بمب جديد ضد سرطان را بشناسيد!

 

زعفران پاييزي محلي انگليس كه به زعفران علفزار نيز موسوم است، در راهنماهاي گياهي اوليه به عنوان درمان عفونت معرفي شده است
بررسي‌ها به دنبال درمانهاي مؤثر سرطان ممكن است بزودي قدرت شفابخش گل زعفران پاييزي را تحت اختيار خود قرار دهد.

به گزارش ايسنا محققان موسسه درمان سرطان دانشگاه برادفورد در حال آغاز دوره آزمايش باليني يك درمان جديد بمب هوشمند براي مبارزه با سرطان هستند كه پايه آن بر اساس  گل زعفران است.

اين درمان كه « کلشيسين» نام دارد، در آزمايشات بر روي موشها توانسته رشد طيف متفاوتي از سرطانها را كند كرده يا حتي آنها را كاملا از بين ببرد.

اين پژوهش كه در جشنواره علمي انگليس در برادفورد مورد بازبيني قرار گرفته، در مجله «كنسر ريسرچ» نيز منتشر شده است.

زعفران پاييزي محلي انگليس كه به زعفران علفزار نيز موسوم است، در راهنماهاي گياهي اوليه به عنوان درمان عفونت معرفي شده است.

اين امر به دليل برخورداري اين گياه از ماده شيميايي قوي کلشيسين بوده كه به داشتن ويژگي‌هاي دارويي از جمله تاثيرات ضدسرطاني مشهور است؛ اما کلشيسين براي ديگر بافتهاي بدن هم سمي بوده، از اين رو تا كنون استفاده از آن بسيار محدود بوده است.

محققان دانشگاه برادفورد اكنون توانسته‌اند مولكول کلشيسين را اصلاح كنند؛ بطوري كه در بدن بطور غيرفعال حضور داشته تا به يك تومور برسد.

اين ماده شيميايي به محض دستيابي به تومور، فعال شده و رگهاي خوني تامين‌كننده آن را از بين برده و بطور موثري آن را مي كشد.

اين تاثير بدليل وجود آنزيم‌هايي ممكن شده كه تمام تومورها توليد مي‌كنند و كاربري رايج آنها، تجزيه سلولهاي عادي اطراف و گسترش تومور است.

مولكول اصلاح شده کلشيسين از پروتئيني متصل به خود برخوردار است كه آن را بي‌ضرر مي‌كند؛ اما آنزيم تومور بطور خاص اين پروتئين را هدف قرار داده و آن را از بين مي‌برد. با اين كار، کلشيسين فعال شده و فرآيند از بين بردن رگهاي خوني و خشك كردن تومور آغاز مي‌شود.

به گفته اين محققان، از جمله چيزهايي كه اين درمان را موثر واقع مي‌كند، فعال بودن آن تنها در مجاورت تومور بوده كه به ديگر بافتها آسيب نخواهد زد.

آزمايشهاي پيش‌باليني اين دارو بر روي موشها نتايج جالب و موفقيت‌آميزي را نشان داده است.

محققان اميدوارند كه اين درمان طي 18 ماه آينده وارد مرحله ابتدايي آزمايشهاي باليني در بيمارستان «سنت جيمز» در «ليدز» شود.

ميدان سرخ مسكو روسيه


 
ميدان سرخ مهمترين ميدان مسکو و روسيه ميباشد. سرخ در فرهنگ کهن مردم روسيه به معني زيبا بوده است. طول آن 695 متر و عرض 130 متر و حدود 72500 متر مربع وسعت داشته و در اوايل قرن پانزدهم بعنوان بازار ساخته شد اين ميدان محل گردهمايي هاي بزرگ در دوران شوروي بود. موزه دولتي تاريخ در ضلع شمالي ميدان واقع است. قسمت شرقي ميدان فروشگاه بزرگ بنام گوم قرار دارد، کليساي جامع سنت باسيل مقدس که در قرن شانزدهم بنا شده در جنوب ميدان قرار دارد، در مقابل کليساي جامع سنت باسيل مجسمه ياد بود منيين و پوژارسکي قرار دارد که بناي آن 1818 ساخته شده و مکاني مدور سنگي در نزديکي کليسا قرار دارد که قبل از پتر کبير اعدام گاه بود. مقبره سران دولت کمونيستي از قبيل استالين، برژنف، آندروپف و افراد مشهوري چون گاگارين و ژنرال ژوکوف نيز در اين محل قرار دارد. مقبره لنين نيز در سال 1924 در کنار ديوار کرملين بنا گرديد که ابتدا بصورت چوبي ساخته شد و در سال 1930 مقبره سنگي بنا گرديد. سرزمین   آپلود       

کفش‌دوستان مشهور تاریخ


http://www.dw-world.de/image/0,,15366000_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365828_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365825_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365821_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365843_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365955_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15365995_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15366014_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,4812904_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15366004_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15366078_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15366028_10,00.jpghttp://www.dw-world.de/image/0,,15366030_10,00.jpg
1
13

مد کفش در سال ۲۰۱۲

فصل تابستان آخرین نفس‌های گرمش را می‌کشد و پاییز و زمستان دست‌کم در اروپا پشت در ایستاده‌اند اما دنیای مد نشان داده که هیچ‌گاه برابر سردی و تاریکی زمستان سر خم نمی‌کند. نمایشگاه کفش‌های بهاره که در شهر دوسلدورف آلمان برگزار شده، گواهی بر این مدعاست. در این نمایشگاه مدل‌های کفش در سال ۲۰۱۲ به نمایش درآمده‌اند. در این گالری نگاهی داشته‌ایم به کفش‌دوستان مشهور و گروهی دیگر که در اصطلاح به آنها "قربانیان مد" می‌گویند.

فسیل های آفریقایی و داستان منشاء انسان

لگن فسیلهاارتباطی با تکامل مغز نداشته است

لگن این فسیلها نشان می دهد که تکامل آن 

بقایای دو فسیل کشف شده در آفریقای جنوبی ممکن است دیدگاه ما را درباره منشاء و تکامل بشری تغییر دهد.

کارشناسان درباره این فسیلها که "استرالوپیتکوس سدیبا" (Australopithecus sediba) نامیده می شود به نتایج مهمی رسیده اند.

این دو فسیل سال گذشته در مالاپا که "گهواره تمدن بشری" نامیده می شود و محلی در شمال غربی ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی است، پیدا شدند.

بررسی ها نشان می دهد که آنها مادر و پسری بوده اند که در کنار هم مرده اند.

بقایای حیواناتی که در کنار آنها پیدا شده حاکی از آن است که همگی آنها در اثر حادثه ای در یک غار گرفتار و کشته شده اند.

استرالوپیتکوس که به زبان یونانی یعنی "میمون های جنوبی" یک گروه از اجداد انسانها هستند که نسل انسانها به آنها می رسد و حدود ۲ تا ۴ میلیون سال پیش می زیستند.

ویلیام هرکوت اسمیت، کارشناس موزه تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک می گوید استرالوپیتکوس ها موجوداتی بین میمون و انسان بودند.

وی می گوید: "آنها بیشتر اوقات مثل ما راه می رفتند، اما همیشه نه. قادر به بالارفتن از درخت بودند. مغز بسیار کوچکی داشتند. از مغز شامپانزه بزرگتر نبود. تا آنجا که ما می دانیم ابزار سنگی درست نمی کردند. صورت آنها بیشتر شبیه میمون بود تا انسان. اگر یکی از آنها را در مترو می دیدید فکر می کردید که یک میمون است."

این تحقیقات که اخیرا در نشریه "ساینس" منتشر شده است، توجه همگان را دوباره به آفریقا بعنوان منشا احتمالی انسان معطوف می کند.

دکتر هرکوت اسمیت می گوید به نظر می رسد که یک نسل از استرالوپیتکوس به هوموساپینس، اجداد ما، می رسد.

اگر این نظریه درست باشد، دیدگاه های پیشین درباره تقدم تکامل مغز رد می شود. بعبارت دیگر مغز آنقدر ها هم که گمان می رفت زود تکامل نیافته است.

وی می گوید: "آنها پیشرفته تر از میمون ها هستند. برای نمونه لگن آنها شبیه انسان است واین نشان می دهد که طبیعت فشار زیادی بر روی آنها برای این گذاشته بود که همیشه راه بروند. بعبارت دیگر پیش از آنکه مغز آنها تکامل یابد، لگن آنها شبیه انسان های امروز شده و تکامل یافته است که این ناقض تئوری های پیشین است."

کارشناسان می گویند آنها احتمالا ۷۰ تا ۸۰ درصد اوقات راه می رفتند و شبها و یا هنگامیکه نگران حمله جانوران دیگر بودند، به درخت ها پناه می بردند.

دلیل مراحل اولیه این تکامل روشن نیست، زیرا نخستین استرالوپیتکوس ها در فضای جنگلی زندگی می کردند. اما در مراحل بعدی بنظر می رسد که این تکامل همزمان با ورود آنها به مناطق و مزارع وسیع و فضای باز و آفتابی شده است که آنها را ملزم به راه رفتن همیشگی روی دو پا می کرد.

تشخیص تشنج کاذب در نظامیان کهنه کار مشکلتر است.

   

تشخیص صرع غیر واقعی و با منشا روحی روانی که به نام تشنج سایکوژن هم نامیده می شود در افراد نظامی دیرتر از افراد غیر نظامی داده می شود و این بواسطه عوارض جدی داروهای تجویز شده و نیز عدم پاسخ به درمان می تواند بسیار مهم باشد.دکتر مارتین سالینسکی از مرکز پزشکی پورتلند و نیز دانشکاه  اورگون در امریکا معتقد است که این مساله یک چالش تشخیصی و درمانی با خود به همراه دارد وی که سرپرستی این تحقیق را بعهده دارد در یک بررسی و در  یک وره زمانی 10ساله تعداد 203 بیمار نظامی و 726 بیمار غیر نظامی را مورد مطالعه قرار دادند و در پایان ان دوره متوجه شدند که 50نفر از بیماران نظامی صرع غیر واقعی و با منشا روان زا داشتند و انها را با 50بیمار غیر نظامی که برای انها تشخیص همان عارضه را داده بودند مقایسه شدند و ملاحظه شد که از نظر درصدی تقریبا مساوی بودند.اما نکته جالب و مهم ان بود که در بیماران نظامی از زمان شروع عارضه تا تشخیص غیر واقعی بودن ان حدود 5سال بدرازا کشیدواین زمان در مورد بیماران غیر نظامی حدود یکسال بودو60درصد بیماران تشنجی نظامی مساله ضربه مغزی داشتند.

دکتر سالینسکی معتقد است علت این تاخیر تشخیص مشخص نیست اما نبود و کمبود مراکز ویدیو مانیتورینگ 24ساعته در مراکز نظامی می تواند از دلایل ان باشد کما اینکه 18تا از بیماران نظامی غیر مصروع از 50بیمار یادشده از مراکز فاقد ان سیستم به اورگون ارجاع داده شده بودند.البته این نقصان اخیرا با ایجاد مراکز مجهز کنترل ویدیویی 24ساعته جبران شده است.یک علت دیگر تاخیرتشخیص تشنج واقعی در بیماران نظامی  چون ضربه مغزی درانها فراوان بوده و این می تواند به تشنج واقعی    منجر شود لذا باعث تاخیر تشخیص صحیح می شود.دکتر سالینسکی بیان می دارد این بیماران با داروهای ضد صرع درمان می شدند و البته نتیحه گیری نمی کردند و این باعث ناتوانی بیشتر انها می شد.وی اطهار می دارد اموزش پزشکان مراکز اولیه طب نظامی و نیز ایجاد شبکه سرتاسری تشخیص تشنج می تواند این نقص تاخیر تشخیصی را برطرف کند.

www.aan.com

 آنجلینا جولی  و خیابان بند امده


 بازیگر 36 ساله آمریکایی روز یکشنبه در لندن به محل کار ریدلی اسکات فیلمساز بریتانیایی و کارگردان فیلم «گلادیاتور» رفت.

به گزارش خبرآنلاین، آنجلینا جولی هنگام خروج از دفتر اسکات در محله سوهو با استقبال غیرمنتظره مردم، خبرنگاران و عکاسان روبرو شد.

جولی متنی شبیه فیلمنامه  در دست داشت که نشان می‌دهد احتمالا قرار است در فیلم جدید اسکات بازی کند.

آنجلینا جولی

این بازیگر برنده اسکار برابر با فهرست نشریه فوربس با 30 میلیون دلار پردرآمدترین بازیگر زن هالیوود در سال گذشته بوده است.

جولی این روزها روی اولین فیلم خود در مقام کارگردان کار می‌کند که «در سرزمین خون و عسل» نام دارد و داستان آن در پسزمینه جنگ داخلی در منطقه بالکان روی می‌دهد.

www.khabaronline.ir

ترکیه خواهان هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا


 

آمریکا هواپیماهای بدون سرنشین خود را تا پایان سال ۲۰۱۱ از عراق خارج می‌کند. ترکیه اصرار دارد سپس این هواپیماها را در خاک خود مستقر کند، چون می‌تواند از عکس‌هایی که این هواپیماها می‌گیرند در مبارزه با "پ ک ک" استفاده کند.

 

از هواپیماهای بدون سرنشین به عنوان سلاح معجزه‌گر علیه تروریست‌ها یاد می‌کنند. به گزارش رسانه‌ها، ترکیه از آمریکا درخواست کرده، چندین هواپیمای بدون سرنشین از نوع "پریدیتر" را در خاک این کشور مستقر کند تا با کمک آن عملیات ضد ترور در شمال عراق را انجام دهد.

روزنامه "واشنگتن پست" روز یکشنبه (۱۱ سپتامبر / ۲۰ شهریور) می‌نویسد که هم اکنون دولت آمریکا در حال بررسی درخواست دولت ترکیه است.

به گزارش "اشپیگل آنلاین" (۱۱ سپتامبر / ۲۰ شهریور)، موضوع بر سر هواپیماهای بدون سرنشینی است که آمریکا از سال ۲۰۰۷ در پایگاه‌های عراق مستقر کرده است. "واشنگتن پست" می‌نویسد، سال‌هاست که آمریکا عکس‌هایی را که توسط این هواپیماها از شمال عراق گرفته می‌شود در اختیار ترکیه قرار می‌دهد. ترکیه هم سال‌هاست با استفاده از این عکس‌ها حمله‌های هوایی و زمینی خود به پایگاه‌ها و مخفی‌گاه‌های حزب کارگران کردستان "پ ک ک" را برنامه‌ریزی می‌کند.

اما به خاطر آنکه نیروهای نظامی آمریکایی تا پایان سال جاری میلادی (۲۰۱۱) عراق را ترک می‌کنند، ترکیه از آمریکا خواسته است که "پریدیتر"هایی را که تا کنون در عراق بوده‌اند به پایگاه "اینجیرلیک" در خاک ترکیه منتقل کند تا همچنان همکاری دو کشور در این زمینه ادامه یابد.

ترکیه در صدد خرید هواپیمای بدون سرنشین

"واشنگتن پست" با استناد به اسناد و نامه‌نگاری‌های سفارتخانه‌های آمریکا که توسط "ویکی‌لیکس" منتشر شده، می‌نویسد که ترکیه و آمریکا دارای دفتری مشترک در آنکارا هستند که کار آن از جمله بررسی عکس‌های گرفته شده توسط هواپیماهای بدون سرنشین است. این نشریه می‌افزاید که آمریکا همچنین به ترکیه در انتخاب اهداف مورد حمله‌اش کمک می‌کند.

به نوشته "واشنگتن پست"، این اقدام آمریکا به خاطر آن است که فکر می‌کند، از این طریق می‌تواند جلوی حمله احتمالی ترکیه به عراق و در نتیجه ایجاد بی‌ثباتی در شمال عراق را بگیرد.

