستان‌شناسان در نزدیکی شهر آبیدوس، در ۵۰۰ کیلومتری جنوب قاهره، مقبره فرعون ناشناخته‌ای را کشف کرده‌اند که احتمالأ "سنه‌بکی" بوده است. از دوران زمامداری این فرعون اطلاعات زیادی در دست نیست. مقبره او پیشتر غارت شده است.

گروهی از باستان‌شناسان مصری و دانشگاه‌ پنسیلوانیای آمریکا مقبره فرعون ناشناخته‌ای را در نزدیکی شهر آبیدوس کشف کرده‌اند. این شهر باستانی در ۵۰۰ کیلومتری جنوب قاهره قرار دارد.

باستان‌شناسان بر روی دیوار مقبره این فرعون نام "سنه‌بکی" را یافته‌اند که حدود ۱۶۵۰ سال پیش از میلاد بر مسند قدرت بوده است.

رنگ‌های تزئینات دیوارهای دورتا دور قبر که قدمتی بیش از ۳۵۰۰ سال دارند به خوبی حفظ شده‌اند. دورانی که این فرعون بر مسند قدرت بوده به دومین دوره میانی مصر باستان برمی‌گردد که اطلاعات چندانی در مورد آن در دست نیست.

در این مقبره به جای مومیایی نیز تنها یک اسکلت پیدا شده است. باستان‌شناسان دانشگاه پنسیلوانیا حدس می‌زنند که مدت کوتاهی پس از خاکسپاری این فرعون دزدان مقبره او را گشوده و به جنازه مومیایی شده او آسیب‌زده‌اند.

بررسی احتمال بازنویسی تاریخ

با کشف مقبره "سنه‌بکی" این احتمال مطرح شده که زمان حکومت برخی فراعنه در دور میانی مصر باستان ثبت نشده است و تاریخ این دوره باید بازنویسی شود.

با کشف جدید احتمالأ بخشی از تاریخ مصر باستان باید بازنویسی شود

با کشف جدید احتمالأ بخشی از تاریخ مصر باستان باید بازنویسی شود

درصورت صحت چنین احتمالی، ممکن است دوران حکومت برخی فراعنه شناخته شده نیز در دورانی که در تاریخ ثبت شده نگنجد و نیاز به تصحیح داشته باشد.‎

مقبره کشف شده در مقایسه با مقبره سایر فراعنه مصر کوچک است.

مدیر گروه حفاری باستان‌شناسان معتقد است که کوچک بودن مقبره می‌تواند نشانه آن باشد که موقعیت اقتصادی مصر باستان در زمان حکومت این فرعون خوب نبوده است.

کشف فرعون دیگری از دومین دوره میانی مصر باستان

کشف یک فرعون ناشناخته، نخستین کشف غیرمنتظره باستان‌شناسان در اطراف آبیدوس به شمار نمی‌رود.
باستان‌شناسان دانشگاه پنسیلوانیا مدتی پیش مقبره فرعون "سبک‌هوتپ اول" را پیدا کرده بودند که یکی دیگر از پادشاهان دومین دوره میانی مصر باستان است.

هویت این فرعون نیز بر اساس نوشته‌ای از دوران مقبره‌ روشن شد. تابوت سنگی "سبک‌هوتپ اول" اما کاملأ خالی بود.
تا کنون غیر از مقبره توتان‌خامون که با تزئیات مجلل و اشیای زینتی گرانبها کشف شد، هیچ مقبره دست‌نخورده‌ای در مصر پیدا نشده است.

در مصر باستان تمامی فراعنه در مقبره‌هایی مجلل همراه با قطعلات طلا، لباس و خوراکی دفن می‌شدند. مصریان باستان بر این باور بودند که مردگان در آن دنیا به این وسایل نیاز دارند.

اثرات مفيد ورزش بر بدن انسان


افزايش حداکثر جذب اکسيژن در بدن. 
• افزايش کارآيي قلب از طريق حجم خون پمپ شده در يک ضربان. 
• کاهش تعداد ضربان قلب و کاهش فشار خون. • کاهش عوارض و احتمال مرگ و مير ناشي از نارساييهاي قلبي. • کاهش مقاومت عروقي براي عبور دادن جريان خون. • افزايش جريان خون منطقه‌اي و نقل و انتقال اکسيژن به بافتها. • افزايش توانايي بدن در مصرف اسيدهاي چرب آزاد به عنوان سوبسترا در هنگام فعاليت.• افزايش توليد ليپوپروتئينهاي سنگين (hdl) که براي بدن مفيد هستند. • افزايش و بهبود تحمل بدن در هنگام تمرين. • کاهش و يا از بين بردن چاقي و افزايش قدرت عضلاني. • افزايش توليد اندروفينها که مخدرهاي دروني هستند. • افزايش توليد عرق به هنگام فعاليت که در نتيجه تحمل بدن در برابر گرما بالا مي‌رود. • جلوگيري از استئوپروز يا پوکي استخوان در صورت انجام تمرينات تحمل وزن.• افزايش تحمل گلوکز در بدن.• افزايش تحمل کار بدني و کاهش تنگي نفس در بيماران مبتلا به انسداد مزمن ريه.



نقش ورزش در پيشگيري از پوکي استخوان در برنامه ورزشي مربوط به پيشگيري از استئوپروز نيز بايد نيازها و محدوديتهاي فرد را در نظر گرفت، در بين ورزشها آنهايي که بيشتر به تمرينات بدني تحمل وزن وابسته‌اند غالبا در افزايش حجم استخوان موثر هستند. بنابراين متخصصان طب ورزش بايد ورزشهاي تحمل وزن مانند پياده روي ، گلف و تنيس را براي افراد مستعد استئوپروز توصيه کنند. 



تاثير ورزش بر ديابت در بيماران مبتلا به بيماري قند نوع دوم، نياز به انسولين براي سوخت و ساز گلوکز ، بر اثر ورزش کاهش مي‌يابد زيرا در حين ورزش و بعد از آن حساسيت بافت اسکلتي و بافت چربي نيز به انسولين افزايش مي‌يابد و توليد گلوکز کبدي در بدن نيز کمتر مي‌شود. هر گاه بيمار تمرينات بدني منظم را در برنامه عادي زندگي خود قرار دهد، بايد انتظار داشت که نياز او به انسولين کاهش مي‌يابد. ورزش دائمي مي‌تواند از اثرات زيانبار ديابت در زندگي بيمار بکاهد و دستگاه قلبي - عروقي را متناسب سازد. 



تاثير ورزش بر بيماري هاي قلبي - عروقي براي فردي که در خانواده‌اش بيماري قلبي - عروقي زودرس سابقه دارد، يک رژيم ورزشي مرتب مي‌تواند احتمال وقوع سکته و ساير حوادث قلبي - عروقي را کاهش دهد. ورزش مرتب باعث بهبود نسبت چربي در سرم خون مي‌شود، مي‌تواند فشار خون را کاهش دهد و اثر ضد فشار خون و ورزش ، مستقل از اثر آن روي کاهش وزن يا تغييرات ناشي از آن در کارآيي اندامها است. تست فشار ورزش بر روي قلب ، براي افرادي که از داروهاي محدود کننده حداکثر ضربان قلب استفاده مي‌کنند، ضروري است. 



تاثير ورزش بر سرطان ورزش براي مبتلايان به سرطان توصيه مي‌شود، چرا که ورزش مي‌تواند از عوارض وخيم بيحرکتي بيمار بکاهد و احتمالا دستگاه ايمني بدن را تقويت کند. نوع ورزش بايد متناسب با شرايط فرد بيمار تجويز شود. شدت ورزش بايد در حد پاييني از ضربان قلب ، بين 65 - 40 درصد باقي بماند. 



تاثير ورزش بر تناسب فيزيکي و گذران عمر هر چه سن آدمي بيشتر مي‌شود، اثرات فيزيولوژيک افت عملکرد بدن زيادتر مي‌شود. افزايش سن باعث تحليل رفتن قدرت عضلات و کاهش تعداد فيبرهاي عضلاني مي‌شود. ورزش مادام‌العمر مي‌تواند سرعت تحليل رفتن عضلات را کم کند و عضلات را تقويت کند. ورزش و تمرينات بدني در افراد مسن‌تر باعث بهبود کارکرد اعضاي بدن مي‌شود. تمرينات ورزشي مرتب ، سرعت تنزل قدرت بدني در گذر عمر را کمتر مي‌کند. به نظر مي‌رسد اين نتايج مثبت بخاطر تاثير تقويتي ورزش روي سلسله اعصاب باشد و نه بازسازي عضلات

نقش یک پروتئین خاص در فلج کردن سلول های سرطانی

دانشمندان موفق شده اند تا با از کار انداختن یک نوع پروتئین خاص به نام اتر لیپید، سلول های سرطانی مهاجم را فلج کنند. اتر لیپید نوعی پروتئین از خانواده مولکولهای چربی است که شامل کلسترول نیز می شود.
محققان امیدوارند تا با تولید دارو و شیمی درمانی همزمان بتوانند انواع سلول های سرطانی بدخیم را درمان کنند.

تعداد مولکول های پروتئین های اتر لیپیدها در سلول های مهاجم سرطانی بسیار زیاد هستند و پژوهشگران موفق شده اند تا با از کار انداختن آنزیم مسئول تولید این نوع پروتئین سلول های سرطانی بدخیم را نابود کنند.

پروتئین های اتر لیپیدها معمولاً در سلول های غشاء یافت می شوند بنابراین تعداد بسیار زیاد آن ها در تومورهای بدخیم عادی است، چون تومورها باید از مولکولهای چربی تغذیه کنند تا بتوانند با سرعت رشد کنند و تکثیر شوند.

محققان دانشگاه برکلی در کالیفرنیا به سرپرستی دانیل نومورا سلول های پوست را به سلول های تومورهای بدخیم بدل کردند و سپس آنزیم آن ها را از کار انداختند. این آنزیم «AGPS» نام دارد و برای شکل گیری پروتئین های اتر لیپیدها نقش حیاتی دارد.
دانشمندان سپس این سلول های را به موش مبتلا به سرطان پوست و موش هایی تزریق کردند که سرطان سینه بدخیم داشتند و در نهایت مشاهده کردند که تومور در بدن این موش ها به سرعت رشد و تکثیر شدند.

دکتر نومورا می گوید محققان سرطان از سال های ١٩٥٠ تاکنون می دانستند که اتر لیپیدها نقش مهمی در رشد سلول های سرطانی ایفا می کنند اما این اولین بار است که دانشمندان ثابت کرده اند که مولکول های چربی راه را برای تکثیر سلول های سرطانی هموار و افزایش تعداد آن ها را تسهیل می کنند.

وی می گوید در سلول های سرطانی و تومورهای خوش خیم تر تعداد اندکی اتر لیپیدها نیز وجود دارد. این محقق امیدوار است تا با ممانعت از تکثیر و رشد آنزیم « AGPS» از بدخیم شدن این نوع تومورها جلوگیری کنند.

محققان هم اکنون در تلاش هستند تا دارویی تولید کنند که آنزیم «AGPS» را هدف قرار دهد و شانس این که شیمی درمانی بتواند بسیاری از سرطان های بدخیم را درمان کند، افزایش دهند. وی در عین حال تاکید کرده است ممانعت از تکثیر این آنزیم به طور قطع درمان هر نوع سرطان نخواهد بود اما به احتمال بسیار به همراه شیمی درمانی موثرتر عمل خواهد کرد.

مقاله نقش اتر لیپیدها در تکثیر رشد سلول های مهاجم سرطانی در نشریه « Proceedings of the National Academy of Sciences» منتشر شده است.


ساخت مغز مصنوعی در 10 سال اینده ؟

پروژه بلو برین، به معنی مغز آبی، (به انگلیسیBlue Brain Project) در راه ساخت مغز مصنوعی گام بر می‌دارد. در این پروژه از مهندسی معکوس مغز پستانداران تا سطح مولکولی استفاده می‌شود. این پروژه در سال ۲۰۰۵ در موسسه مغز و ذهن دانشگاه پلی تکنیک لوزان به مدیریت هنری مارکرام، آغاز به کار کرده‌است. هدف از این پروژه، مطالعه ساختار و عملکردهای پایه‌ای مغز است. بلوبرین در شبیه سازی مغز از ابر رایانه بلوژن و نرم‌افزار نورون مایکل هینز استفاده می‌کند. نرم‌افزار استفاده شده یک شبکه عصبی مصنوعی نیست بلکه یک مدل واقعی زیستی از نورون را شبیه سازی می‌کند. امید است که این پروژه به روشنگری های بسیاری در زمینه ی هوشیاری بینجامد. این پروژه زیر شاخه های دیگری نیز دارد. مانند کژال بلو برین در Supercomputing and Visualization Center of Madrid و تعدادی پروژه های دیگر که به طور مستقل، در آزمایشگاه ها و دانشگاه های مختلف بر روی آنها کار می شود.