"واشنگتن پست" همچنین گزارش می‌دهد که ترکیه می‌خواهد، چند هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را بخرد، اما اگر چه دولت آمریکا با این معامله موافق است، کنگره آمریکا تا کنون آن را نپذیرفته است. به گزارش "واشنگتن پست"، برخی از نمایندگان کنگره آمریکا بر این نظرند که چنین معامله‌ای موجب بدتر شدن روابط میان ترکیه و اسرائيل خواهد شد.

روز شنبه (۱۰ سپتامبر / ۱۹ شهریور)  نیز رسانه‌ها خبر از بالا گرفتن تنش میان ترکیه و اسرائيل در واکنش به موضوع استقرار تاسیسات راداری ناتو در خاک ترکیه داده بودند.

«با دورریز غذا می‌توان سه بار گرسنگان جهان را سیر کرد»


 

فیلم آلمانی "طعم زباله" نگاهی به افراط و تفریط در جهان می‌‌اندازد. در حالی که در کشورهای صنعتی سالانه میلیون‌ها تن مواد غذایی دور ریخته می‌شود در جایی دیگر همچون آفریقا قطعه‌ای نان می‌تواند جان کودکی را نجات دهد.

 

از پنج‌شنبه (۸ سپتامبر/ ۱۷ شهریور) فیلمی به روی پرده‌‌ی سینماهای آلمان رفته است که با بازگو کردن آمارهای روشن و حقایقی مدلل بیننده را مسحور خود کرده و به فکر وا می‌دارد.

در این فیلم مستند آلمانی با نام "طعم زباله" یا Taste the Wasteاز سویی دورریز گسترده‌ی غذا در کشورهای ثروتمند  و از دیگر سوی نیاز مبرم مردم دیگر کشورها به غذا نشان داده می‌شود.

در این بازار افراط و تفریط، گرم‌تر شدن کره‌زمین، افزایش بهای غلات و مبارزه برای تصاحب هر چه بیشتر زمین مشکل تأمین مواد غذایی را بیش از پیش کرده و شکاف میان گرسنگان و سیران عالم را دو چندان می‌کند.

فیلم  "طعم زباله" ساخته‌ی والنتین تورن Valentin Thurn حاوی تصاویری از انبوه مواد غذایی در سوپرمارکت‌ها و ماشین‌آلاتی است که هر روزه مازاد مواد غذایی را به محل‌های دفن زباله‌های شهری می‌ریزند.

«نمی‌توان از پیش دانست که خریدار چه می‌خرد»، «بیش از نیمی از مواد غذایی دور ریخته می‌شود»، چرا؟ «چون در بسیاری از موارد حتی ظاهر یک ماده‌ی غذایی بر کیفیت آن می‌چربد».فریدریش ویلهلم، کشاورز آلمانی، که در کشتزار سیب‌زمینی کار می‌کند به مجله‌ی اشترن می‌گوید، سیب‌زمینی که بسیارکوچک یا زیادی بزرگ است شانس فروخته شدن ندارد، اگر چه که شاید مرغوب‌تر از دیگر سیب‌زمینی‌ها باشد.

کشاورزان آمریکا هم چنین شکایت‌هایی دارند. آنها می‌گویند، ۵ تا ۱۰ درصد محصولات کشاورزی نابود می‌شوند، چون با معیارهای میوه‌ها و سبزیجات مورد درخواست سوپرمارکت‌ها همخوانی ندارند.

در فیلم "طعم زباله" گفته می‌شود که حتی «رنگ گوجه‌فرنگی‌ها با اسکانر بررسی می‌شود. وقتی رنگ آن‌ها با رنگ دلخواه مطابق نباشد دور ریخته می‌شوند.»الگوی بد مصرف

نه تنها کشاورزان بلکه مصرف‌کنندگان نیز در دورریز بی‌رویه‌ی مواد غذایی سهیم هستند.

«هر ساله در اتحادیه‌ی اروپا ۹۰ میلیون تن ماده‌ی غذایی دور ریخته می‌شود که اگر آنها را داخل کامیون ‌بار بزنیم صفی به دور خط استوا تشکیل خواهد داد.»

در بازار بزرگ پاریس چون جدا کردن میوه‌ها وقت‌گیر است چندین تن پرتقال خیلی رسیده را یک جا دور می‌ریزند.

در ژاپن هم وضع به همین منوال است. در آنجا نیز تازه بودن میوه و تره‌بار حرف اول را می‌زند.

انبوه پسماند غذا و گرسنگان جهان

در فیلم دو زباله‌گرد را در خیابان‌های وین می‌بینیم که در زباله‌دان‌ها به دنبال غذا می‌گردند. در بسیاری از شهرها سازمان‌های امدادی در تلاشند تا آن دسته از مواد غذایی که قابل خوردن هستند اما با معیارهای فروشندگان مواد غذایی جور در نمی‌‌آیند را جمع‌آوری کنند.

آنچه که والنتین تورن، سازنده‌ی "طعم زباله" در این فیلم بیان می‌کند تازگی ندارد. پیش از این نیز اروین واگن‌هوفر، سازنده‌ی فیلم مستند "ما جهان را تغذیه می‌کنیم" موارد مشابهی مطرح کرده بود.اما آنچه که در فیلم تورن تازگی دارد این است که این فیلم راهکا‌رهایی را برای خروج از این هدررفت عظیم مطرح کرده است.

بازیافت مواد غذایی

در ژاپن پسماندهای مواد غذایی تحت مقرراتی سخت بازیافت و به غذای حیوانات تبدیل می‌شوند. با این روش می‌توان با جنگل‌زدایی و افزایش قیمت غلات مقابله کرد.

یک پژوهشگر پسماندها در وین می‌گوید، اگر خریداران هنگام خرید مواد غذایی تنها به دنبال سیب‌هایی عالی و بی‌نقص باشند زمینه‌ی آن را فراهم می‌کنند که سیب‌هایی که اندکی نقص دارند فروخته نشوند.

در ایتالیا شویی تلویزیونی به نام slow –food- movement به نمایش درآمده که سعی دارد آگاهی مردم در این مورد که مواد غذایی با چه زحمتی کشت و برداشت می‌شوند را بالا ببرد. در نیویورک نیز برنامه‌ی مشابهی در جریان است.

دورریز مواد غذایی سبب گرم‌تر شدن کره زمین

دورریز بی‌رویه‌ی مواد غذایی به گرم‌تر شدن کره‌ی زمین کمک می‌کند. تورن در فیلم "طعم زباله"از محققی آمریکایی نقل قول می‌آورد که می‌گوید، پسماند مواد غذایی حدود ۱۵ درصد انتشار گاز متان را بر عهده دارد. در جایی دیگر گفته می‌شود: «به نصف رساندن پسماندهای غذایی انتشار بسیاری از گازهای زیان‌آور را کاهش می‌دهد، درست مانند اینکه استفاده از خودروها را به نصف رسانده باشیم.»

در فیلم همچنین بیان شده که دور ریختن مواد غذایی باعث می‌شود که بهای مواد غذایی بالاتر رفته و بر بازارهای جهانی تأثیر بگذارد.

 فیلم "طعم زباله" در جایی می‌گوید: «دیوانه‌کننده‌تر آن است که نانوایی می‌گوید، با مخلوطی از نان‌های فروش نرفته و خرده‌چوب تنور خود را گرم میکند».

فیلم با این جمله‌ی تکان‌دهنده تمام می‌شود که «با غذایی که در اروپا و آمریکایی شمالی دور انداخته می‌شود گرسنگان جهان را سه بار می‌توان سیر کرد.»

شهاب ها طلا را به زمین آوردند

شهاب سنگ

دانشمندان نشان داده اند که سطح زمین میلیاردها سال پیش در اثر برخورد شهاب سنگ ها، غنی از فلزات ارزشمند شده است.

پوسته و روکش زمین حاوی مقادیر بالایی از طلا است که نسبت به آنچه پیش از این در مدل های تشکیل سیاره ای به آن اشاره می شد بسیار بیشتر است.

در مطالعه ای که توسط دانشگاه بریستول انجام شده است، بعضی از قدیمی ترین سنگ های زمین مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه آن معلوم شد طلا مدت ها پس از تشکیل این سنگ ها، بر اثر برخورد شهاب ها به سطح زمین وارد سیاره ما شده است.

نتایج این مطالعه در نشریه "نیچر" چاپ شده است.

این تحقیق نشان می دهد در بدو پیدایش زمین، عنصر آهن به مرکز زمین راه یافته و هسته آن را تشکیل داده است.

فلزات ارزشمند دیگر هم در این ترکیب همراه با آهن به مرکز زمین راه یافتند و پس از متراکم شدن، پوسته را از عناصری مثل طلا، پلاتینوم، و اوسمیوم تخلیه کردند.

اما این چیزی نیست که ما مشاهده می کنیم. در واقع، روکش سیلیکات زمین حاوی طلایی هزار بار بیش از حد انتظار است.

در گذشته چندین دلیل برای غنی بودن بخش فوقانی زمین از فلزات ارزشمند ارائه شده که یکی از آنها انتقال آن توسط شهاب سنگ ها بوده است. اما اثبات این نظریه تاکنون ممکن نبود.

تیم محققان دانشگاه بریستول با اندازه گیری ایزوتوپ های سنگ هایی در گرینلند که تقریبا ۴ میلیارد سال پیش تشکیل شده اند، موفق به تعیین تاریخ ظاهر شدن طلا شده است.

اکنون معلوم شده که این موضوع با رویداد موسوم به "بمباران پایانی" همزمان بوده است.

نظریه برخورد

زمین ۴.۵۵ میلیارد سال قبل شکل گرفت.

هسته آهنی آن با ترکیبی از فلزات ارزشمند، مدت کوتاهی پس از آن - یعنی چند میلیون سال بعد - تشکیل شد.

برخورد جسمی به اندازه مریخ به زمین منجر به تشکیل ماه شد و پیدایش کره ما را نیز تکمیل کرد.

در آن زمان همه طلا در هسته جمع شده بود.

اما در "بمباران پایانی" که ۳.۹ میلیون سال قبل روی داد، بارش مقادیر زیادی از شهاب سنگ، باعث ایجاد گودال هایی شد که هنوز آثار آن را در ماه می بینم.

در جریان این برخورد آخر بود که طلایی که در پوسته زمین می بینیم وارد این بخش از زمین شد.

ماتیاس ویلبولد سرپرست این تیم تحقیقاتی می گوید: "اندازه گیری نسبت طلا و سایر فلزات ارزشمند مشکل است زیرا حجمی توده ای تشکیل می دهند و ما باید صخره های زیادی را برای کسب اطلاعات قابل اعتماد تحلیل کنیم."

در نتیجه دانشمندان راهی برای بازگو کردن این داستان شگفت انگیز از سرمنشاء فرازمینی طلا با استفاده از عنصر کاملا متفاوتی، یعنی تنگستن، یافته اند.

تنگستن خیلی شبیه به فلزات ارزشمند دیگر مثل طلا عمل می کند، اما مهم تر اینکه به شکل ها، یا ایزوتوپ های مختلف، ظاهر می شود. این تیم تناسب ایزوتوپ های مختلف در صخره های مدرن و قدیمی ترین صخره ها در گرینلند را بررسی کرده است.

آنها یک تفاوت کوچک اما مهم در این تناسب ها یافتند که نشان می داد صخره های مدرن از طریق شهاب سنگ ها، کمی تنگستن و در نتیجه طلا دریافت کرده اند.

صخره های گرینلند چندان غنی نشده بودند که به محققان کمک کنند تا به تاریخ وارد شدن طلا پی ببرند.

این تاریخ مصادف است با زمانی که "بمباران پایانی" حدود ۳.۹ میلیون سال قبل روی داد.

در این دوره زمانی، زمین مورد اصابت "۲۰ میلیارد میلیارد" تن شهاب قرار گرفت، هرچند به گفته دکتر ویلبولد "معلوم نیست که آیا حجم به صورت ضربات کوچک به پوسته وارد شده، یا چند برخورد عظیم."

این گروه تحقیقی در دانشگاه بریستول اولین گروهی است که موفق به اندازه گیری دقیق تنگستن در صخره های کهن می شود، اما تاکنون فقط نمونه هایی از گرینلند را تحلیل کرده است.

شباهت فوق‌العاده فسیل‌های 2 میلیون ساله به انسان‌های مدرن

 

 دانشمندان سه سال پیش بخش‌هایی از فسیل 2میلیون ساله بدن یک زن و کودک را پیدا کرده‌اند که شباهت زیادی به اسکلت انسان‌های امروزی دارد. بخشی از استخوان‌های دست این زن را در این تصویر می‌بینید.

این فسیل مربوط به Australopithecus sediba سال 2008 در غاری باستانی در منطقه مالاپا در نزدیکی ژوهانسبورگ کشف شد و همان‌طور که در تصویر می‌بینید، فاقد 3 استخوان مچ و 4 استخوان بند آخر انگشتان است، اما از دیگر جهات کامل بدست آمده است.

دیرینه‌شناسان امیدوارند به کمک تحلیل دقیق این فسیل‌ها، از جمله جمجمه 2میلیون ساله‌ای که در دستان لی برگر، عضو هیات‌علمی دانشگاه ویتواترزرند و از کاشفان این فسیل به تصویر کشیده شده، اطلاعات بیشتری در مورد اجداد انسان‌های مدرن بدست آورند.

 www.khabaronline.ir

حفاظت از محیط زیست؛ امحاء اجساد با فناوری جدید

دستگاه هیدرولیز قلیایی

سازندگان دستگاه هیدرولیز قلیایی اجساد می گویند این روش پاک تر از سوزاندن مردگان است

حفاظت از منابع، کاهش مصرف و آلایندگی کمتر از نگرانی های اصلی فعالان زیست محیطی است.

این نگرانی بر خیلی از جنبه های زندگی این افراد تاثیر گذاشته است، از انتخاب نوع لباس تا تلاش برای به حداقل رساندن تولید زباله و گازهای گلخانه ای. و حالا نوبت کفن و دفن مردگان است.

به تازگی یک مرکز کفن و دفن در ایالت فلوریدا در آمریکا دستگاه جدیدی را برای تبدیل اجساد مردگان به خاکستر نصب کرده است.

سندی سالیوان، مدیر شرکت اسکاتلندی رزومیشن که سازنده این دستگاه است می گوید در روش جدید به جای سوزاندن بقایای درگذشتگان از هیدرولیز قلیایی استفاده می شود.

"این دستگاه از روند شیمیایی ترکیب آب با یک ماده قلیایی استفاده می کند تا جنازه به خاکستر تبدیل شود. محصول نهایی درست مانند سوزاندن جنازه است."

در این روش، جسد به مدت حدود سه ساعت تحت فشار زیاد در ترکیب آب جوش ۱۸۰ درجه و هیدروکسید پتاسیم قرار می گیرد.

در این فرایند، بافت های بدن به طور کامل در محلول قلیایی حل می شود و پس مانده این محلول از طریق فاضلاب دفع می شود. این پس مانده کاملا غیرعفونی است و فاقد مواد وراثتی فرد درگذشته است.

پس از این عملیات، بقایای استخوان ها هم به پودر تبدیل می شود.

به گفته آقای سالیوان "پس از خارج کردن خاکستر بر جا مانده از داخل دستگاه، بقایای مواد فلزی کار گذاشته شده در بدن مانند مفاصل مصنوعی یا آمالگام به کار رفته در پر کردن دندان ها از آن جدا می شود."

سازندگان دستگاه هیدرولیز قلیایی اجساد می گویند این فرایند بسیار پاک تر از روش های مرسوم برای سوزاندن مردگان است.

به گفته آنها میزان گازهای گلخانه ای تولید شده در این فرایند یک سوم کمتر از سوزاندن مردگان و انرژی مصرف شده نیز هفت برابر کمتر است.

علاوه بر این، جدا کردن آمالگام دندان های پر شده از خاکستر مردگان مانع از انتشار جیوه موجود در آن در هوا می شود.