در ماه دسامبر سال 2006، دستیابی به اهداف اولیه پروژه تحقق یافت  این هدف شبیه سازی Neocortical Column، که میتوان آن را به عنوان کوچکترین واحد عملگر neocortex در نظر گرفت، در یک موش صحرایی بود. یک نمونه column به صورت حدودی 2 mm طول و 0.5 mm قطر دارد و در انسان دربردارنده ی 60000 عصب است. ساختار neocortical column موش صحرایی قهوه ای بسیار شبیه به انسان است اما تنها در بردارنده ی 10000 عصب (و 108 سیناپس عصبی) است.
بین سالهای 1995 تا 2005، مارکرام به ترسیم کردن نوع عصب ها و نحوه ی ارتباط آنها با یکدیگر، در Column پرداخته است.

هدف طولانی مدت ‍‍‍‍پروژه شبیه سازی مغز کامل انسان با تمامی جزپیات و در بردارنده ی عملکرد فیزیولوژی مغز است. هنری مارکرام در سال ۲۰۰۹ در کنفرانس TED conference در آکسفورد میگوید: "ساختن مغز انسان غیر ممکن نیست و ما میتوانیم آن را در ۱۰ سال به انجام برسانیم" . او در یک مصاحبه با خبرگزاری BBC میگوید: "اگر ما آن را به درستی بسازییم، باید بتواند صحبت کند، هوشمند باشد و رفتاری بسیار شبیه به یک انسان داشته باشد." 

در نوامبر 2007، پایان بخش نخست پروژه اعلام شد که در آن یک پردازش بر روی داده ها به منظور تولید، تایید و بازیابی neocortical column انجام شد. تا سال 2005 نخستین مدل تک سلولی کامل شد. نخستین neocortical column سلولی مصنوعی، متشکل از 10،000 سلول، تا سال 2008 ساخته شد. در ژوئیه 2011 یک mesocircuits سلولی ساخته شد که از 100 neocortical columns با مجموع یک میلیون سلول تشکیل شده بود. در نهایت پیشبینی میشود که در سال 2023 یک مدل سلولی مغز انسان ساخته شود که با 1000 مغز موش صحرایی با مجموع هزار بیلیون سلول، برابری میکند.

اکنون که ساخت column به پایان رسیده است، پروژه مشغول انتشار تنایج بخش اول آن در نشریات علمی است و دو هدف مجزا را دنبال میکند:

  1. پایه ریزی یک شبیه سازی در سطح مولکولی، چرا که با استفاده از آن مطالعه ی اثر گسترش ژن امکان پذیر میشود.
  2. ساده سازی شبیه سازی column، که شبیه سازی موازی انبوهی از column ها را، با هدف نهایی شبیه سازی کل یک neocortex، ممکن میکند

این پروژه در درجه ی اول توسط دولت سوییس و در درجه دوم از طرف هزینه و کمک های مالی برخی اشخاص خصوصی تامین بودجه میشود. EPFL کامپیوتر بلو ژن را با یک هزینه ی کاهش یافته خریداری کرده است زیرا در آن زمان این کامپیوتر هنوز یک نمونه ی اولیه بود و IBM علاقه‌مند بود که کارایی این کامپیوتر را در کاربردهای مختلف بیازماید.. این پروژه همچنین یکی از کاندیدای دریافت بودجه ی تحقیقاتی FET (تکنولوژی های ضروری و آینده نگر) از طرف کمیته ی اروپایی، است. مبلغ این بودجه یک بیلیون یورو در 10 سال است. انتظار میرود که تصمیم نهایی در مورد دریافت کنندگان این بودجه در نیمه ی دوم سال 2012 گرفته شود. اگر پروژه بلو برین موفق به دریافت این بودجه شود، نام پروژه به "پروژه ی مغز انسان" تغییر خواهد یافت.

زباله‌هاي ذهن‌مان كدام گوشه زندگي را اشغال كرده‌اند



من مادر نيستم. علاقه‌يي هم ندارم كه باشم. فمينيست هم نيستم و يك جورهايي از فمينيست‌ها و شعارهاي غيرواقعي‌شان درباره برابري جنسيتي و تساوي حقوق زن و مرد هم بدم مي‌آيد. اما يك چيز را مي‌دانم. مي‌فهمم. هر فردي، نه به سبب جنسيتي كه به آن تعلق دارد بلكه به واسطه انسان بودنش بايد از تمام حقوق انساني خود برخوردار باشد. حق او است كه از اين حقوق برخوردار باشد. فرزاد موتمن فيلمي ساخته به نام «آذر». داستان، درباره زني است كه شوهرش در سانحه تصادف كشته شده و حالا، زن مانده و يك كودك با معلوليت توامان ذهني و جسمي؛ امين. گمانم 9 يا 10 ساله باشد. مادر با درست كردن ترشي و بسته‌بندي سبزي براي مردم، زندگي دو نفرشان را مي‌گرداند. يكي از مشتري‌ها، خواستگاري براي زن پيدا مي‌كند كه در تمام فيلم او را به نام «آقاي مهندس» مي‌شناسيم بدون آنكه با او مواجه شويم. فقط صدايش را از پشت تلفن همراه آذر مي‌شنويم كه قرار محضر و ساعت عقد مي‌گذارد. آذر هيچ حرفي درباره امين معلولش نزده و آقاي خواستگار از وجود اين كودك بي‌خبر است. همان روز عقد، پسركش را به خانواده شوهرش سپرده اما در آخرين لحظات پيش از آماده شدن براي زندگي دوباره، خانواده همسر درگذشته، كلافه از كودكي كه حتي در تكلم هم مشكل دارد و دايم، بي‌تاب مادر است، امين را پس مي‌آورند تا آخرين حلقه‌هاي اتصال پيوند پيشين آذر هم گسسته شود براي هميشه. با آذر همراه مي‌شويم وقتي در واپسين ساعات باقيمانده به قرار عقد، به مركز نگهداري كودكان ذهني معلول مي‌رود تا فقط براي چند ساعت پذيراي امين باشند كه قبول نمي‌كنند. از همسايه و آشنا هم پاسخ منفي مي‌شنود و آذر بيچاره و مستاصل از دروغي كه گفته، حالا راه بازگشتي براي جبران ندارد. در بازگشت به سوي منزل و در اتوبوس، تقريبا حضور امين را فراموش مي‌كند. رو به خيابان و شكست‌خورده در مسير آخرين بارقه اميد شروعي دوباره. امين به مادر خيره شده و با همان ذهن كند و بيمار مي‌فهمد كه ديگر جايي در زندگي و ذهن مادر ندارد و در يكي از ايستگاه‌ها همراه با جمعيت غريبگان از اتوبوس پياده مي‌شود تا خود را براي هميشه از معرض نگاه مادر گم كند. مادري كه تا به حال تمام خواستگارانش به خاطر وجود اين پسرك بي‌گناه پا پس كشيده‌اند. دلواپسي و آسيمه‌سري‌هاي مادر صحنه ديگري از اين نمايش زندگي است كه در پي امين كوچك كه گناهي جز متفاوت بودن از ساير كودكان همسنش ندارد سرگردان شهر مي‌شود آن هم زماني كه خواستگار به سمت خانه او روانه است. امين پيدا مي‌شود. نگهبان پارك پناهش داده و امين در مواجهه با مادر، لابه‌لاي اشك‌هايش مي‌گويد: «چرا پيدايم كردي؟ مي‌خواستم بروم و گم شوم.»مرد همسايه از سر دلسوزي به آذر پيشنهاد مي‌دهد كه امين را براي چند ساعت نگهداري كند و موتمن، در اين صحنه و در فاصله قدم‌هاي آذر، بيننده را بر سر دو راهي قضاوت رها مي‌كند. آذر پس از چند قدم برمي‌گردد و مصمم، دست پسركش را مي‌گيرد و مي‌رود به سوي آينده زندگي‌اش تا خواستگار را با واقعيت غير قابل كتمان مواجهه دهد. اين فيلم بود. نمايش و برخاسته از تخيل. اما مگر غير از اين است كه ما آدم‌ها، بازيگران نقش خويش در صحنه زندگي هستيم ؟ چه تعداد از مردان ما در تجديد فراش دوباره، مي‌توانند چنين واقعيتي را، زني تنها با يك فرزند معلول جسمي يا ذهني بپذيرند؟ چه تعداد از ما به اين زن حق زندگي دوباره مي‌دهيم؟ چه تعداد از ما در پاسخ به حق او براي داشتن يك زندگي دوباره مشترك لب از متهم كردن او به هوسراني فرو مي‌بنديم؟ چه تعداد از ما تا به حال، زنان همسر مرده يا مطلقه‌يي كه تا پايان عمر، خود را محكوم به تنهايي و عزلت كرده‌اند، با لفظ زنان نجيب و عفيف خطاب قرار نداده‌ايم تا زهر نگاهمان، تير مستقيمي باشد به سوي زناني كه قصد دوباره‌يي براي ازدواج داشته‌اند؟ آمار طلاق، اعداد پنهاني نيست. ميانه سني زناني كه مهر طلاق در صفحه سوم شناسنامه‌شان مي‌خورد هم، چندان بالا نيست. تفكر ما براي چه تعداد از اين زنان اين حق را قائل است كه ازدواج دوباره‌يي داشته باشند بدون آنكه در معرض قضاوت‌هاي اخلاقي قرار بگيرند ؟ چه تعداد از ما اگر بشنويم زني از خويش يا آشنا پاسخ دوباره‌يي براي زندگي مشترك دوباره داده پوزخند نمي‌زنيم و در خلوت‌مان او را به سبكسري متهم نمي‌كنيم؟ چه تعداد از ما فكر مي‌كنيم كه اين زنان هم انسان هستند با تمام حقوقي كه سزاوارند از آن برخوردار شوند؟ درصدمان خيلي كم است. باور كنيد. كارگردان در پايان فيلم ما را با يك سوال مهم تنها مي‌گذارد. كدام يك مقصرند؟ زن؟ كودك؟ خواستگار؟ جامعه‌يي كه چنين طرز فكري را به لايه‌هاي تفكر ملتش حقنه كرده كه زنان ما پس از جدايي همسر يا ترك زندگي مشترك، محكوم به تنها ماندن هستند؟ فرامين ديني را يك طرف ديگر اين معادله بگذاريد. در آن زمان كه زبان نيش و طعنه‌مان دو بر مي‌دارد، فرامين ديني هيچ محلي از اعراب در تفكرمان ندارد. اين زن، گناهي نكرده كه شوهر از دست داده. آن كودك هم گناهي نكرده كه بر اثر يك تداخل هورموني يا ژنتيك، معلول به دنيا آمده. آن خواستگار هم گناهي نكرده كه خواستار زني است كه هنوز نمي‌داند بايد پذيراي دو نفر به جاي يك نفر در زندگي آينده‌اش باشد. آن هم دو نفري كه يك نفرشان، زن، به دليل ناتواني‌هاي كودكش كه نيازهاي متفاوتي از ساير كودكان را پيش چشم مادر مي‌گذارد، حتي فرصت كافي براي عشق ورزيدن به همسر آينده خود را هم ندارد. در خلوت‌مان اعتراف كنيم كه زناني را كه پس از فوت شوهر يا حتي متاركه، خود را به دليل در امان ماندن از همه حرف‌هاي ريز و درشت محكوم به زندان تنهايي كرده‌اند، نجيب‌تر و محترم‌تر از زني مي‌بينيم كه ازدواج دومي در كارنامه‌اش دارد و اين سرنوشت محتوم بسياري از زنان ما است. مدرن شده‌ايم در پوشش و استفاده از تكنولوژي و خودرو و حتي آشنايي با انواع اطعمه و اشربه اما يادمان رفته كه بايد هر از گاهي، آن جارو برقي كوچك را از گنجه تفكراتمان بيرون بياوريم و زباله‌هاي ذهن‌مان را جارو كنيم و دور بريزيم. انباشت زباله مگر نه اين است كه تعفن و بيماري مي‌آورد؟

یوگا و مدیتیشن، توصیه‌های فزاینده پزشکان


یک بررسی جدید نشان‌گر آن است که تمایل پزشکان به توصیه ‌روش‌های درمانی مکمل و جایگزین بیشتر شده است. این بررسی نشان می‌دهد که تمایل مردم نیز برای استفاده از روش‌هایی مانند یوگا و مدیتیشن بیش از پیش شده است.

یک مطالعه‌ی تحقیقاتی جدید نشان می‌دهد که درمان‌های جایگزین (آلترناتیو) و مکمل یا CAM جایگاهی به مراتب بالاتر ‌از گذشته در میان مردم و پزشکان پیدا کرده است.

بنا بر گزارش منتشره در "نچرال نیوز"، به ویژه ‌برخی از روش‌های درمانی مانند یوگا، مدیتیشن و "تای چی" وقتی دیگر انواع درمان‌ها به شکست انجامید، توصیه می‌شود.

این بررسی که در مجله‌ی علمی "آرشیو پزشکی داخلی" آمریکا به چاپ رسیده نشان‌گر آن است که حدود ۳ درصد از آمریکایی‌ها، یعنی بیش از ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از مردم این کشور، به توصیه‌ی پزشکان خود از درمان‌های روان‌تنی (mind-body) استفاده می‌کنند.

طبق این بررسی که توسط دکتر ادیتی نرورکار (Editi Nerurkar) از "مدرسه‌ی پزشکی دانشگاه هاروارد" آمریکا و همکارانش انجام شده، ۳۵ میلیون نفر دیگر از مردم آمریکا نیز به میل خود به این روش‌ها روی آورده‌اند.