تاکنون در هفت ایالات آمریکا اجازه کاربرد این دستگاه صادر شده و سازندگان در پی کسب مجوز در کشورهای اروپایی و کانادا هستند.

نیتروژن مایع

روش های جایگزین زیست محیطی برای کفن و دفن مردگان به هیدرولیز قلیایی محدود نمی شود.

سوزان ویگ مازاک یک زیست شناس سوئدی است که علاقه زیادی به بازیافت ضایعات دارد. او سال هاست که آشغال های آشپزخانه خود را به کود تبدیل می کند.

خانم ویگ مازاک گفت: "این کار برای من چیزی جز احترام به طبیعت نیست. آشغال بدبویی که می توانست سر از سطل زباله در بیاورد، به کودی زیبا تبدیل شده که دوباره وارد طبیعت می شود. تبدیل ضایعات آسپزخانه به کود به بیشتر از ۲ تا ۳ هفته وقت نیاز ندارد."

همین طرز فکر باعث شد خانم ویگ مازاک در پی راه حلی سریع برای فراوری و جذب بقایای مردگان در محیط زیست برآید.

خانم ویگ مازاک تاکنون لاشه چند خوک را با روش انجماد خشک به پودر تبدیل کرده است. پودری که می توان آن را عمق کم در زمین دفن کرد تا به عنوان کود مورد تغذیه گیاهان و درختان قرار گیرد.

سوزان ویگ مازاک درباره این روش گفت: "فرایند انجماد خشک به تبدیل جسم به خاک کمک می کند. برای این کار نیاز به مقدماتی است. ابتدا جنازه را در نیتروژن مایع قرار می دهیم تا به اندازه کافی شکننده شود. سپس با کمک چند ثانیه ارتعاش، این جسم شکننده را به پودر تبدیل می کنیم. بعد ذرات فلز از این پودر جدا می شود و بقایای فرد درگذشته داخل یک تابوت قابل تجزیه قرار داده می شود تا آماده دفن شود."

هر چند که روش پیشنهادی خانم ویگ مازاک تاکنون بر روی لاشه چند خوک آزمایش شده ولی توانسته طرفداران زیادی را به خود جلب کند.

علاوه بر چند تولید کننده سوئدی، ۶۰ کشور برای خرید فناوری فرایند انجماد خشک اعلام آمادگی کرده اند.

خانم ویگ مازاک می گوید دولت سوئد برای عملی کردن این طرح وعده داده به زودی قانون مربوط به مالیات کفن و دفن را اصلاح کند تا شامل انجماد خشک هم بشود.

چشم‌های ایرانی مارسل پروست


از میان تمام کتاب‌هایی که درباره‌ی زندگی مارسل پروست نوشته شده، به گمانم روایت «ادموند وایت» نویسنده‌ی آمریکایی از پیچ و خم‌های دنیای واقعی پروست و خصوصا گرایشاتش به جنس موافق، صادقانه‌تر، جذاب‌تر و معتبرتر است. ادموند وایت به این سبب که خود نویسنده‌ای است با گرایش‌های مشابه خالق «در جستجوی زمان از دست رفته»، در کتابش که «مارسل پروست» نام دارد و انتشارات معروف «پنگوئن» آن را چاپ کرده، توانسته با موشکافی بهتری درباره‌ی همجنسگرایی پروست صحبت کند.

مارسل پروست به روایت ادموند وایت، کتابی‌است خواندنی، جامع و کوتاه؛ تنها با این تفاوت که نویسنده‌ی آن برای نخستین بار تصویری صادقانه‌ از زندگی جنسی پروست ارائه کرده و در حد توان توضیح داده است که چرا پروست با وجود آشنایی با ظریف‌ترین احساسات بشری، در زندگی شخصی و همچنین ادبی‌اش تصمیم گرفت درباره‌ی همجنسگرا بودن خودش و همچنین همجنسگرا بودن راوی داستانش پنهان‌کاری کند و صادق نباشد.

در واقع، پروست این نویسنده‌ی حساس فرانسوی که به قول ادموند وایت، چشمانی داشت ایرانی، هیچ‌گاه حاضر نشد در ملا عام اعتراف کند که همجنسگراست. وقتی در روزنامه‌ مطلبی منتشر می‌شد که پروست را همجنسگرا معرفی می‌کرد، برمی‌آشفت و حتی تا اینجا پیش رفت که یکی از افرادی که او را همجنسگرا خوانده بود، به دوئل دعوت کرد. در حقیقت اما پروست همجنسگرا بود. اولین تمایلاتش وقتی نمایان شد که هفده سال داشت و در دبیرستان «کوندورسه» درس می‌خواند، جایی که «ژاک بیزه» و «دانیل هالوی» هم‌کلاسی‌هایش بودند. بیزه و هالوی هر دو از آشنایان نزدیک «ژرژ بیزه» بودند، موسیقیدان معروفی که اپرای «کارمن» را نوشت.

پروست در هفده‌سالگی عاشق بیزه شد. هالوی بعدها به یاد می‌آورد: «پروست رفتارهایی داشت که برای ما ناخوشایند بود. مثل مهربانی و توجه‌‌ی لطیفش که یک نوع ادا و اطوار بود و ما هم گاهی این موضوع را به روی‌اش می‌آوردیم.» پروست البته به عشقی افلاطونی بسنده نکرد اما با جواب رد بیزه روبرو شد. پروست در نامه‌ای به بیزه می‌نویسد: «شاید حق با تو باشد. هر چند که تا وقتی دیر نشده و تا جایی که نتوان دیگر از این گل‌های لذیذ بهره‌مند شد، باید آن‌ها را چید. چرا که دیر شود، به میوه‌ای ممنوعه تبدیل خواهد شد.» پروست در آن روزها بر این باور بود که رابطه‌ی جنسی بین دو پسر پاک است و وقتی نامیمون می‌شود که بین دو مرد جا افتاده رخ بدهد. البته این باوری نبود که بعدها به آن پایبند بماند.

او بعدها در نامه‌ای خطاب به هالوی درباره‌ی علاقه‌ی بی‌حدش به بیزه نوشت: «و البته، مردهای جوانی هستند که عاشق یکدیگرند و تحمل جدایی از هم را ندارند و معشوق‌شان را روی زانوانشان می‌نشانند و عاشق بدن آن‌ها هم هستند و آن‌ها را عزیزم خطاب می‌کنند و برای هم نامه‌های عاشقانه می‌نویسند… خلاصه‌ی کلام اینکه آن‌ها عاشق و معشوق‌اند.»

مثل این روزهای ایران که خیلی‌ها به‌جای همجنسگرایی به اشتباه می‌گویند بچه‌بازی یا لواط، آن روزها هم پروست تلاش می‌کرد به دوستانش بفهماند که بچه‌بازی همان همنجسگرایی نیست و برای آن واژه‌ی مناسبی نمی‌یافت و به همین خاطر مجبور بود به دوستانش بگوید که «پدراست» نیست، واژه‌ای که بار منفی داشت و آن روزها در فرانسه به جای «هموسکسوالیته» به‌کار می‌رفت و پروست از آن اجتباب می‌کرد. در نهایت اما، رابطه‌ای بین این دو شکل نگرفت و سرنوشت آن‌طور رقم خورد که بیزه در آینده گرفتار مواد مخدر شد و ده روز پیش از مرگ پروست، از دنیا رفت. پروست همچنین به هالوی می‌نویسد: «با من مثل بچه‌بازها رفتار نکن، که این رفتار مرا می‌آزارد.»

پروست اما از جهتی خوش‌شانس بود و دور و اطرافش بحث همجنسگرایی رونق داشت. با نویسنده‌های همجنسگرای زیادی مراوده داشت، همچون «لوسین دوده» و «روبر دو فلر» که دوستان صمیمی‌اش شدند و یا «آندره ژید» که بعدها حاضر نشد کتاب پروست را چاپ کند. ادموند وایت در کتابش می‌نویسد که اگر مادر پروست شکی داشت که پسرش همجنسگراست، آن شک پس از عکسی که پروست با لوسین دوده و روبرو دو فلر انداخت، برطرف شد. در این عکس، پروست با چهره‌ی براق بر روی صندلی نشسته و لوسین و روبر ایستاده‌اند پشت او در حالی که لوسین دستش را روی شانه‌ی پروست قرار داده است.

در سال ۱۸۹۴ و در بیست و سه سالگی پروست عاشق «رینالدو هان» شد، موسیقیدانی که مارسل جوان را عاشق خود کرد. پروست به مدت دو سال با هان بی‌محابا عشق ورزید و به قول ادموند وایت، آن قدر در علاقه‌اش به هان بی‌پروا شد که دیگران را به تعجب واداشت. با علاقه به هان، پروست به دنیای موسیقی هم علاقه‌مند شد و پروست ارجاعات «در جستجو» به موسیقی و نوازنده‌های مختلف را مدیون هان است. رابطه‌ی پروست با هان، ناخودآگاه آدم را یاد رابطه‌ی «بارون دو شارلوس» و «مورل» ویولون‌نواز می‌اندازد.

در این روزها پروست و هان همچون زوجی با یکدیگر در جامعه ظاهر می‌شدند و دوستان آن‌ها آن دو را همچون زوجی به محافل خود دعوت می‌کردند. در همان سال‌ها در حالی که «اسکار وایلد» در انگلستان به خاطر همجنسگرایی محکوم شده بود، پروست در فرانسه به دعوت «روبر دو مونتسکیو» به همراه دلداده‌اش هان به مهمانی می‌رفت. علاقه‌ی پروست و هان آن‌قدر پیش رفت که بعدها هان به‌خاطر علاقه‌ی پروست به «جان راسکین» قطعه‌ای نوشت در رثای مرگ راسکین. ادموند وایت در کتابش می‌نویسد که رابطه‌ی پروست و هان به یکی از تنها رابطه‌‌های دوطرفه و معنادار زندگی پروست تبدیل شد و با وجودی که رابطه‌ی عاشقانه‌ی آن‌ها دو سال بیشتر نیانجامید، اما آن‌ها برای سالیان سال با هم دوست ماندند.

مارسل پروست در سال ۱۸۹۶ هان را به خاطر لوسین دوده ترک کرد. لوسین معشوق تازه‌ی پروست شد و این رابطه هم دو سال به طول انجامید. لوسین از پروست هفت سال جوان‌تر بود اما به همان چیزی علاقه داشت که پروست: ادبیات. پروست پس از لوسین دوده روابط دیگری هم داشت اما ماندگارترین آن‌ها رابطه‌اش با راننده‌ی شخصی‌اش «آلفرد آگوستینلی» بود.

این دو همدیگر را نخستین بار در سال ۱۹۰۷ دیدند اما رابطه‌ی آن‌ها شش سال بعد در سال ۱۹۱۳ شروع شد، وقتی که پروست آلفرد را به‌عنوان منشی شخصی‌اش استخدام کرد. در این سال‌ها پروست که بیشتر به نوشتن «در جستجو» مشغول بود، خدمتکاری داشت به نام «آلباره» [که آدم را یاد «فرانسواز» می‌اندازد] اما با این وجود «آلفرد» را هم استخدام کرد. آلفرد در آن سال‌ها با زنی به نام «آنا» زندگی می‌کرد و ادعا می‌کرد که شوهر آنا است اما سال‌ها بعد مشخص شد که آلفرد و آنا هیچ وقت ازدواج نکرده بودند، هر چند که با یکدیگر زندگی می‌کردند. به‌واسطه‌ی رابطه‌ی با آلفرد، پروست بارها به خارج از شهر و به دنبال طبیعت رفت. برهه‌ای که آدمی را یاد رابطه‌ی راوی «درجستجو» و «آلبرتین» می‌اندازد.

رابطه‌ی با آلفرد برای پروست عذاب‌آور شد. آلفرد پروست را منبعی از پول می‌دید که توانست او را به مال و اموال برسد و بعدها کلاس پرواز هم برود. روزی آلفرد از زندگی پروست غیبش زد و این برای پروست مایه‌ی آشوب و تشویش درونی شد. پروست به راه‌های مختلفی دست زد تا آلفرد را پیدا کند و او را دوباره‌ بازگرداند به پاریس اما ناموفق بود. سال‌ها بعد آلفرد دوباره سر و کله‌اش پیدا شد.

ادموند وایت در کتابش می‌نویسد: «پروست همان‌قدر که در عشق ورزیدن به مردان جوان دیگر اصرار می‌ورزید، همان‌قدر هم تلاش می‌کرد که از عنوان همجنسگرا اجتناب کند. سال‌ها بعد به آندره ژید می‌گوید که آدمی می‌تواند به اطناب درباره‌ی همنجسگرایی بنویسد البته تا جایی که آن را به خودش منتسب نکند.» ادموند وایت البته این را هم اضافه می‌کند که این توصیه‌ی پروست کمی عجیب وغریب بود چرا که همه‌ی دوستان و آشنایان نزدیک پروست می‌دانستند که آقای نویسنده همجنسگراست.

http://sibegazzade.com

زباله‌های الکترونیک، معضل فزاینده عصر تحولات دیجیتال


 

بسیاری از کاربران کامپیوترهای قدیمی و از رده خارج‌شده یا خراب خود را دور انداخته و دستگاه تازه‌ای را جایگزین ‌می‌کنند. اما چه بر سر محصولات قدیمی که حالا «زباله‌الکترونیک» هستند می‌آید؟

 

«حاصل انقلاب‌های فن‌آوری و دیجیتال ما اگر در پایان عمر مفیدشان به شکل اصولی بازیافت نشود، برای زمین و محیط زیست سم خالص است.»  این جمله‌ی معروف را تد اسمیت، بنیان‌گذار «ائتلاف مبارزه با سموم دیجیتال» واقع در دره‌ی سیلیکون بر زبان آورده است. دره‌ی سیلیکون منطقه‌ای واقع در جنوب شرقی شهر سانفرانسیسکو است که شهرت جهانی‌اش به دلیل وجود دفاتر مرکزی بسیاری از بزرگ‌ترین شرکت‌های انفورماتیک  و فن‌آوری مطرح جهان است.

 

بسیاری از کاربران محصولات دیجیتال و الکترونیکی، دستگاه‌های کامپیوتر، لپ‌تاپ، گوشی‌های تلفن‌های همراه یا هارد دیسک‌های خود را بعد از کهنه شدن یا آسیب جدی، دیگر استفاده نمی‌کنند. کاربران ترجیح می‌دهند دستگاه تازه‌ای را جایگزین قبلی کنند و دستگاه قبلی را در اختیار فرد دیگری قرار داده یا دور بیاندازند.

 

 تقریبن روی بدنه‌ی همه‌ی محصولات الکترونیکی، نشان سه گوش قابل بازیافت دیده می‌شود با این‌حال برخی تحقیقات حاکی از آن است که درج این نشان و استاندارد، لزومن به معنی تعهد کامل شرکت تولیدکننده به ضوابط زیست‌محیطی و امکان بازیافت کامل نیست. برای مثال، در سال‌های اخیر شرکت «دل» که از تولیدکنندگان مهم لپ‌تاپ و ال‌سی‌دی به شمار می‌رود، بارها متهم شده است که در تولید محصول، استانداردهای بازیافت را رعایت نمی‌کند.

 

 سازمان ملل متحد می‌گوید میزان زباله‌های الکترونیکی در جهان افزایشی ۴۰ درصدی داشته استسازمان ملل متحد می‌گوید میزان زباله‌های الکترونیکی در جهان افزایشی ۴۰ درصدی داشته استتد اسمیت و «ائتلاف مبارزه با سموم دیجیتال» نیز بارها «دل» را متهم کرده‌اند که محصولاتی مضر محیط زیست تولید کرده و کارخانه‌های این شرکت  رعایت استانداردهای لازم را نمی‌کنند. «دل» اما همواره این اتهام‌ها را رد کرده است.