دکتر ادیتی نرورکار می‌گوید، دلایل و مدارک اثبات‌کننده در حمایت از کاربرد روش‌های روان‌تنی رو به افزایش است.

وی با اشاره به اینکه معمولا پزشکان به عنوان آخرین راه، روش‌های غیر سنتی پزشکی یا CAM را پیشنهاد می‌کنند این پرسش را مطرح می‌کند که «آیا اگر از همان ابتدا روش‌های آلترناتیو به بیمار پیشنهاد شود نتیجه‌ی بهتری عاید نخواهد شد؟»

در این بررسی گفته می‌شود که نزدیک به ۴۰ درصد از مردم آمریکا از روش‌های درمانی مکمل و جایگزین استفاده می‌کنند. بیشترین درمان‌های غیر سنتی پزشکی شامل استفاده از داروها و مواد طبیعی، تنفس عمیق، مدیتیشن و روش‌های شیروپراکتیک است.

«بهترین راه تلفیق هر دو روش درمانی‌است»

تمایل به این نوع از درمان، از جمله مدیتیشن، تنفس عمیق، ماساژ و یوگا در بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ بیشترین افزایش را نشان داده است.

دکتر توری هادسون (Tori Hudson)، در کتاب خود به نام "دائرةالمعارف زنان در پزشکی طبیعی" می‌نویسد: «پزشکی سنتی باید تشخیص دهد که روش‌های درمانی طبیعی روش‌هایی قدیمی و اساسی در بسیاری از فرهنگ‌ها به حساب می‌آیند و روش‌های مدرن آلترناتیو باید به عنوان قسمتی از همین روش‌ها مورد قبول واقع شوند.»

دکتر هادسون معتقد است که بهترین راه تلفیق هر دو روش است. وی می‌گوید: «همکاری و تلفیق پزشکی سنتی و آلترناتیو بهترین روشی است که باید توصیه شود.»

امنيت اجتماعي در گرو امنيت رواني است

 


زن‌ها بر اساس واقعيت‌هاي تجربي اقدام به خشونت مي‌كنند ولي مرد‌ها بر اساس ساختار فكري. زن‌ها در بروز رفتار خشن معمولا يك دليل واقعي دارند (مثلا عشق به يك نفر ديگر). مردها خطاي فكري بالايي دارند. در ذهن‌شان خطا مرتكب مي‌شوند

هر هذياني منتهي به قتل آسيب نمي‌شود. بايد در شرايط خاص باشد. يكي از آن شرايط وجود زمينه مصرف مواد است كه در موارد مختلف آسيب بيشتري رسانده است

«زن و شوهر حتي اگر نزديك‌ترين رابطه فاميلي را داشته باشند نسبت به منظومه ادراكات خود تفاوت دارند كه اين در نوع شكل‌گيري ذهني آنها از فرهنگ و رسوم تاثير زيادي دارد. بنابراين در وقوع قتل‌هاي خانوادگي كه طرفين با هم نسبت نزديك دارند يا از يك فرهنگ هم هستند نمي‌تواند مانعي محسوب شود»


  «زن و شوهر حتي اگر نزديك‌ترين رابطه فاميلي را داشته باشند نسبت به منظومه ادراكات خود تفاوت دارند كه اين در نوع شكل‌گيري ذهني آنها از فرهنگ و رسوم تاثير زيادي دارد. بنابراين در وقوع قتل‌هاي خانوادگي كه طرفين با هم نسبت نزديك دارند يا از يك فرهنگ هم هستند نمي‌تواند مانعي محسوب شود» دكتر عزت‌الله كردميرزا، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه پيام نوردر تحليل قتل‌هاي اخير كه باز هم همسركشي را در ذهن پايتخت نشين‌ها پررنگ كرده بر اين نكته تاكيد مي‌كند.


در نخستين روزهاي زمستان امسال مردي 35 ساله همسرش را به دليل سوءظن به قتل رساند. آنچه در پي مي‌خوانيد تلاشي براي بررسي نقش سوءظن در قتل‌هايي است كه عنوان «زن‌كشي» به خود مي‌گيرند.


وقتي فردي دست به قتل همسرش مي‌زند چه اتفاقي درون او رخ داده است. به عبارت ديگر پديده ذهن فردي و اجتماعي ما از كجا نشات مي‌گيرد؟

خشونت خانوادگي يكي از پديده‌هايي است كه در سال‌هاي اخير آمارش بالا رفته. مانند بسياري از موضوعات ديگر در آسيب‌هاي اجتماعي آمار دقيقي از اين نوع قتل‌ها نداريم. مسلم است كه تقريبا ادبيات پژوهشي نشان مي‌دهد در دنيا نسبت خشونت خانوادگي 10 به 1 است يعني خانم‌ها بيشتر مورد خشونت قرار مي‌گيرند. خشونت مي‌تواند از سمت همسر يا اعضاي ديگر خانواده باشد و دلايل فردي، جامعه‌شناختي يا فرهنگي دارد.

از لحاظ رواني چه اتفاقاتي در ذهن و روان يك مرد ممكن است بيفتد كه منجر به اين حادثه شود؟


اتفاق فردي يا روانشناختي كه چند عامل است: 1- مي‌توان به جو رواني متشنج خانواده اشاره كرد و به نوع روابط هيجاني بين اعضاي خانواده يعني چقدر ابراز عواطف يا پرخاشگري مثبت يا منفي دارند. وقتي جو هيجاني متشنج باشد يعني عواطف منفي داشته باشيم 2- وجود زمينه‌هاي اختلال در هريك از طرفين. برخي از اختلال‌ها دامن مي‌زند مانند پارانوييد يا روانگسيختگي كه به شرايط بدگمان هستند و ممكن است شامل بدگماني خودشان باشد و اقدامات خشونت‌باري هم داشته باشد. 3- سوءمصرف مواد، مخصوصا مواد محرك كه در واقع مي‌تواند از طريق توهم و هذيان مشخص به فرد آسيب برساند.

برخي حوادثي روي داده‌است .گويا عامل اصلي شروع درگيري مرد و همسرش، سوءظن او به همسرش بوده است. سوءظن چقدر در بروز زن كشي در مردها نقش دارد؟

سوء ظن چند جور بررسي مي‌شود. اختلال هذياني كه مي‌تواند اختلال سوء ذهن و آسيب‌رسان باشد. در فكرش هم هست. آدم توهمي كمتر اقدام به قتل مي‌كند. هذيان خودبزرگ‌بيني فكر است بدون هيچ سند و چيزي. هذيان گزند و آسيب نمي‌رساند. فكر مي‌كنند همه دنبال اين هستند كه مي‌خواهند به آنها آسيب برسانند. هذيان عشقي از انواع هذيان‌هايي است كه مي‌خواهند محبوب را به دست بياورند و تمام ذهن‌شان را پر مي‌كند. انواع مختلف دارد. هر هذياني منتهي به قتل آسيب نمي‌شود. بايد در شرايط خاص باشد. يكي از آن شرايط وجود زمينه مصرف مواد است كه در موارد مختلف آسيب بيشتري رسانده است.

يك نكته‌يي هست. مردها در بحث سوءظن به نوعي فرافكني مي‌كنند، يعني ممكن است خودشان درگير رابطه‌يي غير از رابطه خانوادگي خود باشند و بعد آن را به همسرشان نسبت مي‌دهند آيا اين نوع سوءظن يا اختلال‌هاي هذياني را مي‌توانيم ناشي از نوعي فرافكني بدانيم كه منجر به قتل شود؟


نه فرافكني معمولا منتهي به قتل نمي‌شود. فرافكني يك عادت ناپسند در خود فرد است و اينكه در فرافكني ساختار رواني خودمان را به ديگران نسبت بدهيم. مكانيزمي كه حالت دفاعي دارد در آن تهاجم نمي‌بينيم چون حتي اگر آگاهانه باشد چون خودش مي‌داند ممكن است تا لحظه مرگ نشان ندهد و با آگاهي و عذاب وجدان همراه است. آدمي كه فرافكني مي‌كند ساختار رواني آن آسيب مي‌بيند. پيش نمي‌آيد كه منجر به قتل بشوند. در ذهن و افكارش مدام در حال كشمكش است.

در اينجا منظور از فرافكني مشخصا به رفتار يك مرد برمي‌گردد به اين معنا كه ممكن است چون خود مرد رفتار شكننده امنيت داشته باشد و بعد آن را به همسرش نسبت مي‌دهد؟


ببينيد وقتي سخن از رفتار هذياني مي‌شود عوامل ديگري هم در تشديد شرايط نقش بازي مي‌كنند. هر هذياني به قتل و آسيب منجر نمي‌شود ولي وقتي در جامعه‌يي شاهد رشد مصرف روانگرداني چون شيشه- كه اين ماده آسيب‌رسان است- هستيم. حال در كلانشهري كه پتانسيل قوي مصرف شيشه دارد چقدر رفتارها به پرخاشگري منجر مي‌شود؟ نمي‌شود مسائل رواني آسيب‌رساني چون شيشه را جدا از مسائل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دانست كه مجموعه فشاري به فرد وارد مي‌كنند. شرايط اجتماعي به سمتي رفته است كه كنترل و نظارت اجتماعي پايين آمده مثلا زماني بود كه وقتي زن مي‌خواست بيرون برود محدوديت داشت اصلا جامعه به او اجازه نمي‌داد اما الان شعاع حركتي زن به اندازه جهان است.

اين مي‌تواند در جايي كه روابط خانوادگي سست و ضعيف است ايجاد مشكل كند و عدم امنيت مرد را زير سوال ببرد و حتي تشديد كند. مرد فكر مي‌كند اگر همسرش سرد است پس سرش جاي ديگر گرم شده است. اساسا زماني كه كسي به ديگري اتهام خيانت مي‌زند ذهن خودش هم درگير ارتكاب خيانت است.

در پديد آمدن خيانت و به وجود آمدن ذهنيت آن سند واقعي دخالت دارد. يا اختلال فكري در صورتي كه سند واقعي وجود دارد بازهم منتهي به قتل آدم‌ها نمي‌شود حتي ممكن است به مشاجرات خانوادگي هم نرسد و زن و مرد خودشان مشكل را حل كنند يعني يا جدا شوند يا بمانند و مساله خود را حل كنند. اين ناشي از رشد و پختگي و شرايط اجتماعي و فرهنگي در طرف مي‌شود.

اختلافات فرهنگي و آداب و رسوم چقدر در بروز اين پديده مي‌تواند نقش داشته باشد؟

وقتي در بستر مناسبي شكل نگرفته باشد. چالش و عدم تفاهم اخلاقي، اقتصادي، خانوادگي قبل از ازدواج را هم مي‌توانيم ازموارد بروز مسائل اينچنيني بدانيم.

اما بسياري از اين نوع قتل‌ها حتي درون خانواده‌هايي اتفاق افتاده است كه نسبت فاميلي داشته‌اند؟
زن و شوهر شايد فاميل باشند ولي مصون نيستند. زماني است كه در جو هيجاني و رواني بزرگ شده‌اند. منظومه خانوادگي يكي از مسائل مهم در روانشناسي است. برادر خواهر، 2 خواهر يا 2 برادر كه از يك پدر و مادر هستند اين منظومه را هركدام با ساختار ذهني خودشان درك مي‌كنند. زن و شوهر حتي اگر نزديك‌ترين فاميل هم باشند نسبت به منظومه ادراكات خود را دارند، كه اين در نوع شكل‌گيري ذهني آنها از فرهنگ و رسوم تاثير زيادي دارد.

فكر نمي‌كنيد آموزش هاي اجتماعي از طرف ارگان‌هاي مختلف كارساز باشد؟

يك زماني مي‌خواهيم اسطوره‌سازي كنيم از درون اسطوره‌ها يك مفهوم اجتماعي بيرون بياوريم در ايران ما به اين چارچوب نرسيديم. چيزي كه وجود دارد اين است كه مسائل فردي، اجتماعي و اقتصادي چنان فشاري را در برخي از اقشار ايجاد كرده، مديريت فردي و شخصي و رفتاري را از دست دادند و تحت شرايط استرس آور تكانشي، يكباره خشم به آنها دست مي‌دهد كه زياد در جامعه مي‌بينيم. شيوع آن بيشتر شده است. يك عامل رواني وجود دارد فرهنگي، معنوي و اجتماعي. هر سه مورد تغيير پيدا كرده‌اند. طي فرآيند چند ساله نتيجه چند دهه است. (مثل جنگ و مهاجرت كه تبعات آن‌ را مي‌بينيم)

بايد جور ديگر به آدم نگاه كنيم هر آدمي يك فرصت است براي مشاركت و ساخت زندگي و هر آدم تهديدي است براي زندگي. ما در رفتار اجتماعي‌مان متاسفانه به‌گونه‌يي برخورد مي‌كنيم كه آدم‌ها تهديد مي‌شوند در حالي كه در يك زندگي اجتماعي بايد به مشاركت دعوت شوند. گسترش چنين رفتاري يعني ايجاد جوي از بي‌اعتمادي كه خود يك طيفي دارد حداكثر و حداقل. حداقل اينكه در روابط دوستي به ديگران آسيب مي‌زند.

امنيت رواني وقتي به خطر بيفتد امنيت اجتماعي را به خطر مي‌اندازد. بنابراين امنيت رواني يك مولفه است. زيست مطمئن، سرپناه، شكم سير، دغدغه آخر ماه و نبود نقدينگي، همه در به وجود آمدن اين امنيت رواني نقش دارد.

اين امنيت رواني و آنچه از مولفه‌هاي به وجود آمدن آن نام برديد نظير زيست مطمئن و... در زن و مرد چگونه اتفاق مي‌افتد كه منجر به جنايتي چون همسركشي مي‌شود؟

زن‌ها بر اساس واقعيت‌هاي تجربي اقدام به خشونت مي‌كنند ولي مرد‌ها بر اساس ساختار فكري. زن‌ها در بروز رفتار خشن معمولا يك دليل واقعي دارند (مثلا عشق به يك نفر ديگر). مردها خطاي فكري بالايي دارند. در ذهن‌شان خطا مرتكب مي‌شوند.

شما چه راه حلي را براي آموزش كنترل خشم پيشنهاد مي‌كنيد.

خشم خود را كنترل كنند وقتي آموزش‌هايي به شهروندان بدهيم چه زن و چه مرد كه بتوانند آموزش كنترل خشم داشته باشند، زيرا ما نديديم و نمي‌دانيم مواقعي كه بحران پيش مي‌آيد چگونه كنترل كنيم. دريافت آموزش روانشناختي از كودكي بايد ارائه شود تا مديريتي در آن به وجود بيايد.

تولید آزمایشگاهی پروتئین قاتل سلولهای سرطانی

مایکل کینگ، استاد مهندسی بیوشیمی در حال کار با دانشجویان در آزمایشگاه دانشگاه کرنل
مایکل کینگ، استاد مهندسی بیوشیمی در حال کار با دانشجویان در آزمایشگاه دانشگاه کرنلتحقیقات پزشکی حاکی از آن است که نود درصد مبتلایان به سرطان به سبب گسترش بیماری به نقاط دیگر بدنشان (که در اصطلاح پزشکی از آن با نام «متاستاز» یاد می شود)، جان خود را از دست می دهند.
یک گروه پژوهش پزشکی می گوید آزمایش ها و تحقیقاتی که انجام داده، حاکی از آن است که ترکیب پروتئینی خاصی در آزمایشگاه قابل تولید است که قابلیت آن را دارد که سلول های سرطانی را از بین ببرد.

این گروه پژوهش پزشکی دانشگاه کرنل نیویورک به سرپرستی دکتر مایکل کینگ و با فعالیت بیوشیمیایی اعضای گروه که تخصصشان در مهندسی شیمی است، موفق شده اند پروتئینی را تولید کنند که با جریان یافتن در خون و اتصال به گلبول های سفید، آنها را ایمن می کند و مصونیت بدنی بیمار را افزایش می دهد و از این روی، امکان گسترش سلول های سرطانی را به طور جدی و به میزانی قابل توجه کاهش می دهد.

شیوه اثر این نوع پروتئین آن است که با سلول های سالم (غیرسرطانی) کاری ندارد اما خود را به سلول های سرطانی نزدیک می کند و با آنها برخورد فیزیکی می کند و به محض برخورد، آنها را می کشد.

اتخاذ روش های عملی شیمیایی منزوی کردن این پروتئین که «ترایل» نام گرفته و با امید ۹۰ درصدی به موفقیت آن در کشتن سلول های سرطانی روی آن کار می شود، با آن هدف ادامه می یابد که تزریق این پروتئین به جریان خون، آن را به سوی لنف هدایت کند تا بتواند به سلول های سرطانی نزدیک شود، آنچه که در موش های آزمایشگاهی مبتلا به سرطان اتفاق افتاده است. به این ترتیب، آن دسته از سلول های سرطانی که توانسته اند به لنف راه یابند، با «ترایل» از بین می روند.

جزئیات این پژوهش در تازه ترین شماره نشریه اخبار طرح های تحقیقاتی آمریکا منتشر شده است. این مجله، نشریه آکادمی ملی علوم آمریکاست.

درمان طبیعی سردردهای عصبی



چای گل زیرفون که از ترکیب یک قاشق غذاخوری گل آن در ۲۵۰ میلی لیتر آب جوش و پس از مدت ۱۰ دقیقه تهیه می شود، خواص درمانی فراوانی داشته و به خصوص هنگام سرماخوردگی باعث کاهش علائمی چون سرفه، تب و تنگی نفس می شود.



دم کرده گل زیرفون، آرام بخش بوده و برای افراد مضطرب و پراسترس توصیه می شود. ترکیبات مفید موجود در چای زیرفون، فشار خون را تنظیم کرده، تپش قلب را کاهش داده و از بسیاری بیماری های قلبی پیشگیری می کند.


این نوشیدنی هضم و جذب موادغذایی را آسان تر کرده و نه تنها از بسیاری عوارض گوارشی پیشگیری می کرده بلکه کمک زیادی به درمان اسهال می کند.


مخلوطی از چای گل زیرفون همراه جوش شیرین به عنوان شست وشودهنده قوی دهان شناخته شده و برای درمان بسیاری از زخم های مخاط دهان از جمله آفت مفید است.


متخصصان این نوشیدنی را برای کاهش سردردهای عصبی از جمله میگرن توصیه کرده و مصرف آن را برای افراد با گرفتگی های عضلانی مفید می دانند.


برونشیت نیز از جمله عوارضی است که با استفاده از مصرف این نوشیدنی بهبود پیدا می کند.

گامی در مبارزه با متاستاز سرطانی


افزایش شمار سیگاری ها

هرچند مصرف سیگار در خیلی از بخش های جهان رو به کاهش است، اما آمارهای جهانی نشان می دهد که مجموع شمار سیگاری ها در حال افزایش است.

 اطلاعات ۱۸۷ کشور نشان می دهد که در سال ۲۰۱۲، ۹۶۷ میلیون نفر هر روز سیگار کشیدند درحالی که این رقم در سال ۱۹۸۰ ، ۷۲۱ میلیون نفر بود.

البته اگر افزایش جمعیت را در نظر بگیریم مصرف به نسبت کاهش پیدا کرده.

محققان به نشریه انجمن پزشکی آمریکا گفتند که جمعیت زمین در ۵۰ سال گذشته بیش از دو برابر شده و به هفت میلیارد نفر رسیده بنابراین تعداد سیگاری ها به نسبت جمعیت کم شده.

اکنون ۳۱ درصد مردان و شش درصد زنان روزانه سیگار می کشند. این ارقام در سال ۱۹۸۰ به ترتیب ۴۱ درصد و ۱۰ درصد بود.

براساس این گزارش که در دانشگاه ایالتی واشنگتن تهیه شده بعضی از بیشترین آمار سیگاری ها در کشورهای درحال توسعه بوده است.

چندین کشور بزرگ از جمله بنگلادش، چین و روسیه شاهد افزایش شمار سیگاری ها در سال های اخیر بوده اند.

تیمور شرقی در جهان اول است یعنی ۶۱ درصد جمعیت آن روزانه سیگار می کشند.

جزایر آنتیگوا و باربودا در کارائیب که فقط ۵ درصد جمعیتشان سیگار می کشند در قعر هستند.

بعضی کشورها از جمله کانادا، ایسلند، نروژ و مکزیک در ترک سیگار یا کاهش مصرف آن در طول زمان موفق تر از بقیه بوده اند.

در مقابل محققان می گویند که احتمالا یونان، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، چین، کویت، فیلیپین، روسیه، سوئیس و اروگوئه بیشترین هزینه را از نظر سلامتی به خاطر مصرف سیگار می پردازند.

سازمان بهداشت جهانی می گوید که با اعمال مالیات بیشتر بر سیگار و قوانین هوای پاکیزه از دود سیگار می توان جان میلیون ها نفر را نجات داد.

گلوله های چسبانی که به سلول سرطانی حمله می کنند

سلول سرطانی

سرطان به خصوص زمانی خطرناک می شود که متاستاز می دهد

محققان در آمریکا "گلوله های چسبانی" ساخته اند که می تواند سلول های سرطانی را در جریان خون نابود کند و مانع گسترش سرطان شود.

خطرناک ترین و مرگبارترین مرحله یک تومور سرطانی زمانی است که در اطراف بدن پخش می شود.

دانشمندان در دانشگاه کورنل ذرات نانویی طراحی کرده اند که در جریان خون می ماند و سلول های مهاجر سرطانی را به محض تماس می کشد.

آنها گفتند که این شیوه به طور "چشمگیری" موثر بوده اما افزودند که "هنوز مطالعات زیادی لازم است."

به گفته آنها یکی از بزرگترین عوامل در تعیین طول عمر پس از شناسایی سرطان این است که آیا تومور متاستاز داده یا نه.

متاستاز به پخش سلول های سرطانی در نقاط مختلف بدن گفته می شود.

پروفسور مایکل کینگ محقق اصلی در این مطالعه می گوید که حدود ۹۰ درصد مرگ ها در اثر سرطان به متاستاز مربوط می شود.

تیم دانشگاه کورنل راه تازه ای برای برخورد با مساله طراحی کرد.

آنها یک پروتئین نابود کننده سلول های سرطانی به نام تریل Trail و سایر پروتئین های چسبناک را به گلوله های کوچک از جنس ذرات نانو چسباندند.

وقتی این گلوله ها به بدن تزریق شد، به گلبول های سفید خون چسبید.

بررسی ها نشان داد که گلبول های سفید به سلول های سرطانی که از غده اصلی جدا و پخش شده اند برخورد می کند.

این مطالعه که جزئیات آن در نشریه اقدامات آکادمی ملی علوم چاپ شده نشان داد که این برخورد باعث نابودی سلول سرطانی می شود.

پروفسور کینگ به بی بی سی گفت که داده ها نشان دهنده تاثیری چشمگیر بود.

به گفته او نتایج نه فقط در موش بلکه انسان هم کاملا قابل توجه بود. فقط دو ساعت بعد از تزریق، سلول های سرطانی عملا تجزیه شده بودند.

به اعتقاد او می شود از این ذرات نانو پیش از جراحی یا رادیوتراپی که باعث جدا شدن سلول های سرطانی از تومور می شوند استفاده کرد.

همچنین می توان از آن در بیماران مبتلا به تومورهای وخیم که در آستانه متاستاز است استفاده کرد.

با این حال به گفته محققان پیش از تلاش برای معالجه بیماران با این شیوه لازم است ایمنی آن در موش و حیوانات بزرگتر به طور مفصل محک زده شود.

شواهد موجود نشان می دهد که این سیستم تاثیری منفی بر سیستم ایمنی بدن ندارد و به گلبول های خون یا جدار رگ های خونی صدمه نمی زند.

با این حال پروفسور کینگ هشدار می دهد که پیش از عملی شدن این معالجه برای بیماران چند مرحله و پیشرفت مهم باید حاصل شود.

ذخیره برق خورشیدی و بادی ممکن می شود؟

صفحات خورشیدی

یکی از موانع رشد انرژی خورشیدی و بادی ناتوانی در ذخیره آن است

محققان گام مهمی در جهت ذخیره الکتریسته تولید شده از باد و خورشید برداشته اند.

برق شبکه به طور سنتی با باتری های موسوم به فلو ذخیره می شود. اما هزینه ساخت این باتری ها بسیار بالاست.

و حالا تیم محققان دانشگاه هاروارد می گوید که راهی برای کاهش هزینه این فناوری پیدا کرده.

مشکل انرژی خورشیدی و بادی این است که همیشه در دسترس نیست اما ذخیره آنها هم سخت و گران بوده.

بنابراین اگر بشود این انرژی های را به طور ارزان در شبکه برق ذخیره کرد گام مهمی خواهد بود.

باتری های فلو که برای ذخیره برق تولید شده در نیروگاه های سنتی به کار می رود برای حفظ مقادیر بزرگی انرژی مناسب است، اما تاکنون با استفاده از مواد شیمیایی گران ساخته می شد که نگهدای آنها دشوار بود.

این باتری ها معمولا حاوی مواد شیمیایی به دست آمده از فلزات هستند. از جمله وانادیوم که درپیشرفته ترین فناوری موجود فلو به کار می رود اما نسبتا گران است. سایر انواع آن می تواند شامل مشتقات فلز بسیار گران پلاتین باشد.

محققان می گویند که باتری تازه آنها به جای یون های فلزی از یک ترکیب ارگانیک به نام کوئینون استفاده می کند.

کوئینون ها ترکیب های کربنی اند که در طبیعت فراوان هستند.

این ترکیب ها شبیه به همان مواد شیمیایی هستند که به ذخیر انرژی در گیاهان و حیوانات کمک می کنند.

مایکل عزیز از دانشکده مهندسی و علوم کاربردی در کمبریج ماساچوست که از نویسندگان مقاله تازه در این باره است گفت: "این ملکول ها ارزان هستند و در همه سبزیجات و همچنین نفت خام وجود دارد."

میزان مصرف برق در طول روز و شب فرق می کند و مشکل سیستم های خورشیدی و بادی این است که استمرار ندارد.

همین مساله از موانع رشد این انرژی ها بوده است.