 

در بسیاری از کشورها محل ویژه‌ای برای تحویل دستگاه کهنه یا خراب الکترونیکی وجود دارد که مصرف‌کنندگان می‌توانند دستگاه‌های از رده خارج‌شده را تحویل دهند تا بازیافت شود. اما چه بر سر دستگاه کهنه که حالا «زباله‌ی الکترونیکی» محسوب می‌‌شود می‌آید؟

 

افزایش نگران‌کننده‌ی زباله‌های الکترونیکی

 

زباله‌های الکترونیکی به هرگونه دستگاه‌ها و ابزار الکترونیکی مصرف‌شده‌ای اطلاق می‌شود که قطعات آن‌ها حاوی فلزات خطرناکی مثل سرب یا جیوه است که در صورت عدم بازیافت، محیط زیست را به شدت آلوده کرده و تا مدتی بسیار طولانی خطر تخریبی آن‌ها در محیط باقی می‌ماند.

 

چندی پیش برنامه‌ی حفظ محیط زیست سازمان ملل متحد در گزارشی با ابراز نگرانی از مشکل  زباله‌های الکترونیکی، اعلام کرد که میزان زباله‌های الکترونیک در جهان افزایشی ۴۰ درصدی داشته است.

 

سازمان ملل متحد  در گزارش خود متذکر می‌شود که  هنوز بسیاری از کشورهای عضو کنوانسیون «بسل» که پیمانی بین‌المللی برای کاهش تولید و جابجایی زباله‌های پرخطر و از جمله زباله‌های الکترونیکی است، اقدامات مناسب یا کافی برای حل این معضل جهانی انجام نداده و میزان تولید زباله‌های پرخطر روز به روز افزایش یافته و محیط زیست را تخریب می‌کند. کنوانسیون «بسل» در سال ۱۹۹۲ به تصویب رسید و کشورهای عضو را موظف می‌کند که «حداقل میزان جابجایی ضروری» را درباره‌ی زباله‌های پرخطر و به‌ویژه زباله‌های الکترونیکی اعمال کنند و هر کشور با ایجاد تمهیدات لازم، زباله‌ها را در قلمرو خود بازیافت کند.

 

با اینکه ۱۷۵ کشور جهان، کنوانسیون «بسل» را امضا کرده و متعهد به کاهش تولید و عدم جابجایی زباله‌ی پرخطر هستند، با این‌حال بخش عمده‌ی زباله‌های الکترونیکی کشورهای پیشرفته‌ی جهان مثل ایالات متحده‌ی آمریکا یا کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا، به کشورهای جهان سوم و به خصوص قاره‌ی آفریقا ارسال می‌شود و قانون عدم جابجایی زباله‌ی پرخطر را نقض می‌کند.

 

 بنا بر آمار رسمی، ایالات متحده‌ی آمریکا بیش از هر کشور دیگری زباله‌ی الکترونیکی تولید می‌کند و تنها در سال ۲۰۰۵ این کشور ۵ میلیون تن زباله‌ی الکترونیکی پرخطر تولید کرده که این رقم هرسال رشد بیشتری داشته است. ایالات متحده‌ی آمریکا  در کنار کشورهایی مانند هائیتی، یکی از معدود کشورهایی است که کنوانسیون «بسل» را امضا نکرده و علی‌رغم فشارهای بین‌المللی و تلاش‌های فعالان محیط زیست، از امضای این معاهده سرباز می‌زند.


 چین نیز دیگر کشور بزرگ و قدرت جهانی است که به دلیل کسب درآمد از طریق بازیافت زباله‌های الکترونیکی، از امضای کنوانسیون «بسل» و عدم جابجایی زباله‌های پرخطر زیست محیطی سرباز زده است.  بنا بر آمار نزدیک به ۷۰ درصد زباله‌های الکترونیکی جهان، در کارخانه‌های چین بازیافت می‌شوند که لزومن همه‌ی این کارخانه‌ها از استانداردهای لازم برخوردار نیستند.

 

اما جهنم واقعی زباله‌های الکترونیکی و تاثیرات مخرب آن، نه چین یا قاره آسیا که جایی در غرب قاره‌ی آفریقا و در قلب کشور غنا است.

 

کیلومترها پلاستیک سوخته، دود سیاه و فلز در غرب آفریقا

 

در منطقه‌ی «آگبوگ بلوشی» در حاشیه‌ی شهر آکرا، پایتخت جمهوری غنا، یکی از بزرگ‌ترین زباله‌دان‌های الکترونیکی جهان روز به روز گسترده‌تر شده و محیط زیست را آلوده‌تر می‌کند.

 

هدف اولیه‌ای که منجر به چنین زباله‌دانی مخربی در حاشیه‌ی آکرا شد، هدفی  ظاهرن خیرخواهانه بود. بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا و ایالات متحده‌ی آمریکا، در اقدامی هماهنگ تصمیم گرفتند که کامپیوترهای دست دوم را با هدف توسعه ‌و گسترش استفاده از فن‌آوری، به کشورهای غرب آفریقا اهدا کنند.

 

جهنم واقعی زباله‌های الکترونیکی و تاثیرات مخرب آن، جایی در غرب قاره‌ی آفریقا و در قلب کشور غنا استجهنم واقعی زباله‌های الکترونیکی و تاثیرات مخرب آن، جایی در غرب قاره‌ی آفریقا و در قلب کشور غنا است

 

اما مشکل از همان ابتدای امر شروع شد. بسیاری از این کامپیوترهای اهدایی، شکسته و دچار نقص فنی غیرقابل تعمیر بودند و تعدادشان آن‌قدر زیاد بود که دولت‌غنا اصلن انتظار این حجم دستگاه‌های الکترونیکی را نداشت. واردات کامپیوترهای و دیگر دستگاه‌های الکترونیکی دست دوم از کشورهای غربی نه تنها متوقف نشد، که افزایش هم یافت. دولت غنا نیز بی‌توجه به عواقب وخیم عدم بازیافت،  انبوه  دستگاه‌های الکترونیکی غیرقابل مصرف را که بیشتر حجم واردات را شامل می‌شد، در زمین‌های منطقه‌ی «آگبوگ بلوشی» تلنبار کردند.

 

حاشیه‌ی پایتخت غنا حالا تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین زباله‌دانی‌های الکترونیک و مسموم‌ترین محیط‌های زیست جهان شده است. بیش از ۴۰ هزار نفر ساکنان منطقه‌ی «آگبوگ بلوشی» از آب و میوه‌ی درختان این منطقه تغذیه می‌کنند که حالا در اثر تجمع میلیون‌ها تن زباله‌‌ی الکترونیکی، مسموم شده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که تمام این منطقه در هاله‌ای از دود سیاه ناشی از سوزاندن پلاستیک‌ها فرو رفته و بوی سرب در همه‌جا استشمام می‌شود. ساکنان این منطقه حالا روی انبوهای از صفحه کلیدهای شکسته، مانیتورهای خردشده، هارد دیسک‌های خراب و سی‌دی درایورهای به دردنخور راه می‌روند.

 

بسیاری از کارشناسان زیست محیط و فعالان استفاده‌ی ایمن از محصولات الکترونیکی بر این عقیده هستند که اهدای کامپیوترهای دست دوم به کشورهای فقیر آفریقایی از ابتدا هم حربه‌ی کشورهای غربی بود که مفاد کنوانسیون «بسل» را نقض کرده و زیرپا گذارند و در پوشش اهداف خیرخواهانه، خود را از انبوه زباله‌های الکترونیکی کشورشان خلاص کرده و هزینه‌ی بازیافت آن را متقبل نشوند.

علی‌رغم اعتراض‌های جهانی هنوز هم روزانه چندین کامیون با برچسب «اهدایی» صدها تن محصولات الکترونیکی شکسته و خراب  که به درد استفاده نمی‌خورند را به کشور غنا وارد کرده و زباله‌دانی‌های حواشی پایتخت را گسترش داده و به مسمومیت محیط زیست بیشتر دامن می‌زنند. 

 

این در حالی است که غنا بنا بر گزارش سازمان امنیت آمریکا،  یکی از کشورهایی است که با بالاترین حجم جرایم سایبری نیز مواجه است و قوانین این کشور  کارایی لازم را برای مقابله با انبوه جرایم سایبری که در این کشور رخ می‌دهد را ندارد. گزارش سازمان امنیت آمریکا می‌گوید بسیاری از جرایم سایبری سازمان‌یافته در اشل جهانی، از  داخل کشور غنا هدایت می‌شود.

 

سخت‌افزارها  تنها زباله‌های الکترونیکی نیستند

 

بسیاری از کاربران و مصرف‌کنندگان محصولات الکترونیکی بر این گمان هستند که تنها دستگاه‌های الکترونیکی و قطعات آن‌ها که سخت‌افزار محسوب می‌شوند، مصداق زباله‌ی الکترونیکی و آسیب به محیط زیست است. بنا به گزارش سال ۲۰۱۰ «اقتصاد اینترنت و گرم شدن کره‌ی زمین» بسیاری از فعالیت‌های  آنلاین ما هم می‌تواند مستقیم و غیرمستقیم میزان تولید زباله‌ی الکترونیکی را افزایش داده و انرژی و منابع طبیعی را هدر دهد.

 

روزانه کاربران اینترنت حجم وسیعی از دیتا را تولید می‌کنند که  بسیاری از این دیتاها را دیگر استفاده نمی‌کنند. تولید این حجم انبوه دیتا و تقریبن هر فعالیت آنلاینی که کاربر انجام می‌دهد، میزان  مصرف انرژی و کاربن را افزایش می‌دهد.  برای مثال شرکت تولیدکننده آنتی‌ویروس «مک آفی» در گزارشی در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که میزان برقی که برای ارسال روزانه میلیون‌ها اسپم به میل باکس کاربران هدر می‌رود، معادل میزان برق مصرفی سه میلیون خانوار در ایالات متحده‌ی آمریکا است.

 

از سوی دیگر در شرایطی که بیشتر توجه روی سخت‌افزارها و چگونگی بازیافت آن‌ها متمرکز شده است، میزان ضایعات نرم‌افزاری که تولید می‌شود از نظر دور مانده است. کارشناسان می‌گویند کاربری که از یک دستگاه کامپیوتر برای سال‌های متمادی استفاده می‌کند، احتمالن  فایل‌های بسیاری را در کامپیوتر خود نگهداری می‌کند که دیگر به دلیل انقضای برنامه‌ی مورداستفاده برای باز کردن فایل، دسترسی به آن ندارد.  کارشناسان این بخش از فایل‌های قدیمی که تاریخ انقضایشان سرآمده است را مصداق «ضایعات دیجیتال» می‌دانند.

 

حاشیه‌ی پایتخت غنا حالا تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین زباله‌دانی‌های الکترونیک و مسموم‌ترین محیط‌های زیست جهان شده استحاشیه‌ی پایتخت غنا حالا تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین زباله‌دانی‌های الکترونیک و مسموم‌ترین محیط‌های زیست جهان شده است

آمارهای جهانی حاکی از آن است که هنوز بسیاری از مصرف‌کنندگان محصولات الکترونیکی بسیاری از ملزومات جانبی مثل جوهر کارتریج دستگاه‌های چاپگر خود را یازیافت نکرده و خیلی ساده با زباله‌های دیگر دور می‌اندازند.


گزارش سال ۲۰۱۰ موسسه‌ی «صلح سبز» که سازمانی جهانی برای حفاظت از محیط زیست است پیش‌بینی کرده است که حجم ۵۰ میلیون تن ضایعات الکترونیکی تا سال ۲۰۱۰ سه برابر افزایش خواهد یافت و معضلی به نام «زباله‌ی الکترونیکی» از مهم‌ترین چالش‌های زیست محیطی سال‌های آینده خواهد بود.

ژاکتی مجهز به شارژر موبایل


 

ترس از تمام شدن شارژ باتری و استرس جستجوی دوشاخه‌ای برای دریافت برق از نکاتی منفی هستند که دستگاه‌های الکترونیکی قابل حمل علی‌رغم تمام نکات مثبت‌شان به همراه دارند. حال ژاکت‌هایی ویژه راه‌حلی جدید برای این مشکل هستند.

 

            در بسیاری موارد شغل افراد ایجاب می‌کند که بخش بزرگی از ساعات کاری خود را در راه به سر ببرند، اما آنها بایستی در عین حال با مشتریان و کارفرمای خود در ارتباط بمانند. تلفن همراه این امکان را میسر می‌کند، اما نگرانی همیشگی بابت تمام شدن باتری دستگاه و پیدا کردن دوشاخه‌ای برای شارژ آن یکی از نکات منفی دستگاه‌های الکترونیکی قابل حمل و نقل است. همین نکته منفی در لحظات حساس پی‌آمدهای ناخوشایندی را به همراه دارد. ارتباط با محیط کار ناگهان قطع می‌شود، کارفرما و مشتریان بی‌تابانه منتظر تماس شما هستند.


اما گویا به زودی این مشکلات دیگر تنها متعلق به گذشته خواهد بود. تکنولوژی پیشرفته به تدریج در تمام ابعاد زندگی بشر نفوذ می‌کند، حتی در صنعت پوشاک. یکی از محصولات جدیدی که این صنعت قصد دارد به بازار ارائه دهد، ژاکت‌ها و کوله‌پشتی‌های خورشیدی است که مجهز به صفحه‌های خورشیدی در بافت خود هستند. از این طریق انرژی لازم برای شارژ کردن تلفن همراه یا دستگاه "ام‌پی‌تری پلیر" ذخیره می‌شود. 

پیاده‌روی در هوای آفتابی برای شارژ موبایل

ژاکت‌های خورشیدی مجهز به صفحه‌های خورشیدی در بافت خود هستند که از طریق آنها انرژی خورشیدی را ذخیره می‌کنندژاکت‌های خورشیدی مجهز به صفحه‌های خورشیدی در بافت خود هستند که از طریق آنها انرژی خورشیدی را ذخیره می‌کننداما دانشمندان بایستی ابتدا صفحه‌های خورشیدی مناسب برای این کار را تولید کنند، زیرا صفحه‌های خورشیدی متداول قابلیت خم شدن ندارند. به تازگی موسسه آلمانی "فراون هوفر" (Frauenhofer Institut) با کمک ورق‌های بسیار نازک فلزی توانسته این مشکل را حل کند. 

در این میان شرکت پوشاک آلمانی "لودن فری" (Lodenfrey) علاقه خاصی به فناوری جدید نشان داده است. 
کلاوز فاوست، مدیر این شرکت می‌گوید: «این ابتکاری بسیار هیجان‌انگیز است. شما می‌توانید در هوای آفتابی قدم بزنید و همزمان تلفن‌همراه‌تان از طریق دریافت انرژی خورشید شارژ می‌شود.»
اما ژاکت‌های خورشیدی هنوز وارد بازار نشده‌اند، زیرا به کار بردن این تکنولوژی مشکلاتی دارد که محققان برای آنها هنوز راه‌حلی پیدا نکرده‌اند، از جمله صدمه دیدن لباس‌های مجهز به صفحه‌های خورشیدی هنگام شستن با ماشین لباس‌شوئی. 
مؤسسه علمی "فراون هوفر" برای به کار بردن این فناوری جدید طرح دیگری داشته است. ابتدا این صفحه‌های خورشیدی جدید برای نصب روی نمای بیرونی ساختمان‌ها در نظر گرفته شده بودند. اما صنعت پوشاک برای بهره‌گرفتن از این فناوری فعلا پیش‌دستی کرده و با ایده طراحی ژاکت‌های خورشیدی قصد دارد رقیبی جدی برای باتری‌های قابل شارژ باشد. 

تماس اجتماعی باعث کاهش وزن در موش ها می شود

موش های آزمایشگاهی


موش هایی که با چالش بیشتری روبرو بودند 

مطالعه ای تازه نشان می دهد که یک زندگی فعال اجتماعی در میان موش ها می تواند سوزاندن چربی و کاهش وزن را شتاب دهد.

محققان در دانشگاه ایالتی اوهایو در آمریکا به وجود ارتباطی میان میزان تماس های اجتماعی در محیط زندگی موش و وزن آن پی برده اند.

هم اکنون چاقی مفرط در جوامع سراسر جهان درحال بدل شدن به یک مشکل عمده بهداشتی و اقتصادی است؛ اما مطالعاتی مثل دانشگاه اوهایو که در نشریه متابولیسم سلولی چاپ شده می تواند راه را بر استراتژی های درمانی متکی بر روابط اجتماعی هموار کند.

چربی می تواند دو نوع باشد: چربی سفید که کار آن ذخیره انرژی است، و چربی قهوه ای که انرژی می سوازند.

درحالی که همه ما در بدن خود بافت چربی سفید داریم، چربی قهوه ای که برای کاهش وزن لازم است به سختی شکل می گیرد.

اما تیم محققان به سرپرستی پروفسور متیو دورینگ، دریافت که تغییرات نسبتا کم در زندگی جسمی و محیط اجتماعی موش ها می تواند مقدار زیادی از چربی سفید را به چربی قهوه ای تبدیل کند.

گروه موش های آزمایشی - بر خلاف سایر موش هایی که زندگی ساکنی داشتند - در یک محیط زیستی "غنی" زندگی می کردند. شمار آنها در هر گروه ۱۵ تا ۲۰ موش در ظرف های بزرگ بود که در آنها چرخ های ورزشی، تونل، کلبه، اسباب بازی های چوبی و یک هزارتو تعبیه شده بود.

این محیط نه فقط چالش های ذهنی بیشتری در برابر موش ها قرار می داد، بلکه همچنین تماس های اجتماعی میان آنها را بیشتر می کرد.

علیرغم آنکه هر دو دسته - موش های معمولی و موش های ساکن در محیط غنی - از غذای نامحدود و دقیقا همانند برخوردار بودند، تفاوت وزن آنها قابل توجه بود.

این تفاوت در نوع و ساختار چربی ذخیره شده در بدن موش منعکس شد.

پروفسور دورینگ گفت که او "از میزان چربی از دست رفته حیرت کرده است." موش ها فقط پس از چند هفته زندگی در محیط غنی، به طور متوسط ۵۰ درصد چربی سفید شکم خود را از دست داده بودند.

علاوه بر این وقتی موش ها با غذای پرچرب تغذیه شدند، موش هایی که محیط زندگی آنها با چالش همراه بود خیلی کمتر وزن اضافه کردند. دمای بالاتر بدن در این موش ها نشان داد که سوختن چربی ارزشمند قهوه ای بود که باعث کاهش وزن شد.

تحریک مغز

همین تیم سال گذشته نشان داده بود که یک محیط اجتماعی محرک می تواند به بهبود سلامت مغز موش کمک کند. این حاصل تولید ماده ای به نام "بی دی ان اف" (Brain-Derived Neurotrophic Factor) بود.

آنها اکنون دریافته اند که این ماده همچنین مسئول شروع فرآیندی است که چربی سفید را به چربی قهوه ای تبدیل می کند.

با این دانش، محققان می گویند که باید بتوان تغییراتی در سبک زندگی را توصیه کرد یا به طور مصنوعی روند تبدیل چربی در بدن را فعال کرد.

"بی دی ان اف" در بدن انسان هم وجود دارد هرچند که تحقیقات درباره ارتباط میان مغز و چربی بدن هنوز در مراحل اولیه است.

هرچند معالجات دارویی ساده هنوز مشکل آفرین هستند، و نمی توانند ارتباط مغز با چربی را هدف بگیرند، پروفسور دورینگ امیدوار است برای تحریک تولید "بی دی ان افی" از جراحی خفیف استفاده کند.

شبکه های اجتماعی

علیرغم انجام این آزمایش ها به روی موش، این یافته ها شناختی نسبت به ارتباط میان تنهایی و ناخوشی در انسان ها فراهم می کند، ارتباطی که به طور بالقوه افزایش اپیدمی چاقی مفرط با ظهور رسانه های اینترنتی و شبکه های اجتماعی به جای تماس های زنده و رو در رو را مرتبط می کند.

این تحقیقات پررنگ کننده این واقعیت است که تماس اجتماعی می تواند یک چالش باشد، و نگهداشتن شبکه ای از دوستان می تواند با فشار روحی همراه باشد.

این فشار برای بدن مفید است و باعث تولید "بی دی ان اف" و تبدیل چربی سفید به قهوه ای و مانع انباشت آن و چاقی می شود.

پروفسور دورینگ گفت که "نه اندازه شبکه اجتماعی شما، بلکه عمق و پیچیدگی آن، و میزان مشارکت شما در شبکه است که مهم است."

او امیدوار است که تحقیقاتش به آشنایی با تاثیر روانشناسی اجتماعی بر سلامتی در آینده کمک کند.

کوهنوردي در فصل تابستان

كوهنوردي از جمله ورزشهاي شاد و مفرحي است كه محدوديت سني و جنسيتي ندارد . كوهپايه هاي پايتخت در تعطيلات آخر هفته ميزبان كوهنوردان تهراني است.





























ایرنا ـ عکاس: امين جلالي

گدایان پاکستانی،عامل شیوع وبا در ایران

 

مشكل شیوع بیماری وبا مسئله جدیدی نیست و تقریباً هر سال در این فصل با آن مواجه هستیم، مهمترین عوامل بروز آن هم معمولاً اتباع كشورهای شرقی به خصوص پاكستان است كه از مرزهای شرقی مانند سیستان و بلوچستان به طور مرتب به كشورمان رفت و آمد دارند و به علت رعایت نشدن اصول بهداشتی در این كشور ناقل میكروب وبا به كشور ما هستند.
رئیس كمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: مهمترین عامل بروز و شیوع بیماری وبا رفت و آمد اتباع پاكستان به كشور است كه مستقیم به شهرهای مركزی ایران هم آمده‌اند و بسیاری از آنها را هنگام تگدی گری در چهارراه‌ها می‌توانیم ببینیم، آنان به عنوان كارگر در برخی مزارع سبزی و صیفی كاری هم مشغول كار هستند.

حسینعلی شهریاری در گفت و گو با فارس، افزود: مشكل شیوع بیماری وبا مسئله جدیدی نیست و تقریباً هر سال در این فصل با آن مواجه هستیم، مهمترین عوامل بروز آن هم معمولاً اتباع كشورهای شرقی به خصوص پاكستان است كه از مرزهای شرقی مانند سیستان و بلوچستان به طور مرتب به كشورمان رفت و آمد دارند و به علت رعایت نشدن اصول بهداشتی در این كشور ناقل میكروب وبا به كشور ما هستند.

وی ادامه داد: بسیاری از مرزنشینان شرقی كشورمان نیز به كشور پاكستان رفت و آمد دارند و حتی ۲ ماه پیش شاهد جمع زیادی از ایرانیان بودیم كه برای یك مراسم عروسی از مرز شرقی به پاكستان رفته بودند.

نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی افزود: شواهد نشان می‌دهد كه برخی از اتباع پاكستان برای پیدا كردن كار یا گدایی، مستقیم به شهرهای مركزی ایران مانند تهران، اصفهان و قم می‌آیند، حتی برخی از آنان به عنوان كارگر خارجی ارزان قیمت در مزارغ سبزی و صیفی كاری مشغول كار می‌شوند و به علت اینكه در این كشور بیماری وبا شایع است و اصول بهداشتی رعایت نمی‌شود این بیماری را كشورمان منتقل می‌كنند.

شهریاری اضافه كرد: با وجود این مشكلات همیشه خطر شیوع وبا در اواخر تابستان و اوایل پاییز در كشور وجود دارد البته ممنوعیت مصرف سبزی، كاهو و سالاد در رستورانها و اغذیه فروشی‌ها اقدام واقعاً درستی بود و مصرف این مواد در خانه‌ها نیز باید در صورتی انجام شود و مردم باید به خوبی و به طور كامل طبق دستورالعمل وزارت بهداشت آنها را ضدعفونی كنند.

وی گفت: تاكنون موردی از مرگ و میر ناشی بیماری وبا به كمیسیون بهداشت و درمان مجلس گزارش نشده است و یك مورد مرگ نیز كه مشكوك به التور(شبه وبا) بود بعداً مشخص كه به این علت نبوده است اما افراد مسن و كودكان در صورتی كه به این بیماری مبتلا شوند در صورتی كه بیماری آنها دیر تشخیص داده شود ممكن است در خطر مرگ قرار بگیرند. بیماری وبا با كسی تعارف ندارد.

رئیس كمیسیون بهداشت و درمان مجلس درباره اطلاع رسانی دستگاهها درباره شیوع بیماری وبا نیز گفت: رسانه‌ها و صدا و سیما در آگاه سازی مردم نسبت به این بیماری مسئولیت سنگینی دارند. مسئولان نیز باید بدانند كه شیوع یك بیماری واگیر مثل وبا مسئله امنینی نیست و باید با شفافیت موضوع را برای مردم توضیح دهند.

وی در پاسخ به اینكه امكان دارد به علت نشت فاضلاب به آبهای لوله كشی آلودگی وارد آبهای لوله كشی هم بشود، گفت: بسیار بعید است و طی ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته من چنین پدیده‌ای را نشنیده‌ام و به نظر من آب آشامیدنی لوله كشی كشور سالم است و مشكلی ندارد. فقط در جاهایی كه مردم به آب لوله كشی دسترسی ندارند و مجبورند از آبهای دیگر از جمله آب چاهها استفاده كنند نگرانی وجود دارد.

وی اضافه كرد: در مورد ورود بیماری وبا به كشور باید به این نكته هم توجه داشته باشیم كه وضعیت عراق هم از نظر شیوع بیماریهای واگیر نگران كننده است كه احتمال ورود بیماریها از مرزهای غربی هم نباید از نظر دور بماند.
http://www.tabnak.ir
منبع:

تغییرات شیمیای در مغز افراد مستعد به الزایمر

  

گزارشات جدیدی حاکی از ان است که با ام ار ای مغزی می توان افراد در معرض ابتلا به الزایمر را شناخت و این به خاطر تغییرات شیمایی الکتریکی رخ داده در مغز انهاست.

311بیمار در سنین 70تا 80 سالگی بدون علایم اختلال حافظه مورد تحقیق قرار گرفتند.انها تحت انجام نوعی تکنیک ام ار ای پیشرفته بنام ام ار اسپکتوسکوپی برای تعیین انکه ایا در نواحی مختلف نغزی خود اختلال جذت متابلیت هایی که بیومارکرهای پیشتاز الایمر هستند قرار گرفتند.انها همچنین برای تعیین میزان ذخایر ویا پلاکهای بتا امیلویید که یکی از اولین تغییرات در مغز بیماران الزایمری است  پت اسکن مغزی شدندPET SCANوبه انها همچنین تیتهای مربوط به حافظه-تکلم وهوش داده شد.

  

دکتر حوناتان اسکات از مرکز تحقیقات الزایمر در لندن بیان می دارد که شواهد روزافزون حاکی از ان است که در مغز بیماران  الزایمری سالها قبل از بروز علایم بیماری تغییراتی رخ می دهد.وی می گوید اکر بتوانیم افرادی را که این تغییرات در انها رخ می دهد ولی هنوز علایم بیماری در انها هویدا نشده است بشناسیم در اینصورت روزنه های امیدی برا ی درمان بیماری باز می شود که نسبت به وقتی که این علایم چیدا شده و تلاش برای درمان ویا تعویق پیشرفت بیماری می تواند خیلی بهتر جواب بدهد.

 تحقیق نشان داد که 33در صد شرکت کنندکان رسوب ذخایر بتا امیلویید در مغز خود داشتند و همانها سوخت و ساز  بیشتری از اینوزیتول/کراتینین و نیز کولین/کراتینین در مغز خود داشتند و انهایی که سوخت و ساز کولین/کراتین بیشتری در مغز خود در ام ار ای داشتند در انجام تستهای مغزی خود بدون توجه به میزان رسوب بتا امیلویید کاهش شدیدتر و نمرات کمتری داشتند.

دکتر کاخال کانتارشی از مرکز پزشکی مایوکلینیک در روچستر مینه سوتا معتقد است که وجود ذخایر بالای بتا امیلویید و نیز تغیرات سوخت و ساز پیش گفته می تواند نشانگانی از وقوع بعدی الزایمر باشدو اینکه نحقیقات بیشتری و زمان طولانی تری برای دنبال کردن این افراد و ابتلا ی بعدی انها به الزایمر برای کشف ارتباط بین رسوب بتا امیلویید و نیز سوخت و ساز عناصر بیان شده لازم است و در حال حاضر ام ار اسپکتروسکوپی بعنوان یک شیوه تشخیصی نمی تواند بکار رود.

منبع:AAN.COM

نشانگان التهابی نامشخص چشم

  

عارضه کمیاب سندرم التهابی ایوپاتیک کره چشم یا IOIS نوعی ناراحتی خود ایمنی دانسته شده که توسط سلولهای ایمنی Bو T ایجاد می شود که در غمل با نوریت اپتیک و یا سلولیت کره چشم ممکن است اشتباه شود که با شروع ناگهانی درد تاری دید- دوبینی -ترس از نور-افتادگی پلک و ترشح ملتحمه مشخص می شود.

ام ار ای تصویر برداری انتخابی است که التهاب عضلات اکسترا اوکولار(خارج چشمی) . یا تشیدید سیگنال در اطراف کره چشم را نشان می دهد.

IOIS یک تشخیص نهایی است و تستهای زیادی برای رد کردن ناراحتی های عمومی باید انجام شود.

پایه درمانی ترکیبات کورتونی است و پرتودرمانی و متوترکسات -سیکلوفسامید و سیکلوسپرون هم بکار می روند.

Reference

  1. Jacobs D, Galetta S. Diagnosis and management of orbital pseudotumor. Curr Opin Ophthalmol 2002;13: 347-351.
  2. منبع:aan.com

اولین جشنواره ییلاق ایل قشقایی

اولین جشنواره ییلاق ایل قشقایی در سوهانک تهران در حال برگزاری است.

 


















































www.tabnak.ir

مختصری ازتاریخچه رشته مغزواعصاب در ایران

رشته نورولوژی که در زمانهای قدیم تحت عنوان کرسی بیماریهای مغز و پی فعالیت می نمود. قبل از سال 1320 توسط آقای دکتر چهرازی در بیمارستان روزبه نهاده شد. این بخش که 60 تحت داشت در دی ماه سال 1328 از بیمارستان روزبه به بیمارستان امام خمینی(ره) (پهلوی سابق) منتقل و در طبقات سوم و چهارم جناح غربی بنای مرکزی (مکان فعالی بخش اورولوژی و ریه) استقرار یافت. 