پروفسور عزیز به نشریه نیچر گفت: "وقتی آفتاب نمی تابد و باد نمی وزد چه می کنید؟ ما بر این باوریم که می توانیم این مشکل را با شیوه ای برای ذخیره انبوه انرژی برق حل کنیم، اگر بتوانیم آن را مقرون به صرفه و ایمن کنیم. و بر این باوریم که گام بزرگی در این جهت برداشته ایم."

باتری های فلو انرژی را در مایعات شیمیایی که در مخازن بیرونی نگهداری می شوند ذخیره می کنند نه در داخل خود باتری.

پروفسور عزیز می گوید که این باتری ها شبیه سلول های سوختی هستند. یعنی انرژی را به صورت گاز هیدروژن در محفظه های خارجی نگهداری می کنند و برای تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی آنها را از سلول های سوختی می گذرانند.

مقدار انرژی قابل ذخیره با باتری فلو فقط به اندازه مخازن و میزان مواد شیمیایی قابل تهیه محدود است.

اکنون اعضای تیم تحقیق مشغول ساختن یک نمونه بزرگ است که با آن بتوان نیروی تولید شده با صفحات خورشیدی برای یک ساختمان تجاری را ذخیره کرد.

«به‌زودی جنگل‌های زاگرسی تبدیل به بیابان می‌شوند»


مدیر پروژه حفاظت از جنگل‌های زاگرسی می‌گوید، طی سه سال یک میلیون و ۱۳۲ هزار هکتار از جنگل‌های زاگرسی نابود شده و اگر این روند ادامه یابد به‌زودی جنگل‌های زاگرسی به بیابان‌های زاگرسی تبدیل خواهند شد.

شیرین ابوالقاسمی، مدیر پروژه حفاظت از جنگل‌های زاگرسی، می‌گوید که بیش از یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرسی آلوده به آفت زغالی‌ بلوط هستند. او می‌افزاید: «این مناطق دیگر قابل احیا نبوده و باید ۱۸ میلیون اصله درخت بلوط قطع شود.» (بیشتر بخوانید: ۷۴ پله سقوط محیط زیست ایران در عرض شش سال)

ابوالقاسمی روز دوشنبه (۲۳ دی/ ۱۳ ژانویه) در گفت‌وگو با ایسنا قطع درختان آلوده را تنها راه کنترل بیماری زغالی بلوط دانست. او گفت: «بر اساس دیدگاه کارشناسان بین‌المللی و نظر قطعی رئيس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور که در کم%D�qسیون امور زیربنایی دولت مطرح شد قطع درختان آلوده تنها کاری است که می‌توانیم برای کنترل روند نابودی جنگل‌های زاگرسی انجام دهیم.»

ابوالقاسمی می‌گوید، طی سه سال یک میلیون و ۱۳۲‌هزار از شش میلیون هکتار مساحت جنگل‌های زاگرسی به کلی نابود شده و اگر این روند ادامه یابد به‌زودی شاهد "بیابان زاگرسی" به جای "جنگل‌های زاگرسی" خواهیم بود.

او اقدامات کشاورزی، دامپروری و قطع درختان برای تهیه هیزم را از جمله دلایل نابودی این جنگل‌ها برشمرد و خواستار تغییر رویه در این خصوص و مشارکت مردم شد.

خشکسالی‌های سال‌های اخیر، کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، افزایش شمار و تراکم دام، هجوم ریزگردها، طغیان سوسک چوبک‌خوار، شتاب زمین‌خواری و تغییر کاربری اراضی، گسترش حاشیه‌نشینی در اطراف شهرها، شکار بی‌رویه و گردشگری بی‌ضابطه از دیگر عواملی‌اند که کارشناسان محیط زیست بر تأثیر آنها بر از بین‌رفتن جنگل‌های زاگرسی تأکید می‌کنند.

مدیر پروژه حفاظت از جنگل‌های زاگرسی با اشاره به دیررشد بودن درختان بلوط، عنوان کرد: «هر درخت بلوط در عرض یک سال تنها شش سانتیمتر بلند می‌شود و برای آنکه یک درخت بلوط خوب داشته باشیم، ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال زمان لازم است، اما به دلیل ضعیف شدن درختان بر اثر حمله قارچ زغالی بلوط، سوسک‌های چوب‌خوار به آنها حمله کرده و طی مدت زمان کوتاهی درخت را به کلی نابود می‌کند.»

در ایران بلوط مهم‌ترین و فراوان‌ترین گونه درختی موجود در غرب کشور، به ویژه در منطقه زاگرس، محسوب می‌شود.

بیش از یک‌دهم جنگل‌های زاگرسی نابود شده است

شیرین ابوالقاسمی در آذر ماه سال جاری نیز نسبت به نابودی زودآیند جنگل‌های زاگرسی هشدار داده و گفته بود، یک دهم وسعت این جنگل‌ها را تا به‌حال از دست داده‌ایم.

سازمان محیط زیست ایران برای حفاظت از تنوع زیستی زاگرس از کمک‌های فنی و مالی برخی نهادهای بین‌المللی مانند صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی و برنامه عمران سازمان ملل متحد برخوردار ‌می‌گردد.

سند فاز اجرایی پروژه بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس توسط سازمان حفاظت محیط زیست و نماینده وقت سازمان ملل متحد در تهران در ژوئن ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) امضا شد و عملیات فاز اجرایی از اردیبهشت‌ماه ۸۵ ‌آغاز گردید.

شیرین ابوالقاسمی، مدیر پروژه حفاظت از جنگل‌های زاگرسی، در آذر ماه ۱۳۹۲ (سال جاری) گفت‌، برای موفقیت پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس باید قوانین مدونی تهیه و برای اجرا به بخش‌های مختلف ابلاغ شود.

او افزود: «باید دراین زمینه الگوهای بهره‌برداری پایدار از تنوع زیستی، ارزیابی توان اکولوژیکی و نقشه‌های کاربری اراضی تهیه شوند وبه طور مستمر عوامل تهدید ناپایدار مورد شناسایی قرار گیرند.»

زاگرس رشته‌کوهی در غرب و جنوب ایران است. این رشته کوه در غرب از مرز ایران و ترکیه آغاز شده و پس از گذشت از ۱۳ استان به جنوب کشور وصل می‌شود. سلسله جبال زاگرس عمدتا دارای جنگل های بلوط است و به همین دلیل این منطقه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

اثبات تأثیرات حضور مراقبه‌گر بر سیستم‌های زیستی اطراف


دانشمندان ژاپنی برای نخستین بار تأثیر حضور یک مدیتیتور را بر روی سیستم‌های بیولوژیک اطراف اثبات کردند. آنها می‌گویند، تنها حضور فرد مراقبه‌گر، تراکم گازهای متصاعد از نمونه‌های زیستی را تغییر می‌دهد.

دانشمندان ژاپنی توانستند برای نخستین بار با انجام آزمایش‌های علمی تأثیرات حضور یک مدیتیتور (مراقبه‌گر) را بر روی نمونه‌های بیولوژیک حاضر در محیط اثبات کنند؛ این تأثیرات در حالی اثبات شد که مدیتیتور هیچ گونه تماس فیزیکی با این نمونه‌ها برقرار نکرده است. (بیشتر بخوانید: مدیتیشن آتش درونی قادر به افزایش دمای بدن است)

طبق گزارش منتشره در ‌وب‌سایت علمی "گرنتس ویسن‌شافت" آلمان، دانشمندان توانستند به وضوح اثربخشی عاری از تماس فیزیکی حضور یک مدیتیتور (کسی که مدیتیشن یا درون‌‌پویی می‌کند) را بر روی نمونه‌های زیستی اثبات کنند.

دانشمندان حاضر در این تجربه می‌گویند: «ما از حلقه‌های خیار خوراکی به عنوان سنسورهای بیولوژیک استفاده کردیم و تراکم گاز متصاعد از حلقه‌ها را با روش‌های تکنیکی خود اندازه گرفتیم.»

به گفته کارشناسان، در این بررسی مطالعاتی تراکم گازهای منتشر شده از مجموع ۶۷۲ ظرف حاوی نمونه‌‌ها اندازه‌گیری شد. هر ظرف حاوی ۴ حلقه خیار بود. دلیل کثرت نمونه‌ها این بود که مقایسه‌ انجام‌شده میان نمونه‌ها تا جایی که ممکن است دقیق و شایان اهمیت باشد.

دانشمندان این تیم می‌گویند، به لحاظ آماری به اختلافی قابل توجه دست یافته‌اند. میان تراکم گاز متصاعد از نمونه‌ها به هنگام حضور یا عدم حضور یک مدیتیتور اختلافی قابل ملاحظه وجود داشت.

این تجربه نشان می‌دهد که حضور مراقبه‌کننده تأثیری مهم و قابل اندازه‌گیری‌ بر روی سیستم‌های بیولوژیکی خواهد گذاشت که مراقبه‌کننده هیچ گونه تماس فیزیکی با آنها ندارد. (بیشتر بخوانید:مدیتیشن اعصاب مغز را بهبود می‌بخشد)

در آزمایشی که در آن از جمله اوسامو تاکاگی، هیدئو یوچی، کیمیکو کاوانو، پروفسور هیدیوکی کوکوبو و همچنین پروفسور میکیو یاماموتو از مرکز اطلاعات و تحقیقات مؤسسه تحقیقات بین‌المللی (IRI) در شهر شیبای ژاپن حضور داشتند، مشاهده شد که در این تجربه تراکم گازهای انتشاری نمی‌توانست تحت تأثیر عوامل خارجی، مانند تغییرات دما تغییر کرده باشد.

نویسندگان این گزارش می‌گویند، کشف دلایل این پدیده "دانش مدرن را فوق‌العاده به جلو خواهد برد". به گفته آنها، به همین دلیل است که قرار شده در این زمینه آزمایش‌های دیگری انجام شود.

چه بیماریهایی در اثر تداخل ذهن و پوست ایجاد می شوند؟

بیماریهایی که در اثر تداخل ذهن و پوست ایجاد می شوند چه بیماریهایی هستند؟
این بیماریها را می توان به 3 گروه تقسیم کرد:

گروه اول:
بیماریهایی که در واقع پوستی هستند و تظاهرات جلدی دارند اما به وضعیت های روحی فرد پاسخ می­دهند. بیماریهای پوستی که در اثر استرس بدتر می­شوند مثل اگزما(حساسیت های پوستی) و بیماری پسوریازیس (بیماری صدف که لکه های قرمز برجسته پوستی همراه با پوسته ریزی های شدید به خصوص در سر و زانو و آرنج مشخص می شود) از این گروه اند. استرس در 50% موارد باعث عود بیماری پسوریازیس و اگزماست جوش صورت، طاسی سکه ای، پسوریازیس، حساسیت پوستی سرشتی، کهیر، روزاسه و درماتیت سبوره (شوره سر) همگی با استرس بدتر می شوند.

گروه دوم:
بیماریهای روحی روانی که فرد را وادار به ایجاد آسیب خواسته یا ناخواسته در پوست خود می­کند در واقع این افراد مشکل پوستی اولیه ندارند. مثل کسانی که مرتب عادت به خارش دادن و خراشیدن قسمت هایی از پوست خود دارند یا افرادی که به طور عادتی موهای ابرو، سر یا مژه خود را می کنند. افسردگی، اضطراب با وسواس می تواند علت ایجاد این نوع آسیبهای فرد به پوست خود باشد.

گروه سوم:
بیماریهای اولیه پوستی که با ایجاد بد شکلی و عدم تناسب در ظاهر افراد باعث وقوع اختلال روحی مثل کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و ترس از حضور در مکانهای اجتماعی در فرد می شود. مثل افراد با جوشهای غرور جوانی کیستی و شدید، افراد دارای خالهای رنگی مادر زادی بزرگ، افراد دچار ویتیلیگو (لک وپیس) و طاسی های پیشرونده.

توجه کنید که این تقسیم بندی به درمان بیماران بسیار کمک می کند. در واقع اگر پزشک عوارض اجتماعی و شغلی و مشکلات اجتماعی، خانوادگی ناشی از ظاهر یک بیماری پوستی را نداند پاسخ درمانی مناسبی از داروها در بیمار خود مشاهده نخواهد کرد.

بیماران عمدتا از توضیح راجع به جنبه های روان شناحتی بیماری خود اجتناب می کنند بیماریهای پوستی اغلب تهدید کننده حیات نیستند اما زندگی طبیعی فرد را مختل می کنند. بیماران دچار بد شکلی های پوستی اغلب از اجتماع فرار می کنند و در اشتغال در مشاغلی که چهره ظاهری فرد، درآنها مهم است دچار مشکل می شوند.

- در یک فرد با سطح بالای استرس چه بیماریهای پوستی ممکن است پدیدار شود؟
1- جوش صورت :
هم شروع و هم شدت جش های صورت می تواند تاثیر استرس باشد

2- اگزما:
یا حساسیت پوستی که با ایجاد لکه های قرمز، خشکی و خارش در سطح پوست مشخص می شود.

3-پسوریازیس یا بیماری صدف:
که با ایجاد نواحی قرمز صورتی و برجسته با پوسته های بسیار و ضخیم و خشک و سفید رنگ در سطح پوست پدیدار می شود. به طور عمده پوست سر، آرنج و زانوها درگیر می شود و خارش مکرر و ضربه های موضعی باعث بدتر شدن آن می شود.