در آن زمان آقای دکتر چهرازی استاد کرسی و رئیس بخش و دکتر صبا رئیس درمانگاه بوده اند. این بخش در هنگام انتقال، 4 دستیار و 6 کارورز داشته است.
بخش اعصاب این بیمارستان در اواخر دهه 40 (بین سالهای 50-1348) بدلیل پاره ای تعمیرات بیمارستان و متعاقب آن تعطیلی و ادغام بعضی بخشها به بیمارستان وزیری انتقال یافته و مدت کوتاهی بعد از آن مجددا بخشها به بیمارستان روزبه منتقل شد و در سال 1354 دوباره به بیمارستان امام خمینی(ره) منتقل و در مکان فعلی بخش پیوند کلیه و قلب زنان (طبقه پنجم جناح غربی بنای مرکزی) مستقر شد. پس از آماده شدن ساختمان مرکز تحقیقات بیماریهای مغز و اعصاب در اواخر مرداد ماه سال 1383، این بخش به طبقه سوم این ساختمان منتقل گردید. مدتی بعد هم درمانگاه و بخش EEG آن نیز به طبقه دوم منتقل و این بخش و ضمائم آن به صورت منسجم در کنار هم قرار گرفتند.
ریاست بخش را پس از انتقال به بیمارستان امام خمینی(ره) در سال 1354 آقای پروفسور بریمانی و سپس آقای دکتر اقدسی و هم اکنون آقای دکتر مجید غفارپور به عهده دارند.
اولین جلسه انجمن اعصاب دانشکده (دکتر چهرازی، دکتر رضایی، دکتر سمیعی، دکتر عاملی، دکتر گیلانی، دکتر سلیمی) در مهرماه سال 1332 به منظور سعی در پشرفت دانش اعصاب و روان و شناساندن این رشته، تشویق اطبای جواب به کسب تخصص در این رشته، تکمیل برنامه تدریسی دانشکده، تهیه وسایل بخشهای مربوطه و شرکت در کنگره های جهانی اعصاب و روان تشکیل گردید و در حال حاضر نیز با ترکیب و وظایف جدید همچنان فعالیت می نماید. 
باید گفت که رشته نورولوژی و سایکولوژی در ابتدای امر در دنیا به صورت تخصص واحدی تحت عنوان بیماریهای اعصاب و روان بود ولی در ایران در ابتدا نورولوژی تحت عنوان " کرسی بیماریهای مغز و پی" و روانپزشکی تحت عنوان "بیماریهای روانی" فعالیت می نمودند.
در فروردین ماه سال 1329 پس از تکمیل اولین بخش بیماریهای روانی در بیمارستان امام خمینی(ره) (پهوی سابق) و سپس انتقال آن در مهرماه 1330 به بیمارستان روزبه، زمینه ایجاد تخصص اعصاب و روان فراهم آمد. آقای دکتر چهرازی به تاثیر از سایر مراکز علمی - درمانی جهان علاقه زیادی در ادغام این بخش و ایجاد انستیتو اعصاب و روان داشتند. در سال 1342 پس از آن که ساختار هیات علمی بر اساس قانون تمام وقت دانشگاه از صورت کرسی به صورت گروهی درآمد و 21 گروه آموزشی در دانشکده تشکیل شد، در اثر این تغییرات از ادغام کرسی مغز و پی با بیماریهای روانی، گروه آموزشی بیماریهای روانی و اعصاب تشکیل گردید. 
طبق آئین نامه ای که جهت اخذ تخصص بیماریهای اعصاب - روانپزشکی و اعصاب و روان نوشته و در جلسه 11/10/1341 شورای دانشکده به تصویب رسید:
1- دوره تخصصی جداگانه اعصاب و روانپزشکی 3 سال و دوره تخصصی مشترک اعصاب و روان 4 سال و برنامه سالهای اول و دوم تخصصی اعصاب و تخصصی روانپزشکی مشترک بود. دانشجویانی که برای رشته اعصاب نام نویسی می نمودند سال سوم را برنامه اعصاب و دانشجویانی که برای رشته اعصاب و روان ثبت نام می نمودند، می بایستی برنامه سال سوم را تخصص اعصاب و سال چهارم را تخصص روانپزشکی بگذرانند. 
در سال 54-1353 رشته مغز و اعصاب از رشته روانپزشکی جدا و زیرمجموعه گروه داخلی قرار گرفت و از سال 1369 به صورت مستقل تحت عنوان گروه آموزشی بیماریهای مغز و اعصاب فعالیت خود را آغاز نمود.
برنامه دوره تخصصی بیماریهای اعصاب در سال تحصیلی 53-1352 و 54-1353 به شرح ذیل بوده است:
دوره تخصصی بیماریهای مغز و اعصاب پس از طی یک سال دوره داخلی به مدت 3 سال بود.
1- در سال اول برنامه تخصصی اعصاب شامل کارآموزی بالینی و علوم پایه اختصاص بود (آناتومی، هیستولوژی، جنین شناسی دستگاه عصبی و نوروفیزیولوژی).
2- برنامه سال دوم شامل دستیاری در بخش های جراحی اعصاب به مدت 6 ماه و کارآموزی در بخش روانی به مدت 4 ماه و 2 ماه در بخش و درمانگاه اعصاب بود.
3- برنامه سال سوم شامل حضور دائم دستیار در درمانگاه بود و در طول این 3 سال دوره دستیاری، مقیم الکتروانسفالوگرافی، الکترومیوگرافی، آنسفالوگرافی و اکوآنسفالوگرافی، آنژیوگرافی و پنوموآنسفالوگرافی تعلیم داده می شد.
در حال حاضر دوره دستیاری این رشته 4 سال می باشد که برنامه آموزشی دستیاری در سالهای اخیر زیادی نسبت به گذشته نموده است.

http://medicine.tums.ac.ir

نشانگان عقاب

         

این سندرم در سال 1937 برای اولین بار توصیف شد و توسط یک زایده استخوانی طویل و یا یک لیکامان کلسیفیه در ازایده نیزه ای استخوان تامپورال ایجاد می شود و با فشار روی احشا حلق و حنجره باعث احتلالات صوت به صورت دورگه شدن و گرفتگی صدا و نیز درد در ناحیه گردن ویا گوش و اختلال بلع و یا ازیاد ترشح بزاق می شود.

تصور می شود این علایم بعلت تحریک اعصاب جمجمه باشد .علایمی مانند حملات کوتاه سکته مغزی و سنکوپ با جرخاندن سر ایجاد شود که با برگشتن سر به حالت اول فروکش می کند.فشار به شریان کاروتید خارجی را علت این اختلالات عروقی می دانند.

تشخیص با لمس زایده نیزه ای در حفره زبان کوچک و یا با تصاویر رادبولژیک تایید و اثبات می شود.

References

  1. Chuang WC, Short JH, McKinney AM, Anker L, Knoll B, McKinney ZJ. Reversible left hemispheric ischemia secondary to carotid compression in Eagle syndrome: surgical and CT angiographic correlation. Am J Neuroradiol. 2007; 28:143-145.
  2. Murtagh RD, Caracciolo JT, Fernandez G. CT findings associated with Eagle syndrome. Am J Neuroradiol. 2001; 22: 1401-1402. 

منبع:www.aan.com

۸ اشتباه خنده دار درباره مغز

 

۱) مردان از زنان باهوش ترند چون وزن مغزشان ۱۰ درصد بیشتر است!
با این حساب، فیل ها از آدم ها خیلی باهوش ترند چون وزن مغزشان ۵ برابر است.واقعیت این است که داشتن مغز بزرگ تر به معنای باهوش تر بودن نیست.مقایسه وزن مغز در گونه های مختلف جانوران نشان می دهد که «هر که وزنش بیش، مغزش بیشتر.»یعنی طبیعی است که عضلات نیرومند یک فیل،در مقایسه با عضلات یک گربه،باید تحت کنترل مغز بزرگ تری باشد.به همین دلیل است که فیل ۶ هزار گرم مغز دارد و گربه، ۳۰ گرم.




۲) عملکرد کامپیوتر مثل مغز است؛چه فرقی می کند؟
خیلی فرق دارد! شاید بگویید اصلا کامپیوترهای اولیه را با الگوگیری از عملکرد مغز ساخته اند ولی نورولوژیست ها در پاسخ به شما می گویند اگر قدرت تمام کامپیوترهای دنیا را با هم جمع کنید،باز هم قدرتش به مغز آدمیزاد نمی رسد؛یعنی ساختار مغز ما آن قدر پیچیده است که تشبیه اش به کامپیوتر،لااقل عصب شناسان را به خنده می اندازد.




۳) وقتی می خوابیم،مغزمان استراحت می کند؟
نه! یکی از تفاوت های بارز مغز و کامپیوتر،همین است.اگر کامپیوتر را خاموش کنیم،دست از کار می کشد ولی مغز ما خاموش شدنی نیست.حتی وقتی که خوابیم و استراحت می کنیم،مغز ما روشن است و کار می کند.این را نوار مغزی (الکتروآنسفالوگرافی) به وضوح نشان می دهد.




۴) انیشتین با آن همه نبوغ،فقط از ۱۰ درصد مغزش استفاده کرده!
این هم از آن حرف هایی است که باید بشنوید و باور نکنید.می گویند این آتش را ویلیام جیمز با نوشتن کتاب «ظرفیت های انسانی» در سال ۱۹۰۸ روشن کرد و پس از او،تحقیقات کارل لشلی در سال ۱۹۳۰ این تئوری را توسعه داد.ولی طب به ما می گوید که حتی تخریب بخش کوچکی از مغز (مثلا در جریان سکته مغزی) با عوارض مشهودی همراه است.ضمن این که اگر ۹۰ درصد مغز برای مدتی طولانی کم کار یا بیکار باشد،احتمالا آن ۱۰ درصد باقیمانده هم به مرور از بین می رود و به قول پزشکان،دژنره می شود.تازه،مگر ۱۰ درصد مغز ما چقدر می شود؟چیزی حدود ۱۴۰ گرم، یعنی اندازه مغز یک گوسفند!پس بشنوید و باور نکنید.




۵) تمام آسیب های مغزی غیرقابل برگشت هستند؟
خیر! خیلی از آسیب های مغزی برگشت پذیرند. البته تا ۲۰ سال پیش تصور می شد مغز توان بازسازی سلول های از دست رفته را ندارد اما اکنون،محققان عقیده دیگری دارند و بسیاری از آسیب های مغزی را برگشت پذیر می دانند.




۶) شنیدن موسیقی،مغز ما را تقویت می کند؟
شاید حال مان را بهتر کند ولی مغزمان را نه.تاثیر مثبت موسیقی بر حافظه پدیده ای که تا مدت ها از آن با عنوان «تاثیر موتزارت» یاد می شد امروزه فاقد اعتبار است.البته ثابت شده که نواختن یک ساز می تواند به بهبود عملکرد مغزی کمک کند،ولی شنیدن موسیقی چنین تاثیری ندارد.



۷) چپ دست ها فقط از نیمکره راست مغزشان استفاده می کنند؟
نه! چپ دست ها از نیمکره چپ مغزشان هم استفاده می کنند ولی نیمکره راست شان غالب است.با این حال،اگر به هر دلیلی (مثلا به دنبال یک سکته مغزی)،نیمکره راست مغزشان آسیب ببیند،نیمکره چپ شان می تواند به مرور همان کارها را با کیفیت پایین تری انجام دهد؛همان طور که بعضی چپ دست ها می توانند تمرین کنند و کم کم راست دست شوند (یا برعکس) .




۸) با افزایش سن،مغز تحلیل می رود و هیچ کاری نمی شود کرد!

این طورها هم نیست.پزشکان برای فعال نگه داشتن مغزمان در دوران سالمندی،توصیه های ساده ای دارند:ورزش (حتی در حد یک پیاده روی روزانه)،تغذیه سالم (مخصوصا مصرف میوه ها و سبزی های تازه،حبوبات و ماهی)،خواب کافی،نرمش های فکری مثل حل جدول،بازی شطرنج و مخصوصا مطالعه کتاب و خواندن روزنامه و مجله و... .

http://forum.persianv.com

راز سربراهی جوانان آلمان


 

از مصر تا شیلی و اسپانیا؛ اکثر جوانان این کشورها در حال حاضر به نشانه‌ اعتراض به خیابان‌ها می‌روند و دست به تظاهرات می‌زنند. جوانان آلمان اما با وجودی که این کشور درگیر مشکلات اقتصادی است، خاموشند. دلیل این امر چیست؟

 

پروفسور کلاوس هورلمن، یکی از جامعه‌شناسان برجسته‌ی آلمان معتقد است که جوانان هر کشور، شرایط سیاسی آن جامعه را به‌طور "غریزی" ارزیابی می‌کنند و بر حسب نتایج این ارزیابی نیز واکنش نشان می‌دهند.

از نظر او، جوانان مصر و شیلی و اسپانیا از این‌رو دست به اعتراض زده‌‌اند، که "به طور جمعی" به این نتیجه رسیده‌اند که شرایط اقتصادی ـ سیاسی حاکم بر کشورشان، زمینه‌ساز آینده‌ا‌ی مطمئن و پایدار برای آنان نیست. ۲۰ درصد از جوانان آلمان در نظرخواهی‌ سال ۲۰۱۰، وضعیت خود را "ناپایدار" توصیف کرده‌اند، با این حال این جامعه‌‌شناس پژوهشگر، دلیلی برای اعتراض نسل جوان آلمان نمی‌بیند: «چون اکثر این جوانان به آینده‌ی خود امیدوارند.»

شورش، نتیجه‌ی نارضایتی است

به نظر پروفسور هورلمن که سال پیش،  پژوهشی در باره‌ی "وضعیت جوانان آلمان" تهیه و منتشر کرده است، اگر جوانان آلمان نیز زندگی و آینده‌ی خود را در خطر ببیند، به خیابان‌ها خواهند رفت و اعتراض خود را به گوش مسئولان امر خواهند رساند.

او برای نمونه از تظاهرات گسترده‌ و موفقیت‌آمیز جوانان آلمان در اعتراض به سیاست انرژی اتمی دولت این کشور یاد می‌کند و می‌گوید، از آن‌جا که این نسل نیروگاه‌های برق اتمی را خطری برای آینده خود و نسل‌های دیگر ‌دید، دولت را "مجبور کرد، سیاست خود را تغییر دهد." او اضافه می‌کند: «در این مورد، اکثر جوانان به‌طور جمعی و با احساس همبستگی با یکدیگر به میدان رفتند و اعتراض کردند. انگیزه‌ی آنان، ولی امری شخصی و ترس از خطر انفجار اتمی بود.»

نرخ پائین بیکاری در میان جوانان 

یکی دیگر از دلایلی که جوانان آلمان را از نشان‌دادن واکنش‌های اعتراضی باز می‌دارد، پائین‌بودن نرخ بیکاری است.  پروفسور کلاوس هورلمن، علت این امر را سیستم آموزشی "دوگانه" و برنامه‌های موفقیت‌آمیز تولید کار این کشور می‌داند. در این سیستم، فارغ‌التحصیلان مدارس حرفه‌ای مختلف،‌ سال‌ها برای ورود به بازار کار در دوره‌های آمادگی و کارآموزی، برای کسب "مهارت" تلاش می‌کنند.

به عبارت دیگر، این جوانان با آن که هنوز وارد بازار کار نشده‌اند، به‌نوعی مشغول کار و صاحب درآمدند. در حالی که هم‌سن و سال‌های این جوانان در پاریس و لندن، پس از فارغ‌التحصیلی به جستجوی کار می‌پردازند و از آن‌جا که در حال حاضر چنین امکانی در کشورشان وجود ندارد، به اعتراض دست می‌‌زنند.

پروفسور هورلمن در این رابطه می‌گوید: «در آخرین نظرسنجی ما در سال ۲۰۱۰، ۸۰ درصد جوانان آلمان با خوش‌بینی به آینده‌ می‌نگریستند و احساس می‌کردند که دولت در صدد بهتر کردن شرایط آنانست. این جوانان هرچند، به وضعیت کلی اقتصادی انتقاد داشتند، ولی مطمئن بودند که با ابتکارات شخصی، به‌ویژه کسب مهارت‌ و مدرک بیشتر، می‌توانند احتمال بیکاری را برای خود منتفی سازند.»

جوانان "خودمرکزبین"

در گزارشی که بر اساس نتایج نظرسنجی گروه پروفسور هورلمن تهیه شده، آمده است که جوانان آلمان در ارزیابی اقدامات خود، بیشتر بر وضعیت و شرایط شخصی خود تکیه می‌کنند، یعنی بیشتر به "من" می‌اندیشند  تا به "ما". این امر سبب ‌شده که احساس "همبستگی" با دیگر اقشار جامعه در این نسل نسبت به نسل‌های پیشین کم‌رنگ شده است.

هورلمن در این باره می‌گوید: «این نسلی است که به ارزیابی مجرد وضعیت شخصی خود، خیلی اهمیت می‌دهد. همه‌ چیز در این پرسش‌ها خلاصه می‌شود: این برای من چه فایده‌ دارد؟ این به چه درد من می‌خورد؟» این امر که از "عدم امنیت اجتماعی" سرچشمه می‌گیرد، سبب ‌شده که جوانان در رفتارهای اجتماعی خود بیشتر به منافع شخصی خود فکر کنند که از سوی دیگر سرآغاز قبول مسئولیت‌های فردی است.

شیوه‌های متفاوت اعتراضی

بررسی رفتارهای اجتماعی جوانان در آلمان، هم‌چنین نشان می‌دهد که شیوه‌های اعتراضی آنان نسبت به روش‌های هم‌نسلان خود در کشورهای دیگر نیز متفاوت است، ولی کم اهمیت از آن‌ها نیست. به عنوان مثال، جوانان آلمان به جای دست زدن به تظاهرات، به احزاب دست‌راستی، از جمله NPD رأی می‌دهند یا اصولاً از شرکت در انتخابات خودداری می‌کنند.

یکی دیگر از اشکال اعتراضی نسل جوان آلمان، شرکت در "فعالیت‌های ضدخارجی" است. پروفسور هورلمن، معتقد است که این واکنش‌ها به خودی خود، "سیاسی" نیستند، هرچند که تأثیر سیاسی چشمگیری برجای می‌گذارند. از جمله این که سیاستمداران این و آن حزب را برآن می‌دارند که در سیاست‌های خود تجدید نظر کنند.

کمبود درایت و کارآیی

از سوی دیگر، کارشناسان معتقدند که شکل بخشیدن به جنبش‌های اعتراضی، به بینش اجتماعی و کارآیی نیاز دارد. به نظر پروفسور هورلمن، آن عده از جوانانی که در آلمان به آینده‌‌ی خود خوش‌بین نیستند و وضعیت اجتماعی و شغلی خود را "ناپایدار" توصیف می‌کنند، در شرایطی نیستند که بتوانند به عنوان "قربانی‌های وضعیت ناعادلانه‌ی اجتماعی"، هم‌نسلان‌ خود را به اعتراض فرابخوانند.

کلاوس هورلمن در این رابطه می‌گوید: «تاریخ و تجربه‌ی اعتراضات جوانان در آلمان و در خارج نشان می‌دهد که چنین جنبش‌هایی در اصل از سوی تحصیل‌کرده‌ها و افراد مرفه سازماندهی می‌شود.» این اقشار در حال حاضر، اکثریت ۸۰ درصدی جامعه‌ی جوانان آلمان را تشکیل می‌دهد.

هشدار درباره افزایش شدید زباله های فضایی

شورای تحقیقاتی ملی آمریکا با انتشار گزارشی درباره افزایش بیش از اندازه زباله های فضایی هشدار داده است.

این شورا که یکی از موسسات زیرمجموعه آکادمی ملی علوم آمریکاست، در گزارشی که روز پنجشنبه منتشر کرد، خواهان اتخاذ تدابیر جدی برای تمیز کردن فضا از چنین اشیایی شده است.

این کارشناسان هشدار داده اند که میزان این ضایعات هم اکنون به سطح هشدار دهنده ای رسیده است تا حدی که می تواند خطری جدی برای ماهواره ها به حساب بیاید.

داون مک نایت، کارشناس شورای تحقیقاتی ملی آمریکا می گوید حتی اجرام بسیار کوچک در فضا می توانند مشکلات عظیمی ایجاد کند.

او به بی بی سی گفت: "ما در حال حاضر از سطح زمین حدود ۲۲ هزار شیئ که به اندازه یک گریپ فروت یا بزرگ تر است را در فضا زیرنظر داریم. متاسفانه حداقل نیم میلیون شیئ دیگر در فضا وجود دارد که به کوچکی یک سکه یک سنتی است که می تواند مرگبار باشد و اگر به ماهواره برخورد کند آنرا از کار بیاندازد."

یک تکه از این زباله ها، در ماه ژوئن سال میلادی جاری، به ۳۰۰ متری ایستگاه فضایی بین المللی رسید.

اما این حدود دو سال پیش بود که توجه جهانی به طور جدی به معضل زباله های فضایی جلب شد. برخورد سال ۲۰۰۹ دو ماهواره آمریکا و روسیه بر فراز سیبری، هزاران قطعه زائد را در فضا شناور کرد.

اقدام جنجال برانگیز چین در سال ۲۰۰۷ میلادی برای نابود کردن یک ماهواره قدیمی اش نیز بر شمار زباله های فضایی افزود.

کارشناس شورای تحقیقاتی ملی آمریکا می گوید با وجود این رویدادها، اخیرا گام هایی برای مقابله با زباله های فضایی برداشته شده است.

او گفت: "معاهدات بین المللی بیشتری منعقد شده که باعث شده کشورها در زمینه جلوگیری از باقی ماندن زباله های فضایی بهتر عمل کنند و اجازه ندهند که ماهواره های آنها در مدار منفجر شود. راه دیگر آن است که به طور فعالانه زباله ها از فضا جمع آوری کنیم."

این کارشناس بر گسترش فن آوری های پیشرفته تمیز کردن فضا از وجود ضایعات تولید شده توسط انسان تاکید دارد، از جمله چترهای محافظ یا تورهای فلزی آهن ربا مانند که مانع از اصابت این اشیای معلق به ماهواره ها یا فضانوردان شود.

یکی از نظراتی که در این رابطه ارائه شده پرتاب ماهواره ای برای جمع کردن بزرگترین زباله های فضایی و نابود کردن آنهاست.

ولی این خطر وجود دارد که هر یک از زباله های بزرگ می تواند به هزار قطعه کوچک تبدیل شود.

تکرار یک حادثه؛ نمونه آزمایشی آی فون ۵ گم شد

پلیس سان فرانسیسکو از همکاری با شرکت اپل برای یافتن نسخه آزمایشی یکی از محصولات تازه این شرکت خبر داده است.

پلیس این شهر پس از انتشار گزارش های متناقض درباره گم شدن نمونه آزمایشی نسخه جدید گوشی تلفن همراه آی فون در ماه ژوئیه، در بیانیه ای همکاری با اپل را برای یافتن وسیله گم شده تایید کرد.

گزارش ها بیانگر گم شدن این گوشی در یک مشروب فروشی به وسیله یکی از مهندسان اپل بود.

پلیس نوع وسیله مورد جستجو را اعلام نکرد ولی ردی از خود به جا گذاشت که به گفته تحلیلگران فناوری گم شدن نسخه جدید آی فون را تایید می کند. نام فایل دیجیتال بیانیه پلیس iPhone5.doc بود.

شرکت اپل آی فون ۴ را سال گذشته عرضه کرد و گفته می شود فروش مدل جدید این گوشی همراه که آی فون ۵ نام دارد در سپتامبر یا اکتبر امسال آغاز می شود.

اپل از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است.

سال گذشته نیز پیش از عرضه رسمی آی فون ۴ یکی از کارکنان این شرکت نمونه آزمابشی این گوشی را در یک مشروب فروشی جا گذاشت و تصویر آن بلافاصله در اینترنت منتشر شد.

این بار هنوز تصویری از گوشی جدید منتشر نشده است.

شرکت اپل در محرمانه نگه داشتن جزئیات محصولات جدید خود وسواس زیادی دارد.

تکرار یک حادثه

سایت فناوری سی نت هفته گذشته از گم شدن یک نمونه آزمایشی آی فون ۵ در یک مشروب فروشی در سان فرانسیسکو خبر داده بود.

روز جمعه هم یک روزنامه محلی در این شهر به نقل از یک شهروند ۲۲ ساله نوشت که پلیس در ماه ژوئیه در جستجوی یک گوشی آی فون به خانه او مراجعه کرده است.

به گزارش پلیس، شرکت اپل با استفاده از فناوری ردیایی ماهواره ای، محل نگهداری محصول گم شده را یک خانه در سان فرانسیسکو اعلام کرد و ۴ مامور و ۲ کارمند این شرکت محل را بدون پیدا کردن گوشی گم شده، جستجو کردند.

در پی گم شدن یک نمونه آزمایشی آی فون ۴ در تابستان گذشته، وبلاگ فناوری گیزمودو آن را به مبلغ ۵۰۰۰ دلار از یابنده خرید و تصاویر و خصوصیات آن را منتشر کرد.

دادستان ها در سان فرانسیسکو به تازگی اعلام کردند علیه این وبلاگ اعلام جرم نمی کنند.

یابنده نمونه آزمایشی آی فون ۴ و واسطه فروش آن به دادگاه فراخوانده شده اند و آنها در جلسه ای که پنجشنبه برگزار شد، اتهام های خود را نپذیرفتند.

دستاورد جدید در کاربرد ویروس ها برای درمان سرطان

  

ویروس های دستکاری شده در جریان خود حرکت می کنند و به سراغ سلول های سرطانی می روند

محققان در کانادا با دستکاری ژنتیک یک نوع ویروس توانسته اند به موفقیت قابل توجهی در درمان سرطان دست پیدا کنند.

به گزارش محققان دانشگاه اوتاوا، آنها توانسته اند ویروسی تولید کنند که پس از ورود به بدن سلول های سرطانی را کشف و نابود کنند.

نتیجه این تحقیقات در نشریه علمی نیچر منتشر شده است.

به گفته این محققان یافته های تحقیقات آنها می تواند روزی به تغییر روش های درمانی منجر شود.

متخصصان سرطان شناسی می گویند کاربرد ویروس ها در درمان این بیماری بسیار امیدوارکننده است.

در آزمایش های انجام شده در ۲۳ بیمار محققان توانسته اند با موفقیت شاهد تکثیر ویروس دستکاری شده در داخل سلول سرطانی باشند.

هیچ کدام از این بیماران درمان نشدند زیرا محققان در این مرحله از تحقیقات قصد داشتند روش انتقال ویروس ها به سلول های درگیر را مورد بررسی قرار دهند.

استفاده از ویروس ها در آزمایش های مربوط به درمان سرطان دستاورد جدیدی نیست ولی پیش تر محققان این ویروس ها را به طور مستقیم در داخل تومور تزریق می کردند تا از حملات سیستم ایمنی بدن در امان بمانند.

اما در این تحقیق، ویروس تولید شده به داخل جریان خون تزریق می شود. ویروس تزریق شده سپس در بدن حرکت می کند و پس از شناسایی سلول های سرطانی و نفوذ به درون آنها، آنها را نابود می کند.

به گفته پروفسور جان بل، سرپرست محققان، تزریق داخل وریدی ویروس های دستکاری شده از این جهت اهمیت دارد که همیشه تومورها در محلی قرار ندارند که برای تزریق مستقیم در دسترس باشند.

پروفسور نیک لیموین، مدیر مرکز سرطان شناسی بارتس در بریتانیا می گوید محققان امیدواری زیادی به تولید ویروس هایی دارند که تنها به سراغ سلول های سرطانی می روند و به بافت سالم کاری ندارند.

محققان می گویند این روش امید تازه ای را در کاهش نیاز به روش های مداخله ای مانند جراحی برای درمان سرطان به وجود آورده است.

اختلالات خواب و افزایش احتمال ابتلا به الزایمر

  

اختلالات تنفسی خواب ویا وقفه خواب درزمره Sleep Disordered Breathing اختلالات شایع خواب است که با بیدارشدن و ایست تنفسی مکرر رخ می دهد.

بیماران با خرخرو تنفس قطع شده در طول خواب شبانه روبرو شده و معمولا با فشار بالا -اختلالات قلبی عروقی و دیابت همراه می شود.واینک مطالعات تازه نشان می دهد که با کاهش تمرکز و حافظه و بیماری زوال عقل هم می تواند مربوط شود.

این مطالعه که در شماره اخثر نشزیه جامعه پزشکان امریکا AMA به چاپ رسیده است در واقع اولین مقاله در باره ارتباط بین وقفه تنفسی خواب و زوال عقل نیست ولی اولین مطالعه ای است که یک با معیار قابل اندازه گیری در زمینه وقفه تنفسی حین خواب انجام شده است و در خواب شبانه در ان از ابزاری مانند نوار مغزی وسایر شیوه های ثبت امواج مغزی انجام می شود و همینطور اولین تحقیق مربوط بروش اینده نگرانه است و فعالیت نغزی در افراد  بظاهر سالم مبتلا به اختلال وقفه تنفسی حین خواب را بررسی و سپس سالها بعد انها را مجددا کنترل کرده که ایا بیش از سایرین مبتلا به اختلالات خواب می شوند یا نه؟

در این تحقیق 292زن 82سال و مسن تر که از نظر ذهنی و جسمی سالم بودند توسط یک تیم به سرپرستی دکتر کریستین جاف استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو مورد بررسی قرار گرفتند انها از چهار منطقه مختلف بودند.هر خانم بطور جداگانه از نظر ارزیابی ذهنی و هوشی کنترل شده و یکشب را با اتصال دسیگاه قابل حمل و نقل کنترل تنفس و ریتم مغزی به صبح رساندند.ازمیان 298 فرد یادشده 105فنر با ضوابط تشخیصی توقف تنفس خواب مطابقت داشته و 15دقیقه یا بیشتر دا در یک خواب شبانه در حالت وقفه تنفسی وبه اصطلاح اپنه Apneaبسر بردند.

در یک مطالعه مجدد 5سال بعد 45در صد زنهایی که اختلال تنفسی خواب داشتند در مقایسه با 31در ضد بانوانی که این مشکل را نداشتند درجاتی از اختالات تمرکز و حاغظه روبه زوال عقل را نشان دادند

با در نظر گرفتن عواملی مانند سن-نژاد-وزن-تحصیلات-سیگاربودن یا خیر فشار و قندخون بالا در مجموع 85 در صد زنهایی که اختلال تنفسی خواب داشتند بعد از 5سال به اختلال تمرکز و درجاتی از زوال عقل در مقایسه با انهایی که تنفس نرمالی در خواب داشتند مبتلا شدند.

واب فی نفسه در حافظه دراز مدت نقش مهمی بعهده دارد لذا محققین در ابتدا تصور کردند که قطع مکرر خواب شبانه باعث انست اما تخقیقات نشان دادکه اپنه ووقفه تنفسی اسباب بروز انست و ایا اهمیا اکسیژن رسانی به مغز را نشان می دهد.

ممنوعیت یا اگاهی؟

 به جای ممنوع کردن تبلیغات جنسی مردم را آگاه کنید


 یک پزشک متخصص می گوید میزان تاثیرگذاری تبلیغات ماهواره ای به حدی است که برخی از مخاطبان آن، برای درمان ناچارند به روانپزشک مراجعه کنند. 

معاون داروی سازمان غذا و دارو از مردم خواست اقدام غیرقانونی فروش آدامسهای محرک جنسی در داروخانه ‌ها را به مراجع مربوطه گزارش کنند. البته دکتر شانه ساز قبلا هم گفته بود تبلیغات داروها و از جمله داروهای محرک جنسی در داروخانه‌ها به مجوز وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی نیاز دارد. در زمینه تبلیغات در داروخانه‌ها مکاتبات سراسری با داروخانه‌ها انجام شده است که موارد رعایت شئونات اخلاقی و اسلامی رعایت شود. انجمن داروسازان ایران نیز در این زمینه چند مرتبه مکاتبه کرده است و این مساله در داروخانه‌ها در حال ساماندهی است.اما گویا این مکاتبات چندان نتیجه ای نداشته که حالا دست به دامان مردم شده اند .

شانه ساز، فروش این آدامسها در عطاریها، سوپرمارکتها و مغازه‌های دیگر را هم ممنوع اعلام کرد و این را هم اضافه کرد البته باید بین آدامسهای مختلف تفکیک قایل شد. زیرا در حال حاضر در دنیا آدامسهای درمانی هم ساخته می‌شود و یکی از انواع داروهای جدید در دنیا به شکل آدامس و پاستیل ساخته و عرضه می‌شود که عرضه این داروها در داروخانه‌ ها با مجوز سازمان غذا و دارو مشکل ندارند.