4- روزاسه:
نوعی ضایعه پوستی که زنان و مردان میانسال را درگیر می کند و با وقوع قرمزی و برافروختگی در سطح گونه ها و پیشانی مشخص می شود گاهی در زمینه این قرمزی دانه هایی شبیه جوش ظاهر می شود. استرس یکی از علل اصلی شروع و تشدید آن است.

5- زگیل: 
نوعی برجستگی و رشد موضعی خوش خیم در سطح پوست و غشاهای مخاطی که ایجاد درد و ناراحتی می کند. نوجوانان به خصوص به ابتلا به این بیماری حساس اند و استرس از علل زمینه ساز آن می تواند باشد.

6- تاول:
استرس می تواند با ایجاد خارش در سطح پوست و اصطکاک مکرر پوست برای بر طرف شدن خارش مواد تاول و زخم شود.

7- تب خال:
اگر چه یک بیماری ویروسی است اما مثل زگیل می تواند با استرس تشدید شود زیرا استرس باعث ضعف سیستم ایمنی بدن و در نتیجه افزایش حساسیت به بیماریهای ویروسی مثل آنفولانزا، سرما خوردگی و تب خال است.

8- کدورت و بی روحی پوست:
استرس باعث کاهش خونرسانی به پوست در نتیجه محروم شدن آن از خون و اکسیژن است و لذا رنگ چهره تغییر می کند و درخشندگی پوست را کاهش می دهد.

9- افزایش ترشح چربی در سطح پوست
10- چروک :
استرس باعث تشریح فرآیند پیری پوست است.

11-سرطان پوست:
توجه کنید که استرس می تواند باعث تسریع شروع سطانهای پوستی شود در یک مطالعه بر روی موشها مشخص شده است که زمانی که موش در معرض استرس و اشعه ماوراء بنفش بوده است. سرعت وقوع سرطان نسبت به زمانی که در معرض اشعه ماوراء بنفش تنها بوده است 2 برابر شده است.

- آیا بچه ها هم در اثر استرس دچار بیماریهای پوستی می شوند؟
استرس در جامعه امروز یک پدید همه گیر است و اثرات منفی آن بر کودکان می تواند بسیار بارز باشد. استرس زیاد می تواند باعث افت عملکرد تحصیلی در بچه ها، اختلال در تمرکز و یادگیری، اختلال در برقراری ارتباط، ترس از حضور در اجتماع، اختلال خوردن، افزایش رفتارهای پر خطر، اضطراب، خشونت، افسردگی و هزاران علامت دیگر شود.

در بسیاری مواقع بچه ها از میان احساسات خود ناتوانند و والدین متوجه تعارضات درونی کودکان نمی شوند و لذا هر گاه نتوانند مشکل خود را خوب بیان کنند استرس برای آنها علائم جسمانی ایجاد می کند.

در اینجا 10 بیماری پوستی که متاثر از استرس در بچه ها ایجاد می شود را ذکر می کنیم اما توجه کنیم که حضور این بیماریها در کودک شما لزوما به معنی پر استرس بودن طفل نیست زیرا علل متعدد دیگری نیز می تواند توجیه کننده این ویژگی ها باشد.

به علاوه آنچه به نظر شما روزاسه می رسد می تواند یک عرق سوز ساده باشد و یا آنچه به نظر شما کهیر است می تواند یک پشه گزیدگی یا حساسیت به گل و گیاه باشد پس هرگز سعی نکنید برای تظاهرات پوستی فرزندتان خودتان تشخیص مطرح کنید بلکه به متخصص پوست مراجعه نمایید. مطمئن باشید که متخصص پوست در صورتی که علت فیزیکی برای بیماری فرزندتان نیابد او را به روانپزشک ارجاع خواهد داد.

بیماریهای ناشی از استرس در بچه ها:
1. تب خال
2. خارش که می تواند به حدی شدید باشد که ایجادزخم های عفونی کند
3. شوره سر

4. اگزما یا حساسیت جلدی
5. پسوریازیس ( بیماری صدف)
6. افزایش تعریق کف دست و پ ا که با دست های سرد و عرق کرده مشخص می شود.

7. طاسی سکه ای: به فرم نواحی سکه ای عاری از مو در سر یا سایر نواحی مودار بدن
8. کهیر
9. زونا: تاولهای ریز در امتداد یک مسیر عصبی در سطح پوست که می واند بسیار دردناک شود
10. روزاسه

چگونه با بیماریهای پوستی ناشی از استرس برخورد کنیم؟
از استرس باید به هر طریق جلوگیری کرد اضطراب و استرس زاییده زندگی مدرن امروزی است. اما اولین نکته آن است که باید آسوده بود و زندگی را آسان گرفت. برای دارا بودن پوستی سالم باید از وقایع و موقعیت های استرس زا احتراز کرد و رژیم غذایی را خوب کنترل کرد.

بیماران عمدتا از توضیح راجعه به جنبه های روانی بیماری خود شرمگین می شوند و پس زمینه های اضطرابی خود را مخفی می کنند پس پزشک باید خیلی محتاطانه وارد مقوله های روان شناختی بیماری شود. بیماران ممکن است از ورزش، موسیقی ملایم، تکنیک هایآرامش بخش(Relaxation) و کلاسهای آموزش نحوه کنترل استرس همزمان با درمان بیماری پوستی خود سود ببرند.

پزشکان متخصص پوست باید متوجه باشند که در صورتی که علی رغم درمان بیماریهای پوستی مرتبط با استرس باز هم بیمار مقاوم به درمان بود همیشه به احتمال دخالت استرس در مقاومت بیمار به درمان توجه نمایند.در صورتی که پزشک متخصص پوست نیاز به ارجاع بیمار خود به روانپزشک دارد باید این کار را خیلی ماهرانه انجام دهد تا با مقاومت بیمار روبرو نشود.

گاهی لازم می شود درمانهای خوراکی ضد اضطراب و استرس مثل فلوکستین یا داروهای بنزودیازپین با درمان بیماری پوستی توام شود. اگر ظاهر یک بیماری پوستی باعث ناراحتی بیمار باشد می تواند باعث بروز افسردگی شود در این شرایط به خصوص در مورد بیماریهای مزمن پوستی، تکنیک های بهتر کردن اعتماد به نفس بیمار می تواند کمک کننده باشد رفتار درمانی شناختی می تواند باعث تغییر واکنش افراد به بیماریها شود.

در مطالعه ای که در دانشگاه میامی انجام شد ثابت شده است که در کودکان مبتلا به اگزما و حساسیت سرشتی (درماتیت آتوپی) پوست ماساژ درمانی کودکان، علاوه بر آنکه اخلاق و عملکرد رفتاری کودک را بهتر می کند بر کلیه جنبه های بیماری پوستی او مثل قرمزی و خارش هم اثرات بهبودی بخش دارد.

از روشهای تغییر رفتار هم می توان در درمان بیماران مبتلا به بیماریهای پوستی مرتبط با استرس کمک گرفت از این روش مثلا در افرادی که عادت به دستکاری مکرر جوشهای صورت خود و ایجاد زخم بر روی جوشها دارند می توان استفاده کرد.

مثلا به آنها آموخت که توجه کنند در هر لحظه دستهای آنها کجاست و چه می کند! و به محض آنکه دستهای آنها به سمت ناحیه بالای گردن رفت عادت کند که مدادی بردارند و روی کاغذ چیزی بنویسند.

نشان داده شده که درمانهایی مانند یوگا و مدیتیشن که باعث آرامش بخشی به بیمار می شود در بیمارانی در معرض خطر بالای وقوع سرطان پوستی هستند موفق شده است که دوره زمانی فاقد سرطان بودن را طولانی تر کند.

آنچه مسلم است برنامه مشخص درمانی برای کاهش استرس برای بسیاری بیماران پوستی می تواند مفید باشد به خصوص در بیمارانی که در ریسک بالای ابتلا به سرطانهای پوست هستند.

اگر عامل مولد استرس کوتاه مدت باشد ممکن است بتوان بدون انجام درمان خاصی آن را رها کرد مثلا در دانش آموزی که در اثر امتحانات خود دچار عود جوش صورت می شود در صورتی که استرس ندیده گرفته شود ممکن است مشکل عمده ای ایجاد نشود اما اگر عامل مولد استرس مزمن و مداوم باشد مثل بیماری پوستی که باعث اشکال در ازدواج کردن بیمار یا استخدام شدن او بشود در این صورت باید قطعا با مشاوره روانپزشک در درمان استرس بیمار علاوه بر بیماری پوستی وی تمرکز کرد.

اثبات تأثیرات حضور مراقبه‌گر بر سیستم‌های زیستی اطراف


دانشمندان ژاپنی برای نخستین بار تأثیر حضور یک مدیتیتور را بر روی سیستم‌های بیولوژیک اطراف اثبات کردند. آنها می‌گویند، تنها حضور فرد مراقبه‌گر، تراکم گازهای متصاعد از نمونه‌های زیستی را تغییر می‌دهد.

دانشمندان ژاپنی توانستند برای نخستین بار با انجام آزمایش‌های علمی تأثیرات حضور یک مدیتیتور (مراقبه‌گر) را بر روی نمونه‌های بیولوژیک حاضر در محیط اثبات کنند؛ این تأثیرات در حالی اثبات شد که مدیتیتور هیچ گونه تماس فیزیکی با این نمونه‌ها برقرار نکرده است. (بیشتر بخوانید: مدیتیشن آتش درونی قادر به افزایش دمای بدن است)

طبق گزارش منتشره در ‌وب‌سایت علمی "گرنتس ویسن‌شافت" آلمان، دانشمندان توانستند به وضوح اثربخشی عاری از تماس فیزیکی حضور یک مدیتیتور (کسی که مدیتیشن یا درون‌‌پویی می‌کند) را بر روی نمونه‌های زیستی اثبات کنند.

دانشمندان حاضر در این تجربه می‌گویند: «ما از حلقه‌های خیار خوراکی به عنوان سنسورهای بیولوژیک استفاده کردیم و تراکم گاز متصاعد از حلقه‌ها را با روش‌های تکنیکی خود اندازه گرفتیم.»

به گفته کارشناسان، در این بررسی مطالعاتی تراکم گازهای منتشر شده از مجموع ۶۷۲ ظرف حاوی نمونه‌‌ها اندازه‌گیری شد. هر ظرف حاوی ۴ حلقه خیار بود. دلیل کثرت نمونه‌ها این بود که مقایسه‌ انجام‌شده میان نمونه‌ها تا جایی که ممکن است دقیق و شایان اهمیت باشد.

دانشمندان این تیم می‌گویند، به لحاظ آماری به اختلافی قابل توجه دست یافته‌اند. میان تراکم گاز متصاعد از نمونه‌ها به هنگام حضور یا عدم حضور یک مدیتیتور اختلافی قابل ملاحظه وجود داشت.

این تجربه نشان می‌دهد که حضور مراقبه‌کننده تأثیری مهم و قابل اندازه‌گیری‌ بر روی سیستم‌های بیولوژیکی خواهد گذاشت که مراقبه‌کننده هیچ گونه تماس فیزیکی با آنها ندارد. (بیشتر بخوانید:مدیتیشن اعصاب مغز را بهبود می‌بخشد)

در آزمایشی که در آن از جمله اوسامو تاکاگی، هیدئو یوچی، کیمیکو کاوانو، پروفسور هیدیوکی کوکوبو و همچنین پروفسور میکیو یاماموتو از مرکز اطلاعات و تحقیقات مؤسسه تحقیقات بین‌المللی (IRI) در شهر شیبای ژاپن حضور داشتند، مشاهده شد که در این تجربه تراکم گازهای انتشاری نمی‌توانست تحت تأثیر عوامل خارجی، مانند تغییرات دما تغییر کرده باشد.

نویسندگان این گزارش می‌گویند، کشف دلایل این پدیده "دانش مدرن را فوق‌العاده به جلو خواهد برد". به گفته آنها، به همین دلیل است که قرار شده در این زمینه آزمایش‌های دیگری انجام شود.

خطر رشد باکتری‌های مقاوم به داروهای آنتی بیوتیک خطری بسیار جدی است.


 دکتر جرمی فرار، رییس جدید بنیاد Wellcome که بزرگترین سازمان خیریه تحقیقات پزشکی بریتانیا است، گفته است که خطر مقاوم شدن باکتریها به داروهای موجود یک مشکل جهانی است.

او گفت که در صورت عدم اقدام جدی، "دوران طلایی آنتی بیوتیک‌ها به پایان خواهد رسید."

دکتر سلی دیویس، مشاور ارشد امور پزشکی دولت بریتانیا چندی پیش نیز مسائل مشابهی را اظهار کرده بود.

او گفته بود که خطر مقاوم شدن باکتری‌ها به اندازه خطر تروریسم جدی است.

مشاورین پیشین دولت نیز نسبت به خطر مقاوم شدن همه پاتوژن ها، از جمله باکتریها، ویروسها و پارازیتها هشدار داده بودند.

وزرای علوم گروه ۸، شامل هشت کشور صنعتی جهان، در مذاکرات خود در لندن در ماه ژوئن سال گذشته نیز در خصوص خطر مقاوم شدن باکتری‌ها گفتگو کرده بودند.

اما ریشه های نگرانی به بیش از ١٥ سال پیش باز می گردد.

مجلس اعیان بریتانیا در سال ١٩٩٨ در گزارشی گفته بود که مقاوم شدن باکتری‌ها به داروهای آنتی بیوتیک می تواند با خطر بازگشت به دوران ما قبل از آنتی بیوتیک همراه باشد که مرگ و میرها در اثر عفونت فراوان بودند.

آلکساندر فلمینگ پنی سیلین را در سال ١٩٢٨ به صورت اتفاقی کشف کرد ولی این دارو تا سالهای دهه ١٩٥٠ مورد استفاده عمومی قرار نگرفت.

با این که آنتی بیوتیک‌ها تنها چند دهه است که مورد استفاده قرار می گیرند، باکتریها پیش از انسانها پدید آمدند و در حال تحول دائمی هستند.

یک نوع تحول یافته از باکتری عامل بیماری سل اکنون در بریتانیا گسترش یافته که درمان فرد مبتلا به آن دو سال طول می کشد. نوع تحول یافته و خطرناکتری از این باکتری در آفریقا به تمامی آنتی بیوتیکها مقاوم شده و اکنون درمان ناپذیر است.

همچنین باکتری عامل بیماری سوزاک که عمدتا از طریق تماسهای نامتعارف جنسی منتقل می شود نیز با مقاوم شدن نسبت به طیف وسیعی از آنتی بیوتیکها، درمان سوزاک را بسیار سخت تر از گذشته کرده است.

دکتر فرار خواستار آن شده است که در کشف و تولید آنتی بیوتیکهای جدید سرمایه گذاری بیشتری انجام شود.

او گفت امروزه تنها چهار شرکت داروسازی در خصوص آنتی بیوتیک‌ها تحقیق می کنند. این تعداد زمانی ٢٠ شرکت بوده است.

سازمان بهداشت جهانی گفته است که در ماه مه آینده در این خصوص گفتگو خواهد کرد.

دكل‌هاي برق فشارقوي آسيب زاست

08
مهر| مسوول بهداشت پرتوهاي وزارت بهداشت به ضرورت آموزش همگاني بهداشت مواجهه با پرتوهاي امواج الكترومغناطيس تاكيد كرد. علي گوراني در اين خصوص گفت: «وظيفه وزارت بهداشت و سازمان‌هاي مرتبط آموزش به مردم در استفاده از وسايل مولد اشعه است.»وي با اشاره به انواع ميدان‌هاي مغناطيسي (EMF) كه شامل امواج راديوفركانس، مايكروويو، فركانس كم، مادون قرمز، نور مرئي، ماوراي بنفش، X نرم، X سخت، ‌اشعه گاما و برق‌هاي فشار قوي است، افزود: «مردم داراي حقوق شهروندي مواجه با ميدان‌هاي الكترومغناطيس هستند كه يكي از اين موارد حقوق ارتباط با برق فشار قوي (ELF) است. برق فشار قوي به برقي گفته مي‌شود كه از 1000 ولت به بالا يا يك كيلو ولت باشد و برق‌هاي فشار قوي در گروه‌هاي مختلف مانند برق 20 كيلوولت، 63 كيلوولت، 220 كيلوولت، 400 كيلوولت و 500 كيلوولت دسته‌بندي مي‌شود.»گوراني ادامه داد: «فركانس دكل‌هاي برق فشار قوي به‌شدت پايين اما عمق نفوذ انرژي دريافتي آنها بسيار بالاست و قرار گرفتن در معرض اين فركانس‌ها آسيب‌زاست. حداقل حريم ورود به دكل‌هاي فشار قوي 3 متر است كه در محيط‌هاي عمومي شدت ميدان الكتريكي نبايد بيشتر از 5000 ولت تقسيم بر متر باشد و همچنين شدت ميدان مغناطيسي هم نبايد از 1/0 ميلي تسلا (MT) بيشتر باشد.»

اختراعات عجیب بشر در طول تاریخ


 

انسان‌ها در طول تاریخ اختراعات و ابداعات بسیاری داشته‌اند که برخی از آنها عجیب و در عین حال جالب هستند.

در زیر برخی از این اختراعات جالب را مشاهده می‌کنید.web counter

1- موتوری با یک چرخ 1931

alt

 

2- کالسکه‌ای محافظ کودکان در قبال حملات شیمیایی 1938

alt

 

3- دو چرخه خانوادگی به همراه چرخ خیاطی 1939

alt

 

4- ماسک‌های مخروطی شکل برای مقابله با سرمای شدید 1939

alt

 

5- تراکتوری قابل استفاده در هر نوع زمین 1931

alt

 

6- چتری محافظ سیگار در هوای بارانی 1931

alt

 

7- دوو چرخه آبی - خاکی 1931

alt

 

8- کلاه رادویی 1931

alt

 

9- عینکی که در حالت خوابیده نیز به شما اجازه مطالعه می‌دهد 1936

alt

 

10- پیانویی که در حالت خوابیده نیز اجازه نواختن به شما می‌دهد 1935

alt

 

11- سشوار قابل استفاده در هر شرایط 1934

alt

 

12- تفنگی که پیش از شلیک از قربانی عکس تهیه می‌کند 1938

alt

 

13- وسیله‌ای که به شما اجازه کشیدن 2 سیگار در آن واحد را می‌دهد 1932

alt

 

14- پل قابل جمع شدن 1926

alt

 

15 - اتوبوس قابل کوچک و بزرگ شدن 1934

alt

  

'اوتیسم، ما و قضاوت‌های اشتباه'

گفته می‌شود فعالیت بادامک (نقطه قرمز) در افراد اوتیستیک نسبتا پایین‌تر است

انتشار مطلب کلیکداستان یک مادر، پسر من اوتیسم دارد، اظهارنظرها و واکنش های متعددی در پی داشت. بی‌بی‌سی ضمن استقبال از درگرفتن این بحث، آماده انتشار مطالب مشابه در این مورد است.


واژه‌ها، واژه‌هایی که برخی آدم‌ها به سادگی و بی‌هیچ تاملی بیان می‌کنند، گاهی بار منفی آزاردهنده‌ای دارد، آنجا که دیدگاهی تحقیرآمیز نسبت به گروهی دیگر از آدم‌ها را بیان می‌کند. می‌گویند اصطلاح زشت "همجنس‌باز" را به‌کار نبرید، درست و به‌قاعده و حتی انسانی، "همجنس‌گرا"ست یا نگویید "عقب‌افتاده"، بلکه بگویید فلانی مثلا سندرم ایکس یا ایگرگ دارد.

به تازگی بی‌بی‌سی فارسی در 

کلیکگزارشی اوتیسم را "ناتوانی ذهنی" تعریف کرده است، عبارتی که احتمال دارد در زبان فارسی آن را معادل "عقب‌ماندگی ذهنی" بگیرند و مثلا بیان مودبانه‌ آن به شمار بیاید، چنان‌چه در نگاه اول هم شاید به نظر نرسد که چه معنای منفی و غلوآمیزی دارد، چیزی در ردیف تعطیلی هوش و ذهن، در حالی که حتی کسانی که مورد عقب‌ماندگی آنها اثبات شده، باز توانایی‌های مشهودی در یادگیری دارند، گرچه بسیار محدودتر از اکثریت "نرمال" جامعه.

از چه حرف می‌زنیم؟

اما آیا اوتیسم واقعا ناتوانی یا اصلا عقب‌ماندگی ذهنی است؟ یا این که نه، این‌طور نیست؟ اصلا وقتی از اوتیسم حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

"واژه‌ها، واژه‌هایی که برخی آدم‌ها به سادگی و بی‌هیچ تاملی بیان می‌کنند، گاهی بار منفی آزاردهنده‌ای دارد، آنجا که دیدگاهی تحقیرآمیز نسبت به گروهی دیگر از آدم‌ها را بیان می‌کند"

بگذارید توضیح دهم که ماجرای من و اوتیسم به این متن یا حداکثر چند تا گزارش ژورنالیستی محدود نمی‌شود. ورای ژورنالیسم و تجربه‌هایی که این سال‌ها از همکاری با رسانه‌ها داشته‌ام، باید بگویم که اوتیسم و ویژگی‌های پیدا و پنهان آن، تمام زندگی مرا در یک سال و نیم گذشته تحت‌الشعاع خود قرار داده است، از زمانی که تردیدها درباره دلایل برخی رفتارهای پسرم (آن موقع کمتر از سه سال داشت) و عدم پیشرفت کلامی او شروع شد. و باز صادقانه بگویم، آن‌قدر تجربه هراس‌آوری بود که در ابتدا بنیان زندگی من و همسرم را به لرزه دربیاورد.

اما واقعا چیزی که وحشتمان را چند برابر می‌کرد، تجربه ما از جامعه ایرانی بود که به قضاوت کردن درباره آدم‌ها بدجوری خو کرده و رواداری خیلی اندکی نسبت به آدم‌های متفاوت دارد. گرچه دو سه سالی‌ست که در ایران زندگی نمی‌کنیم، اما هنوز از این جامعه تغذیه می‌کنیم، حلقه دوستان و اطرافیانمان ایرانی‌ست، خانواده‌مان در ایران زندگی می‌کند و رخدادهای آنجا برایمان مسئله است.

حالا بعد از خواندن آن گزارش بی‌بی‌سی فارسی و اشتباه آزاردهنده آن، به این نتیجه می‌رسم که نگرانی ما بیجا نبوده است. وقتی رسانه‌ای که از آن انتظار آگاهی‌بخشی می‌رود، چنین ناآگاهانه گروهی از آدم‌ها را مورد قضاوت قرار می‌دهد، من از دیگران چه انتظاری می‌توانم داشته باشم.

غول‌های علمی اوتیستیک

برخی پژوهشگران از احتمال اوتیستیک بودن اینشتین می‌گویند

جالب اینجاست که بخش انگلیسی زبان بی‌بی‌سی گزارش‌های متعدد فوق‌العاده‌ای از اوتیسم دارد که در هیچ کجای آن اصطلاح "ناتوانی ذهنی" یا "عقب‌ماندگی ذهنی" برای توصیف آن به کار نرفته است.

اصلا من اولین بار در بخش انگلیسی زبان آن رسانه خواندم که پژوهشگران دانشگاه‌های کمبریج و آکسفورد گمان می‌برند کلیکنیوتن یا اینشتین ممکن است اوتیستیک بوده باشند. پس اوتیسم چگونه ناتوانی ذهنی‌ست که پژوهشگران به خود جرات می‌دهند غول‌های علم را به آن نسبت دهند. یا شخصیت معروف اوتیستیک دیگر، دکتر تمپل گراندین، استاد دانشگاه ایالتی کلرادو است که به‌واسطه اختراعات بی‌شمارش و کتاب‌های متعددی که درباره اوتیسم نوشته، قهرمان و الگوی اوتیست‌های جهان شده است، موردی دیگر برای اثبات اشتباه گزارش آن رسانه که ادعا می‌کند افراد اوتیستیک "در خیال‌پردازی مشکل دارند".

در تمام تعاریف علمی از "اختلالات طیف اوتیسم" (Autism spectrum disorder) سخن می‌گویند، نه ناتوانی ذهنیِ این طیف. و این هم به‌خاطر خوشایند و آرام کردن دل ناآرام پدر و مادرها نیست که فرزندان اوتیستیکشان را "ناتوان ذهنی" نمی‌نامند، بلکه چون موارد نقض آن بی‌شمار است، بسیار کودکان اوتیستیکی که در مدارس معمولی و کنار بچه‌های "نرمال" یا حتی در مدارس خاص درس می‌خوانند، اما دبیرستان را با موفقیت تمام می‌کنند. برخی از آنها وارد دانشگاه می‌شوند، استاد دانشگاه می‌شوند یا هنرمند، تکنسین، کارگر، کارمند، نویسنده و به این ترتیب زندگی اجتماعی خودشان را ادامه می‌دهند، گیرم با برخی محدودیت‌ها در تعامل با آدم‌ها و روابط اجتماعی که ناشی از اوتیسم است.

"برخی از آنها وارد دانشگاه می‌شوند، استاد دانشگاه می‌شوند یا هنرمند، تکنسین، کارگر، کارمند، نویسنده و به این ترتیب زندگی اجتماعی خودشان را ادامه می‌دهند، گیرم با برخی محدودیت‌ها در تعامل با آدم‌ها و روابط اجتماعی که ناشی از اوتیسم است"

سر دیگر طیف اوتیسم اما مشکلات بسیار شدیدتر است؛ کسانی هستند که نمی‌توانند حرف بزنند، حتی یک کلمه، در حالی که قدرت شنوایی دارند. برخی از آنها مشکلات یادگیری شدیدی دارند که گاهی حتی باعث می‌شود در سنین بزرگسالی هم نتوانند نظافت شخصی خود را به تنهایی و بدون کمک انجام دهند.