متهم ردیف اول ماهواره!

اما دلیل گسترش روز افزون این محصولات در دارو خانه های ما چیست؟گویا باز هم مقصر اصلی ماهواره ها هستند

یک پزشک متخصص می گوید میزان تاثیرگذاری تبلیغات ماهواره ای به حدی است که برخی از مخاطبان آن، برای درمان ناچارند به روانپزشک مراجعه کنند. به گفته رئیس انجمن ارولوژی ایران، برخی افراد با مشاهده تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای، نگران سلامت خود می‌شوند و با مراجعه به پزشکان می‌خواهند تحت درمان قرار گیرند و در بعضی افراد که از این دارو ها استفاده کرده اند  و دچار مشکل شده‌اند شدت آسیب‌هابه حدی است که برای درمان به متخصصان روان‌پزشکی معرفی می‌شوند.

دکتر جلیلی حسینی می افزاید: "به همین دلیل علت مراجعه بسیاری از بیماران در گروه سنی جوانان به مراکز درمانی، استفاده از دارو‌ها و وسایلی است که برای کاهش وزن و درمان اعتیاد و رفع مشکلات جنسی، این روز‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شود."

این فعال حوزه سلامت توضیح می دهد: "تبلیغات این دارو‌ها و وسایل در شبکه‌های ماهواره‌ای مسموم و بسیار خطرناک است و امکان درمان افرادی که خودسرانه از این دارو‌ها و وسایل استفاده کرده و دچار مشکلاتی شده‌اند، در برخی موارد وجود نداشته یا دشوار است."

اما نکته تاسف بار اینجاست که پزشکان می گویند بسیاری از این بیمارانی که تحت تاثیر تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای به مصرف این دارو‌ها گرایش می‌یابند هیچگونه مشکلی ندارند و در شرایط طبیعی به سر می‌برند.

پس چطور مردم را بیمار می‌کنند؟

یکی از شگردهای مهم این رسانه نوین، رواج فرهنگ بیماری‌زایی است. بیماری‌زایی یعنی تولید یک بیماری به‌وسیله افراد خبره‌ای که وجود خارجی ندارند. برای مثال این شبکه‌ها به تبلیغ کرم‌هایی می‌پردازند که مدعی‌اند باعث افزایش اندازه دستگاه تناسلی در آقایان می‌شود.

اینها برای اینکه محصول خود را به فروش برسانند، در ابتدا مطالبی کاملا کذب بیان می‌کنند که به هیچ وجه مبنای علمی ندارد. این جملات عینا از تبلیغات آنهاست: «طبق آمار، تقریبا 70 درصد از افراد در سراسر دنیا ازمشکلی رنج می‌برند و احساس حقارت می‌کنند.» برای اطلاع خوانندگان محترم باید یادآوری کنم هر بیماری تعریف علمی خاص خود را دارد و ادعای یک فرد دلیل بیماری نیست.

مساله دوم این است که یک فرد غیر از فرآیندهای فیزیولوژیک طبیعی نمی‌تواند انتظار خاصی از خودش داشته باشد.

آنها با تبلیغات گسترده به مردان القا می‌کنند که مشکل دارند و درمان مشکل نزد خود آنهاست. آنها در ادامه مدعی شده‌اند محصولشان یکی از محبوب‌ترین و قدرتمند‌ترین محصولاتی است که برای درمان مشکلات جنسی در آقایان مورد استفاده قرار می‌گیرد و بیش از 10 نوع خاصیت توانبخشی جنسی دیگر نیز برای آن ذکر می‌کنند.

چه باید کرد؟

اما چرا پای موج تبلیغات داروهای عجیب و غریب افزایش توان جنسی در شبکه‌های ماهواره‌ای به داروخانه‌ها هم باز شده است.؟وچگونه می‌توان تأثیرپذیری تبلیغات ماهواره‌ای را بی‌اثر کرد یا حداقل کاهش داد؟ دکتر صفری نژاد، رییس انجمن سلامت خانواده به این سئوال اینگونه پاسخ می دهد :

گام اول، افزایش آگاهی‌های مردم است. بسیاری از مردم ما، حتی طبقه تحصیل‌کرده، کمترین اطلاعی از فیزیولوژی زناشویی، عملکرد جنسی زن و مرد و افتراق موارد طبیعی از غیرطبیعی ندارند. مساله مهم دیگر پاسخ متناسب به نیازهای جامعه است. ابتدا باید مشخص کنیم زوجی که در روابط زناشویی مشکل دارند یا فکر می‌کنند که دارای مشکل هستند، باید به کجا مراجعه کنند. آموزش رفتارهای جنسی، تشخیص و درمان مشکلات جنسی به کار گروهی متشکل از رشته‌های مختلف پزشکی نیاز دارد. امروزه در بیشتر جوامع کلینیک‌های مجهزی برای تشخیص و درمان مشکلات جنسی و آموزش عملکرد جنسی طبیعی تأسیس شده‌اند. کادر پزشکی این مراکز متشکل از افراد آموزش دیده و دارای تجهیزات لازم هستند اما آموزش تشخیص و درمان اختلالات جنسی در دانشکده‌های پزشکی ما تقریباً در حد هیچ است. علاوه بر آن، در شهر 12 میلیون نفری تهران چند مرکز مشاوره مشکلات جنسی و تشخیص و درمان آن داریم؟ کدام یک از مراکز استان ما دارای چنین مراکزی هستند؟
جامعه > سلامت  - یک پزشک متخصص می گوید میزان تاثیرگذاری تبلیغات ماهواره ای به حدی است که برخی از مخاطبان آن، برای درمان ناچارند به روانپزشک مراجعه کنند. 

معاون داروی سازمان غذا و دارو از مردم خواست اقدام غیرقانونی فروش آدامسهای محرک جنسی در داروخانه ‌ها را به مراجع مربوطه گزارش کنند. البته دکتر شانه ساز قبلا هم گفته بود تبلیغات داروها و از جمله داروهای محرک جنسی در داروخانه‌ها به مجوز وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی نیاز دارد. در زمینه تبلیغات در داروخانه‌ها مکاتبات سراسری با داروخانه‌ها انجام شده است که موارد رعایت شئونات اخلاقی و اسلامی رعایت شود. انجمن داروسازان ایران نیز در این زمینه چند مرتبه مکاتبه کرده است و این مساله در داروخانه‌ها در حال ساماندهی است.اما گویا این مکاتبات چندان نتیجه ای نداشته که حالا دست به دامان مردم شده اند .

شانه ساز، فروش این آدامسها در عطاریها، سوپرمارکتها و مغازه‌های دیگر را هم ممنوع اعلام کرد و این را هم اضافه کرد البته باید بین آدامسهای مختلف تفکیک قایل شد. زیرا در حال حاضر در دنیا آدامسهای درمانی هم ساخته می‌شود و یکی از انواع داروهای جدید در دنیا به شکل آدامس و پاستیل ساخته و عرضه می‌شود که عرضه این داروها در داروخانه‌ ها با مجوز سازمان غذا و دارو مشکل ندارند.

متهم ردیف اول ماهواره!

اما دلیل گسترش روز افزون این محصولات در دارو خانه های ما چیست؟گویا باز هم مقصر اصلی ماهواره ها هستند

یک پزشک متخصص می گوید میزان تاثیرگذاری تبلیغات ماهواره ای به حدی است که برخی از مخاطبان آن، برای درمان ناچارند به روانپزشک مراجعه کنند. به گفته رئیس انجمن ارولوژی ایران، برخی افراد با مشاهده تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای، نگران سلامت خود می‌شوند و با مراجعه به پزشکان می‌خواهند تحت درمان قرار گیرند و در بعضی افراد که از این دارو ها استفاده کرده اند  و دچار مشکل شده‌اند شدت آسیب‌هابه حدی است که برای درمان به متخصصان روان‌پزشکی معرفی می‌شوند.

دکتر جلیلی حسینی می افزاید: "به همین دلیل علت مراجعه بسیاری از بیماران در گروه سنی جوانان به مراکز درمانی، استفاده از دارو‌ها و وسایلی است که برای کاهش وزن و درمان اعتیاد و رفع مشکلات جنسی، این روز‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شود."

این فعال حوزه سلامت توضیح می دهد: "تبلیغات این دارو‌ها و وسایل در شبکه‌های ماهواره‌ای مسموم و بسیار خطرناک است و امکان درمان افرادی که خودسرانه از این دارو‌ها و وسایل استفاده کرده و دچار مشکلاتی شده‌اند، در برخی موارد وجود نداشته یا دشوار است."

اما نکته تاسف بار اینجاست که پزشکان می گویند بسیاری از این بیمارانی که تحت تاثیر تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای به مصرف این دارو‌ها گرایش می‌یابند هیچگونه مشکلی ندارند و در شرایط طبیعی به سر می‌برند.

پس چطور مردم را بیمار می‌کنند؟

یکی از شگردهای مهم این رسانه نوین، رواج فرهنگ بیماری‌زایی است. بیماری‌زایی یعنی تولید یک بیماری به‌وسیله افراد خبره‌ای که وجود خارجی ندارند. برای مثال این شبکه‌ها به تبلیغ کرم‌هایی می‌پردازند که مدعی‌اند باعث افزایش اندازه دستگاه تناسلی در آقایان می‌شود.

اینها برای اینکه محصول خود را به فروش برسانند، در ابتدا مطالبی کاملا کذب بیان می‌کنند که به هیچ وجه مبنای علمی ندارد. این جملات عینا از تبلیغات آنهاست: «طبق آمار، تقریبا 70 درصد از افراد در سراسر دنیا ازمشکلی رنج می‌برند و احساس حقارت می‌کنند.» برای اطلاع خوانندگان محترم باید یادآوری کنم هر بیماری تعریف علمی خاص خود را دارد و ادعای یک فرد دلیل بیماری نیست.

مساله دوم این است که یک فرد غیر از فرآیندهای فیزیولوژیک طبیعی نمی‌تواند انتظار خاصی از خودش داشته باشد.

آنها با تبلیغات گسترده به مردان القا می‌کنند که مشکل دارند و درمان مشکل نزد خود آنهاست. آنها در ادامه مدعی شده‌اند محصولشان یکی از محبوب‌ترین و قدرتمند‌ترین محصولاتی است که برای درمان مشکلات جنسی در آقایان مورد استفاده قرار می‌گیرد و بیش از 10 نوع خاصیت توانبخشی جنسی دیگر نیز برای آن ذکر می‌کنند.

چه باید کرد؟

اما چرا پای موج تبلیغات داروهای عجیب و غریب افزایش توان جنسی در شبکه‌های ماهواره‌ای به داروخانه‌ها هم باز شده است.؟وچگونه می‌توان تأثیرپذیری تبلیغات ماهواره‌ای را بی‌اثر کرد یا حداقل کاهش داد؟ دکتر صفری نژاد، رییس انجمن سلامت خانواده به این سئوال اینگونه پاسخ می دهد :

گام اول، افزایش آگاهی‌های مردم است. بسیا

ری از مردم ما، حتی طبقه تحصیل‌کرده، کمترین اطلاعی از فیزیولوژی زناشویی، عملکرد جنسی زن و مرد و افتراق موارد طبیعی از غیرطبیعی ندارند. مساله مهم دیگر پاسخ متناسب به نیازهای جامعه است. ابتدا باید مشخص کنیم زوجی که در روابط زناشویی مشکل دارند یا فکر می‌کنند که دارای مشکل هستند، باید به کجا مراجعه کنند. آموزش رفتارهای جنسی، تشخیص و درمان مشکلات جنسی به کار گروهی متشکل از رشته‌های مختلف پزشکی نیاز دارد. امروزه در بیشتر جوامع کلینیک‌های مجهزی برای تشخیص و درمان مشکلات جنسی و آموزش عملکرد جنسی طبیعی تأسیس شده‌اند. کادر پزشکی این مراکز متشکل از افراد آموزش دیده و دارای تجهیزات لازم هستند اما آموزش تشخیص و درمان اختلالات جنسی در دانشکده‌های پزشکی ما تقریباً در حد هیچ است. علاوه بر آن، در شهر 12 میلیون نفری تهران چند مرکز مشاوره مشکلات جنسی و تشخیص و درمان آن داریم؟ کدام یک از مراکز استان ما دارای چنین مراکزی هستند؟

این زن 30ساله ثروتمندترین زن آسیاست

 

http://www.eshetab.com/pics/news1313816501.jpg

یانگ هویی یان‌، زن میلیاردر چینی است که ثروت خود را از پدرش، یانگ گوئو کیانگ،‌ به ارث برده است.

یانگ هویی یان با ثروت ۴/۳ میلیارد دلار از سوی مجله فوربز در سال ۲۰۱۰ به عنوان دویست و هفتاد و هفتمین میلیاردر دنیا معرفی شد. خانم یانگ در حال حاضر سهامدار اصلی شرکت کانتری گاردن است. زمینه اصلی فعالیت این شرکت در حوزه املاک و مستغلات است.
یانگ هویی یان در سال ۱۹۸۱ در شاند در استان گوانگ دانگ چین به دنیا آمد. او دو خواهر دیگر نیز دارد. پدر او، یانگ گوئو کیانگ در سال ۱۹۹۷ شرکت بیگویی یوان را تاسیس کرد. این شرکت بعدها به کانتری گاردن تبدیل شد. یانگ هویی یان از همان دوران نوجوانی در جریان معاملات کسب و کار املاک و مستغلات پدر قرار داشت.
یانگ گوئو کیانگ در سال ۱۹۵۴ در گوانگ دانگ شاند بیجیائو متولد شد. او یک کارآفرین معروف چینی در زمینه املاک و مستغلات است. خانواده او در جوانی اش بسیار فقیر بودند و در یک مزرعه زندگی می‌کردند.
او ابتدا به عنوان کارگر ساختمانی و با حقوق ناچیز مشغول به کار شد. او زمانی که تنها ۲۰ سال داشت در یکی از شرکت‌های مهندسی عمران دولتی کار خود را از پایه شروع کرد.
yang2یانگ گوئو کیانگ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ به مقام مدیریت کل ارتقا یافت. یانگ گوئو کیانگ علاوه بر امور کسب و کار در امور خیریه نیز فعالیت دارد. وی طی ۱۰ سال هزینه تحصیلی بیش از ۴۰۰۰ دانشجو را تامین کرده است.
یانگ گوئو کیانگ در سال ۲۰۰۷ در حدود ۷۰ درصد سهامش را در شرکت کانتری گاردن قبل از عرضه عمومی ‌سهام آن در بازار سهام به دخترش یانگ هویی یان منتقل کرد. در سال ۲۰۰۷ مجله فوربز خانم یانگ را تنها با سن ۲۶ سال و ثروت ۱۶ میلیارد دلار ثروتمندترین زن آسیا معرفی کرد. یانگ هویی یان به دانشگاه ایالت اوهایو رفت و در سال ۲۰۰۳ با مدرک بازاریابی و لجستیک از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.


خانم یانگ‌هویی‌یان در ابتدا مسوول نظارت بر استراتژی‌های تدارکات و منابع شرکت خانوادگی بود. او در سال ۲۰۰۵ به عنوان مدیر دپارتمان تدارکات گروه کانتری گاردن انتخاب شد. با اینکه یانگ هویی یان سهامدار عمده این شرکت است، پدرش همچنان رییس شرکت باقی مانده است.
خانم یانگ هویی یان همچنین در سال ۲۰۰۶ به عنوان مدیر اجرایی شرکت انتخاب شد. خانم یانگ به‌رغم از دست دادن بخش زیادی از ثروتش به دلیل رکودهای اقتصادی همچنان جزو ثروتمندترین افراد در چین به شمار می‌رود.

http://eshetab.com/files/1313816463.jpg

منبع:Dailymail.co.uk