فصل مشترک همه آدم‌هایی که در طیف بزرگ و متنوع اوتیسم قرار می‌گیرند، چه آن نوابغ، چه آن گروه کسانی که می‌توانند موقعیت اجتماعی معمولی پیدا کنند و چه آنها که مشکل یادگیری شدیدی دارند، ضعف در ایجاد رابطه با دیگران و درک قواعد و الگوهای اجتماعی است که البته این ضعف درجات مختلف دارد و از بسیار شدید تا بسیار خفیف در نوسان است.

ناتوانی یا محدودیت؟

اما حتی آن فرد اوتیستیکی که یک کلمه هم نمی‌گوید، باز ناتوان ذهنی شمرده نمی‌شود و کسی نمی‌تواند ادعا کند که الزاما او هوش پایینی دارد گرچه از محدودیت‌های بسیاری رنج می‌برد. نمونه‌‌ها بسیارند و کارلی فلیشمن (CarlyFleischmann) فقط یکی از آنهاست، دختر نوجوانی با اوتیسم شدید که مطلقا حرف نمی‌زند، اما با نوشتن، خود را بیان می‌کند. تحلیلی که او از موقعیت خود در جهان و ویژگی‌های منحصربه‌فردش ارائه می‌دهد، این نوشته‌ها را به منبعی پرارزش برای شناخت عمومی نسبت به غرایب و راز و رمز اوتیسم تبدیل می‌کند. در عین حال گویای اندیشه و نگاه عمیق او به هستی نیز هست.

نمونه دیگر ایدو کدار (Ido Kedar)است، پسر ۱۷ ساله اوتیستیکی که کوچک‌ترین کلمه‌ای را نمی‌تواند ادا کند، اما چه باک! قهرمان ما وبلاگ‌نویس برازنده‌ای است که می‌تواند درونیات خود را از طریق نوشتن بازگو کند.کلیک"ایدو در سرزمین اوتیسم"(Ido in Autismland) نام وبلاگ اوست و نام کتاب او که امکانی برای کشف یک جهان متفاوت با آن‌چه سراغ داریم، در اختیارمان می‌گذارد.

ایدو کدار تجربه زندگی با اوتیسم را در وبلاگش می‌نویسد

ایدو جایی در یک ویدیو شرح می‌دهد، زمانی که هنوز نوشتن بلد نبود، دیگران درباره اوتیسم او و محدودیت‌هایش حرف می‌زدند، اما او که قدرت تکلم هم نداشت نمی‌توانست بیان کند که اکثر این حرف‌ها اشتباه است.

نظیر همین موقعیت را کارلی نیز به شیوه خود شرح می‌دهد که قبل از ۱۱ سالگی و زمانی که شروع به نوشتن کند، آدم‌ها درباره او با صدای بلند فکر می‌کردند که اغلب هم ناامیدکننده بود.

ایدو و کارلی شاید بتوانند آینده خیلی از بچه‌های اتیستیکی باشند که توانایی حرف زدن ندارند، مثل همان پسربچه ۹ ساله اوتیستیک ایرانی که انگیزه‌ای شد تا بی‌بی‌سی فارسی آن گزارش را درباره اوتیسم تهیه کند و البته به اشتباه اوتیسم را «ناتوانی ذهنی» بماند. و زمانی که در آن گزارش صرفا درباره محدودیت‌های آن پسرک ۹ ساله خواندم، به‌خصوصی یاد کارلی افتادم و پیش خودم گفتم که کارلی هم تا قبل از ۱۱ سالگی کاملا اسیر دنیای درونی خویش بود و هیچ کسی از توانایی‌هایش خبر نداشت.

ایستا یا تغییرپذیر؟

من نمی‌دانم پسر خودم تا چه اندازه می‌تواند پیش برود و به محدودیت‌های امروز خود غلبه کند؛ هنوز سن و سالش کمتر از چهار سال و نیم سن است و تشخیص قطعی اوتیسم هم نگرفته. سال گذشته پزشکان تا حدی تردید داشتند که او را اوتیستیک بنامند، اما راهی که جلوی پای ما گذاشتند، راهی بود که برای مهار غول مشکلات ناشی از اوتیسم توصیه می‌شود.

می‌دانستیم مبارزه شروع شده و پوستمان کنده می‌شود، اما چاره‌ای جز مقابله با این غول نبود. چیزی که اندک رمقی به ما می‌داد تا از پا نیفتیم، آینده بود، گرچه ترس از آینده هم به حرکت وادارمان می‌کرد و می‌کند.

استنلی گرینزپن، پژوهشگر بزرگ اوتیسم و مبدع روش آموزشی "فلورتایم"، از اختلالات طیف اوتیسم به عنوان امری قابل تحرک و تغییر (Dynamic) سخن می‌گوید، نه یک واقعیت ایستا و غیرقابل تغییر (Static).

تجربه بسیاری از پدر و مادران بچه‌های اوتیستیک هم نشان می‌دهد که با یک روش آموزشی موثر و کار شدید و گسترده در طول سالیان می‌توان تا حد زیادی معادله را تغییر داد و بچه را در مسیر پیشرفت هدایت کرد، چنان‌چه خیلی از آنها توانسته‌اند وارد اجتماع شوند، حتی مشاغل رده بالا پیدا کنند یا از همه مهم‌تر زندگی مستقلی داشته باشند.

"تجربه بسیاری از پدر و مادران بچه‌های اوتیستیک هم نشان می‌دهد که با یک روش آموزشی موثر و کار شدید و گسترده در طول سالیان می‌توان تا حد زیادی معادله را تغییر داد و بچه را در مسیر پیشرفت هدایت کرد، چنان‌چه خیلی از آنها توانسته‌اند وارد اجتماع شوند، حتی مشاغل رده بالا پیدا کنند یا از همه مهم‌تر زندگی مستقلی داشته باشند"

ده یازده ماه قبل، وقتی که آموزش پسرم، آریو را به شیوه علمی شروع کردیم، آن‌قدر که به خواسته‌ها و حرف‌های ما بی‌توجه بود، پیش خودم ناامیدانه می‌گفتم که آیا روزی می‌رسد به او بگویم، بینی یا گوش و چشمت را نشان بده و انجام بدهد. حالا به مرحله‌ای رسیده که در چیدن میز غذا کمکمان می‌کند یا اگر مثلا غذا روی زمین بریزد، به خواسته ما، جارو و خاک‌انداز دست می‌گیرد و تمیز می‌کند یا این که ساعت‌ها سر کلاس آموزشی خود در خانه [آموزش آریو را فعلا در خانه انجام می‌دهیم] بسیاری از خواسته‌های مربی‌اش را انجام می‌دهد، از کارهای هنری ساده گرفته تا فعالیت‌های بدنی و بازی‌.

باز این که ده یازده ماه قبل، آریو شاید در تمام روز بیست سی بار هم کلمه به کار نمی‌برد؛ خودمان را می‌کشتیم که کلمه‌ای را تکرار کند، اما این کار را نمی‌کرد. حالا نه تنها خیلی از خواسته‌های خودش را بیان می‌کند، به برخی از سؤالات ما جواب هم می‌دهد، البته با تک کلمه، و از همه این‌ها امیدبخش‌تر این که چند هفته‌ای است کلمات را با هم ترکیب می‌کند و جملات کوتاه دو تا چهار کلمه‌ای می‌سازد، گرچه هنوز هم بیشتر اوقات ترجیح می‌دهد با خودش حرف بزند و سر و صدا دربیاورد یا گاهی جملات را اشتباه به‌کار می‌برد.

نگرانی ما همچنان باقی‌ست، اصلا مگر نگرانی پدر و مادرها تمامی دارد، اما این میان یک مسئله دلگرمم می‌کند. این که آریو به جایی رسیده که واقعا خودش دارد تلاش می‌کند. می‌بینم با تمام مشکلاتی که مثلا برای تلفظ برخی حروف و صداها دارد، دقایقی طولانی سعی می‌کند آن‌چه را که مربی‌اش می‌گوید تکرار کند یا این که تکالیفی را که هنوز برایش پیچیده و سخت به حساب می‌آید، انجام دهد.

حالا دارم به این فکر می‌کنم که آیا می‌شود یک روز آریو با ما و دیگران مکالمه کامل و بی‌نقصی داشته باشد و از همه این‌ها مهم‌تر؛ آیا روزی می‌رسد که بتواند از رابطه با یک دوست لذت ببرد، آن وقت دیگر شاخ غول شکسته می‌شود.

تازه های نارسیسیسم(خودشیفتگی)

نارسیسیم (خودپرستی) از موضوعات اصلی علم روانشناسی است. ریشه نارسیسیم به عنوان یک لقب از رفتار یکی از موجودات اسطوره ایی یونان باستان،« ناریسوس»، نشات گرفته است. موجود افسانه ایی که انعکاس صورت خود را در آب برکه می بیند و چنان محو تماشای تصویر خود می شود که او را در همان آب غرق می کند.

در قرن بیستم بود که اسطوره نارسیوس وارد مباحث روانشناسی شد. به اعتقاد فروید، «خودپرستی» در کودکی، مرحله ایی از دوران رشد طبیعی بشر است. از دید فروید، خودپرستی، واکنش یک کودک  است که عشق بی  چون و چرای مادر را بعد از شیرخوارگی از دست می دهد. کودک برای حفظ سلامت وجودی اش، عشق به خود را جایگزین عشق از دست رفته مادر می سازد.

فروید اضافه می کند که در اغلب موارد، این مرحله عکس العملی، دوره خود را طی می کند و تبدیل به احترام به خود و شکل گیری هویت شخصی می گردد. فروید البته تاکید می کند که خودپرستی فوق می تواند به یک بیماری تبدیل شود اگر کودک قادر به عبور از این مرحله نگردد.

فروید و سایر روانکاوان باور دارند که نارسیسیم در ذات خود مثبت است و احترام و توانایی خارق العاده ایی که کودک در خود حس می کند در زندگی آتی زمینه اعتماد به نفس را در شخصیت کودک فراهم می آورد. آنها معتقدند که واقعیت های زندگی و برخورد درست خانواده، به آرامی، خودبزرگ بینی های کودکانه را تصحیح خواهد کرد.

نارسیسیم تا سال ۱۹۸۰ بیماری محسوب نمی شد ولی در همان سال روانپزشکان مجموعه خصلت های آن را به عنوان یک بیماری در « راهنمای تشخیص ناهنجاری های روانی» مدون ساختند.

 نارسیسیم به عنوان یک بیماری، ترکیبی از خود بزرگ بینی، میل شدید به مرکز توجه قرار گرفتن و ترس از طرد شدن و انتقاد می باشد. با این وجود، روانپزشکانی که مشغول تدوین مجدد« راهنمای تشخیص ناهنجاری های روانی»برای سال ۲۰۱۳ هستند تصمیم گرفته اند «نارسیسیم» را از لیست بیماریها بیرون بیاورند.

دکتر بونا بندر چندین تحقیق پیرامونی برای دستیابی به اطلاعت جدیدتر در باره نارسیسیم  ترتیب داد تا بتواند به چند تعریف محوری از این ناهنجاری برسد. تحقیقات دکتر بندر بیش از هر موردی بر این واقعیت تکیه دارد که هیچکس نارسیسیت به دنیا نیامده است چون بخش بزرگی از دلائل شکل گیری آن، به جامعه و فرهنگ مربوط است.

دکتر بنِدر می گوید تعریف جامع و کامل برای خودپرستی وجود ندارد. اتهامات زیادی بر خودپرستان وارد می شود نظیر آنکه  فکر می کنند آدم های برتر و جسوری هستند. محتاج محبت هستند و معتقدند هر کاری  را شروع کنند به خاطر قدرت بیکرانی که دارند به پایان می رسانند. به آنها لقب حسود هم داده شده است و نسبت به  همنوع خود  ترحم و همدردی ندارند.

 جوامع مدرن بیش از هرچیزی ما انسان ها را تک محور، زیاده طلب و  منزوی کرده است. میل به تنها زیستن و توجه بیش از حد به نظر و سلیقه شخصی، این امکان غیر سالم را ایجاد کرده است تا همه ما نسبت به انسان های قرون گشته خودخواه تر شویم.

از دید دکتر بنِدر، بخش بزرگی از خصلت های که روانپزشکان برای به اصطلاح نارسیسیستها دستچین کرده اند به این خاطراست که روانپزشکان علاقه ای برای کار کردن بر روی آدم های نارسیسیت را ندارند. به اعتقاد  دکتر بِندر، شیوه تشخیص درمانی برای خودپرستی به جای آنکه ترکیبی از رفتار های منفی باشد باید به فکر جمع  آوری و درجه بندی خصائص آدم های خودپرست باشند.

از این طریق می توان از نگاه منفی نسبت به ناهنجاری های مربوط به خودپرستی فاصله گرفت و به بهبود سلامت نارسیسیست ها امیدوار بود و به این واقعیت نزدیک شد که آنها نیز قادر به یادگیری و تصحیح خصلت های شان می باشند.

What’s New in Narcissism?

Go behind the mirror and learn the latest about narcissism

  Susan Krauss Whitbourne, Ph.D. in Fulfillment at Any Age

http://www.psychologytoday.com/blog/fulfillment-any-age/201211/what-s-new-in-narcissism

Bender, D. S. (2012). Mirror, mirror on the wall: Reflecting on narcissism. Journal Of ClinicalPsychology۶۸(۸), ۸۷۷-۸۸۵٫ doi:10.1002/jclp.21892